نقش حالت تنظیم هیجانات در سلامت روانشناختی
همه ی انسانها در طول روز هیجانات مختلفی را تجربه می نمایند و تلاش می نمایند که به با استفاده از روش های کارآمد توانند با آنها مقابله نمایند. تچربه ی هیجانات از ضرورتهای اساسی زندگی است و زندگی بدون هیچانات جریان نمی یابد. همچینن بدون وجود هیچانات زندگی ما معنای خود را از دست خواهد داد و ارتباطات متقابل ما با دیگران به حداقل خود خواهد رسید. ما با استفاده از ابزار هیجان می توانیم اطلاعات مختلفی به دیگران در مورد نیازها و حقوقمان انتقال دهیم . همچینن به کمک ابراز هیجانات در ما انگیزه های لازم برای ایجاد تغییرات مختلف و فرار از موقعیتهای مشکل زا ایجاد می شود.
با وجود فواید مختلفی که ابراز هیجانات در زندگی ما دارد اما در مواقعی ابراز نامناسب هیجانات ما را گرفتار می نماید و سبب ایجاد دردهای مختلف روانشناختی در ما می گردد .
در تجربه ی هیجانات مختلف ( مانند هیجان اضطراب یا هیجان نگرانی ) عوامل زیر نقش دارند:
-عامل ارزیابی شناختی (مانند وجود افکار مختلف ناراحت کننده )
-عامل حس های جسمانی ( مانند احساس لرزش یا افزایش میزان ضربان قلب )
-عامل قدرت شخصی ( مانند میزان ارزیابی توانانیها خود برای مقابله با هیجانات منفی )
-عامل احساس ( مانند احساس وحشت )
-عامل رفتار حرکتی ( مانند حالت بیقراری)
حالت عدم تنظیم هیجانی
روبرو شدن با رویدادهای استرس زا با بالا رفتن میزان تجربه ی هیجانات منفی ( مانند هیجان غمگینی یا هیجان خشم ) همراه می باشد. برای نمونه زمانی که شخصی با یک سلسله از مشکلات در زمینه ی برقراری یا تداوم ارتباطات متقابل با دیگران روبرو می شود احتمال دارد با تجربه ی انواع مختلفی از هیجانات منفی مانند هیجان غمگینی ، خشم ، اضطراب و ناامیدی روبرو شود و همچنانکه شدت مشکلات فوق افزایش می یابد احتمال دارد وی از مکانیسم های نامناسب مقابله (Coping ) مانند سومصرف دارو و یا اقدام به پرخوری برای مقابله با مشکلاتش استفاده نماید.
حالت عدم تنظیم هیجانی با تجربه ی حالتهای ناراحت کننده ای مانند افزایش میزان عدم رضایت از خود و دیگران ، حالت کناره جویی و یا افزایش میزان تعارضات با دیگران همراه می باشد. همچینن حالت عدم تنظیم هیجانی با افزایش میزان حالتی که اصطلاحا حالت نشخوار ذهنی نامیده می شود همراه است. اگرچه نقش حالت نشخوار ذهنی در افزایش خطر ابتلا به برخی از اختلالات روان شناختی مطرح شده است اما به نظر می رسد نقش این عامل در افزایش خطر ابتلا به اختلال افسردگی بارزتر می باشد . در ارتباط با نقش حالت نشخواار ذهنی در افزایش خطر ابتلا به اختلال افسردگی نظریه ای به نام نظریه ی سبک پاسخ توسط نلون هاکسما مطرح شده است . این نظریه بیان می دارد که اشخاص مختلف در برابر رویداهای استرس زا از یکی از دو نوع سبک پاسخ به نامهای سبک پاسخ نشخوار ذهنی (Rumination)و سبک پاسخ توجه برگردانی (Distraction ) استفاده ی بیشتری می نمایند و میزان استفاده ی آنان از سبک پاسخ نشخوار ذهنی با میزان افزایش خطر برای ابتلا به اختلال افسردگی ارتباط دارد . همچینن بر اساس نظریه ی سبک پاسخ اشخاصی که از سبک پاسخ توجه برگردانی استفاده بیشتری می نمایند در خطر کمتری برای ابتلا به اختلال افسردگی قرار دارند.
