کارکردهای بخش آمیگدال(Amygdala) مغز

آمیگدال در ناحیه ای از مغز که به نام سیستم لیمبیک (Limbic system ) معروف است واقع شده است. سیستم لیمبیک در بخش های درونی مغز و خارج از قشر مغز قرار گرفته است و نقش آن بیشتر در ارتباط با ادراک و ابراز هیجانات و به خاطر آوردن خاطرات بخصوص خاطراتی که با بار هیجانی همراه هستند می باشد. آمیگدال شکلی شبیه به بادام دارد و به این خاطر به نام آمیگدال که به معنای بادام است نامیده می شود . آمیگدال به درون قشر گیجگاهی مغز (Temporal lobe ) گسترش یافته است. آمیگدال شامل هسته های مختلف (حدود 13 هسته ) می باشد که هر کدام کارکردهای مختلفی را دارند. نقش مهم آمیگدال در ایجاد واکنشهای هیجانی و به خاطر سپردن اطلاعاتی است که با جبنه ی هیجانی همراه هستند می باشد . نتایج آزمایشهای مختلف نشان می دهد زمانی که آزمودنیها را با محرک های خطرزا ( مانند مشاهده ی حیوانات وحشی و یا نزدیک نمودن به پرتگاهها ) روبرو می نمایند بخش آمیگدال مغز آنان فعال شده و  واکنش های زیاد نشان می دهند. همچینن نتایج این آزمایشها نشان می دهد زمانی که به آزمودنیها  واژه های  تهدید کننده ( خشونت ، کتک خوردن ) نشان می دهند  بخش آمگیدال مغز آنان فعال می شود. نتایج برخی دیگر از آزمایشها نشان می دهد به هنگام حالت برانگیختگی (Arousal ) و یا حالت غمگینی (Sadness) بخش آمیگدال مغز واکنش نشان داده و میزان فعالیت آن افزایش می یابد.از سوی دیگر بخش آمیگدال مغز در تشخیص خاطرات هیجانی ، تجربه ی غمگینی و ایجاد حالت نشخوار ذهنی نقش دارد.

نقش بخش آمیگدال در سیستم حافظه

سیستم حافظه انسان در بخش خاصی از مغز قرار ندارد . بلکه مناطق مختلفی از مغز مسئول درست عمل نمودن این سیستم و یا مسئول وارد نمودن (Input ) اطلاعات ، حفظ اطلاعات و بازیابی اطلاعات می باشند. اکثر نظریه پردازنی که در مورد سیستم حافظه پژوهش می نمایند اعتقاد دارند که این سیستم شامل انواع مختلف می باشند. جدیدترین نظریه ها در مورد ساختار سیستم حافظه بیانگر آن است که این سیستم به سیستم حافظه ی بلند مدت (Long term memory ) و سیستم حافظه ی کوتاه مدت (Short term memory) تقسیم می شود. همچینن در این نظریه سیستم حافظه ی بلند مدت به دو نوع سیستم حافظه معنایی (Semantic memory ) و سیستم حافظه ی رویدادی (Episodic memory ) تقسیم بندی می شوند. حافظه ی معنایی شامل تمام نگه داشتن اطلاعاتی است که ما آنها را آموخته و در ذهن مان ذخیره نموده ایم( مانند نام پایتخت کشورها و یا نام رئیس جمهور کشورها ) اما حافظه ی رویدادی اشاره به نگهداری اطلاعاتی است که مربوط به خاطرات شخصی خودمان می باشد ( مانند اطلاعاتی که مربوط به رویدادهای چشن تولدمان است) . از سوی دیگر حافظه ی کوتاه مدت شامل دو نوع حافظه ی حسی (Sensery memory ) و حافظه ی فعال (Working memory ) است. حافظه ی حسی مربوط به نگهداری اطلاعات توسط اعضای حسی ( مانند بینایی و شنوایی ) است و ویژگی این نوع حافظه آن است که اطلاعات وارده شده به اعضای حسی به مدت کسری از ثانیه در گیرنده های حسی اعضای حسی باقی می مانند و بعد وارد حافظه ی دیگری که به نام حافظه ی فعال معروف است می شوند . ویژگی حافظه ی فعال ظرفیت محدود آن است به صورتی که این نوع حافظه تنها می تواند بین 5 تا 9 آیتم را در خود دهد .  ویژگی دوم این نوع حافظه آن است که اگر در مدت کوتاهی از زمان ( حدود 20 الی 30 ثانیه ) توسط شخص مورد مرور قرار نگیرند و به حافظه ی بلند مدت انتقال پیدا نمی کنند و از بین خواهند رفت.