زمانی که حالت عدم تنظیم هیجانی بوجود می آید میزان استفاده از برخی سبکهای مقابله ای نامناسب که به نام سبکهای مقابله ای ناسازگارانه ( مانند استفاده از حالت پرخوری به عنوان راهی برای کاهش اضطراب ) معروف هستند افزایش می یابد . استفاده از روش های مقابله ای ناسازگارانه اگرچه امکان دارد با کاهش موقت ظاهر شدن هیجانهای منفی مانند هیجان خشم و اضطراب همراه باشد اما استفاده ی طولانی مدت از روش های مقابله ای ناسازگارانه نه تنها مفید نمی باشد بلکهمشکلات زیادی را برای شخص ایجاد می نماید.
حالت عدم تنظیم هیجانی به عنوان حالتی تعریف می شود که در اثر آن مشکلات زیادی در زمینه ی مقابله با هیجانات بوجود می آید. برای نمونه در اثر حالت عدم تنظیم هیجانی امکان دارد میزان ظاهر شدن هیجانات به شدت افزایش یابد و شخص در مقابل چینن حالتی احساس تهدید شدید یا احساس وحشت نماید. از سوی در اثر حالت عدم تنظیم هیجانی امکان دارد میزان شدت ظاهر شدن برخی از حالتهای هیجانی به میزان قابل توجهی کاهش یابد و در اثر کاهش میزان شدت حالتهای هیجانی امکان دارد حالتی که به نام حالت تجزیه ی روانشناختی (Dissociation )نامیده می شود بوجود آید. از جمله علایم حالت تجزیه ی روان شناختی حالت مسخ شخصیت (Depersonalize ) و حالت مسخ واقعیت (Derealization ) می باشد.حالت مسخ واقعیت می تواند واکنشی به روبرو شدن با محرک استرس زای شدید( مانند از دست دادن عزیزان ) باشد و در این حالت شخص به صورت مرتب فرایند زندگی خود را به مانند فیلمی در جلوی چشمان خود مشاهده می نماید و یا تصور می نماید مکان و یا اشخاصی که برای اولین بار آنها را مشاهده می کند درزمانهای گذشته دیده است.
یکی از عواقب حالت عدم تنظیم هیجانی عدم پردازش شناختی مناسب هیجانات می باشد . همچینن در چینن حالتی امکان دارد شخص از سبکهای های مقابله ای اجتنابی ( مانند فرار از محرک های استرس زا ) استفاده بیشتری نماید.
یکی از ابزارهای مهم برای تنظیم هیجانات رسیدن به حالت سازگاری (Adaptation) می باشد و رسیدن به این حالت می تواند یکی از راهبردهای مهم برای مقابله با حالتهای ناخوشایند هیجانی باشد. برای رسیدن به حالت سازگاری روشهای مختلفی مانند روش مقابله نمودن ، روش آرمیدگی و روش خود آگاهی ذهنی پیشنهاد شده است
فولکمن (Folkman) و لازاروس (Lazarus ) از بین تمام روش هایی که برای رسیدن به حالت سازگاری وجود دارد استفاده از حالت مقابله نمودن (Confrontation )را بهترین روش برای رسیدن به حالت سازگاری و در نتیجه رسیدن به حالت تنظیم هیجانی می دانند . به نظر آنان حالت مقابله نمودن می تواند از طریق استفاده از روش های مناسب و یا نامناسب باشد. حالت مقابله با استفاده از روش های مناسب شامل استفاده از روش هایی مانند روش حل مساله ، ابراز مناسب هیجانات ، تلاش برای بدست آوردن پاداش ها و ارزیابی دوباره ی موقعیت ها می باشد و حالت مقابله با استفاده از روش های نامناسب شامل استفاده از روش هایی مانند مصرف مشروبات الکلی و یا مصرف مواد مخدر است. فولکمن و لازاروس اعتقاد دارند استفاده از روش های نامناسب مقابله با هیجانات می تواند شدت هیجانات را به صورت موقت کاهش دهد ولی در طولانی مدت استفاده از روش های نامناسب مقابله با هیجانات ناراحتیهای زیادی را برای شخص فراهم می نماید.
از نظر فولکمن و لازاروس سایر روش های رسیدن به حالت تنظیم هیجانی عبارتند از :
-استفاده از تمرینات مختلف آرمیدگی (Relaxation)
– بکار بردن روش توجه برگردانی (Distraction )
-استفاده از روش خود آگاهی ذهنی (Mindfulness )
-پذیرش (Acceptance ) موضوع ناراحت کننده
– افزایش میزان فعالیتهای رضایت بخش
-خود- کنترلی (Self- controlling )
-جستجوی حمایت های اجتماعی
-قبول مسئولیت
-استفاده از روش حل مساله
-ارزیابی دوباره موضوع ناراحت کننده با تاکید بر روی موارد مثبت
نقش حالت عدم تنظیم هیجانی در افزایش خطر ابتلا به اختلالات روانشناختی
اختلالات روانشناختی شامل طیف وسیعی از اختلالات می باشد . یکی از ویژگیهای مشترک این اختلالات کاهش یافتن قابل توجه میزان کار کردهای ارتباطی ، شغلی و اجتماعی اشخاص مبتلا به این اختلالات می باشد. در سالیان اخیر توجه پژوهشگران علوم شناختی به میزان نقش پردازش هیجانی و تنظیم هیجانی در افزایش خطر ابتلا به اختلالات روانشناختی افزایش یافته است.
در برخی از روش های روان درمانی اعتقاد بر آن است که پردازش شناختی مجدد هیجانات می تواند در درمان برخی از اختلالات روان شناختی موثر باشد. برای نمونه در درمان شناختی – رفتاری ، درمانگران با استفاده از روش درمانی مواجهه (Exposure) تلاش می نمایند حالت ترس غیر معمول (Phobia ) را در کودکان و نوجوانان و یا بزرگسالان را درمان نمایند به نظر درمانگران شناختی – رفتاری علت اصلی کار آمد بودن روش درمانی مواجهه در درمان ترسهای غیر معمول آن است که این نوع درمان امکان مجدد پردازش شناختی هیجانات را فراهم می سازد .
در درمان اختلال اضطراب منتشر تلاش برای ایجاد حالت تنظیم هیجانی می تواند عاملی مهم برای پیشبرد هر بهتر درمان باشد . اختلال اضطراب منتشر با علایمی مانند حالت نگرانی زیاد و تجربه ی حالت برانگیختگی فیزیولوژیکی همراه است. شخصی که مبتلا به اختلال اضطراب منتشر می باشد نگرانیهای زیادی در مورد احتمال رخ دادن رویدادهای مختلف ناراحت کننده ( مانند ابتلای خود و یا خانواده به بیماریهای جسمانی خطرناک ، احتمال بالای به خطر افتادن سلامت جسمانی خود و یا اعضای خانواده ، عدم موفقیت تحصیلی فرزندان و یا امکان اخراج شدن از محل کار ) دارد. وجود حالت نگرانی زیاد در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر می تواند حالت تنظیم هیجانی مبتلایان به این اختلال را بر هم زند . برخی از پژوهشگرانی که در زمینه ی فوق کار می کنند اعتقاد دارند حالت نگرانی زیاد در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر می تواند با کاهش توانایی برای متمرکز شدن بر روی مساله ای است که شخص با آن روبرو شده است همراه باشد و این موضوع یکی از علل مهم ایجاد حالت عدم تنظیم هیجانی در مبتلایان به اختلال اضطراب منتشر می باشد.
نقش برخی از عوامل در ایجاد حالت عدم تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی نیز اثبات رسیده است . برای نمونه اثبات شده است که وجود سبک پاسخ نشخوار ذهنی می تواند در ایجاد حالت عدم تنظیم هیجانات در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی نقش داشته باشد . به نظر پزوهشگرانی ( مانند نلون هاکسما ) که در زمینه ی فوق کار می نمایند فعالیت سبک پاسخ نشخوار ذهنی سبب می شود که شخص تلاش داشته باشد که از روبرو شدن بامحرکهای هیجانی اجتناب نماید و چینن حالتی احتمال عدم تنظیم هیجانی را در وی بالا می برد.
اشخاصی که حالتهای هیجانی خود را سرکوب می نمایند در مقایسه با اشخاصی که حالتهای هیجانی خود را به صورت مناسب تری نشان می دهند میزان توانایی کمتری برای مقابله با محرک های استرس زا را نشان می دهند . نتایج برخی از پژوهشها نشان می دهد بیان هیجانات در کاهش میزان افسردگی موثر می باشد.