نقش بخش آمیگدال در سیستم حافظه به صورت کمک به سیستم حافظه در بازیابی اطلاعاتی است که همراه با هیجانات مختلف هستند به عبارت دیگر بخش آمیگدال خاطراتی که جبنه ی هیجانی دارند را در خود نگهداری و بازیابی می کنند  .

نقش مهم دیگر بخش آمیگدال مغز در ارتباط با ایجاد و ادراک واکنش های هیجانی است . به عبارت دیگر زمانی که ما در مقابل محرکی واکنش های مختلف هیجانی ( مانند ترس ، تعجب ، انزجار و یا شادی ) را نشان می دهیم بخش آمیگدال مغز فعال بوده و به کمک قش مغز امکان ادراک هیجانات را فراهم می نماید . نقش آمیگدال در ارتباط با ادراک و تشخیص هیجانات  مورد پروهش زیاد قرار گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش های آزمایشگاهی که بر روی حیوانات انجام شده است معلوم گردیده زمانی که به کمک الکترودهای ریز بخش آمیگدال مغز مورد تحریک قرار می گیرد حیوانی که تحت آزمایش قرار دارد علایمی از حالتهای مختلف هیجانی را ز خود نشان می دهد . همچینن نتایج آزمایشهای فوق نشان داده است زمانی که بخش هایی از ناحیه ی آمیگدال مغز حیوانات آزمایشگاهی که تحت آزمایش قرار دارند تخریب می شود این حیوانات قادر به نشان دادن حالت های هیجانی مختلف نمی باشند و آنان نمی توانند هیجاناتی مانند هیجان خشم و یا هیجان ترس را در مقابل محرک های تحریک کننده ی هیجانات نشان دهند که در مواقع عادی این هیجانات را تحریک می کنند نشان دهند.

 نتایج برخی از پژوهش ها نشان می دهد که به هنگام ابتلا به برخی از اختلالات روانشناختی ( مانند اختلال افسردگی و یا اختلال وسواسی – اجباری )تغییراتی  در کارکرد بخش آمیگدال مغز رخ می دهد.  متخصصان علوم اعصاب روانشناختی (Nero psychologist ) اعتقاد دارند که تغییرات در کارکرد بخش آمیگدال مغز علت اصلی ظاهر شدن علایم اختلالات افسردگی و وسواس می باشد.

در هنگام ابتلا به اختلال افسردگی میزان فعالیت بخش آمیگدال مغز افزایش می یابد. همچینن نتایج برخی از پزوهش ها نشان می دهد در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی مزمن میزان حجم بخش آمگیدال مغز کاهش یافته است. نتایج پژوهشهایی که بر روی عملکرد بخش آمیگدال مغز مبتلایان به اختلال افسردگی انجام گرفته است نشان داده است که در این بیماران به علت افزایش فعالیت بخش آمیگدال مغز میزان به خاطر آوردن خاطرات ناخوشایند افزایش یافته است . همچینن این بیماران به میزان بیشتری در آزمونهای مربوط به بازیابی  واژه ها ، واژه هایی را بخاطر می آورند که حالت تهدید کنندگی دارند. به نظر پژوهشگران علوم اعصاب -شناختی افزایش فعالیت بخش آمیگدال مغز با کاهش آزاد شدن ناقل عصبی سروتونین مرتبط است و کاهش آزاد شدن ناقل عصبی سروتونین با ظاهر شدن علایم اختلالاتی مانند اختلال افسردگی و اختلال وسواسی- اجباری همراه است.

منابع

                                        Carlson.N.& Birkett.M.(2017). Physiology of behavior . New York : Pearson publisher

                                Carlson.N.(2014). Foundations of behavioral neuroscience .New York : pearson publisher

        Ingram.N.(2009). The internation encyclopedia of depression. New York : Springer publishing company

نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی)

استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

96/7/11

آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور خدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم

تلفن:04135559866 و09144015140

نظرات