تلاش برای تنظیم هیجانات علاوه بر آنکه در کاهش علایم اختلالات اضطرابی و افسردگی موثر است در کاهش علایم برخی دیگر از اختلالات مانند اختلالات مرتبط با غذا خوردن (Eating disorderes ) نیز موثر است.اختلالات غذا خوردن شامل دو اختلال عمده به نامهای اختلال بی اشتهایی عصبی و اختلال پرخوری عصبی می باشد. همچینن حالت تنظیم هیجانات به عنوان بخشی مهم در اجرای مناسب آموزش دوره ی مدیریت خشم نیز مطرح می باشد و رسیدن به حالت تنظیم هیجان در اشخاصی که مشکلاتی در کنترل حالت خشم دارند سبب می شود که به صورت بهتری بتوانند حالت خشم خود را کنترل نمایند.
حالت عدم تنظیم هیجانات می تواند یکی از پایه های رفتارهای خود آزاری (Self – injury ) باشد. رفتارهای خود آزاری بیشتر دربیمارانی که مبتلا به اختلال شخصیتی مرزی (Borderline personality disorder) می باشند مشاهده می شود و اختلال شخصیتی مرزی یکی از اختلالات شدید شخصیتی است که با علایمی مانند وجود حالت بی ثباتی در رفتار ، خود آزاری ، احساس پوچی ، پرخاشگری و افسردگی همراه می باشد. بر اساس برخی از نظریه های زیستی حالت خود آزاری سبب آزاد شدن ناقل عصبی آندورفین (Endorphin ) می شود و آزاد شدن این ناقل عصبی می تواند در کاهش اضطراب و افسردگی موثر باشد.
لیهان (Linlhan) پژوهشهای مختلفی در مورد وجود عدم تنظیم هیجانی در اشخاصی که مبتلا به اختلال شخصیتی مرزی می باشند انجام داد و از پژوهشهای مختلف خود نتیجه گرفت که علایم اختلال شخصیتی مرزی در پی مستعد بودن مبتلایان به این اختلال برای قرار گرفتن در حالت عدم تنظیم هیجانی و وجود محیطی که اصصلاحا محیط بی اعتبار ساز(Invalidity ) نامیده می شود بوجود می آید . از نظر لیهان محیط بی اعتبار ساز محیطی است که در آن اکثر پاسخهای والدین و سایر اعضای خانواده به رفتارهای کودکان همراه با انتقاد و یا تنبیه نمودن رفتارهای کودک می باشد. لیهان اعتقاد دارد پرورش یافتن در محیط بی اعتبار ساز سبب می شود که کودک مهارتهای مورد نیاز برای تنظیم هیجانات را بدست نیاورد.
لیهان اختلال شخصیتی مرزی را نوعی اختلال در تنظیم هیجانی می داند و برای درمان این اختلال روش رفتار درمانی دیالیتیک (DBT) را پیشنهاد نموده است. در رفتار درمانی دیالیتیک برای ایجاد حالت تنظیم هیجانی به بیماران مبتلا به اختلال شخصیتی مرزی مجموعه ای از مهارتهای سازگاری آموزش داده می شود. این مجموعه از آموزش مهارتهای سازگاری می تواند شامل آموزش برای افزایش توانایی شناسایی هیجانات ، آموزش روش هایی که بتوانند پاسخهای هیجانی را تعدیل نمایند و آموزش روش هایی که بتوانند حالتهای تکانه ای (Implusive) را در بیمار مبتلا به اختلال شخصیتی مرزی را کنترل نماید است. همچینن در رفتار درمانی دیالیتیک یکی از بخش های اصلی درمان ، کمک به بیماران برای غلبه بر ترس ها و غلبه بر اجتناب از تجربه نمودن هیجانات است.
ارزش ابراز هیجانات
ابراز هیجانات وسایلی مهم هستند که به ما کمک می کنند تا انگیزه ی لازم را برای تغییر بدست آوریم . همچینن ابراز هیجانات سبب می شود که دیگران از برخی از نیازهای ما آگاه شوند . کمک به ما در مورد تصمیم گیری از دیگر فواید ابراز هیجانات می باشند و در نهایت ابراز هیجانات به ما کمک می کنند تا بتوانیم از حالت سکون خارج شده و حالت تحرک بیشتری را پیدا نمائیم .
مناطق مغزی درگیر در هیجانات
در ظاهر شدن هیجانات مناطق مختلفی از مغز درگیر می باشند. این مناطق مغزی در پی روبرو شدن با محرکهای محیطی مختلف فعال می شوند. یکی از نواحی مهم مغز که در ارتباط با تجربه ی هیجانات مهم می باشد ناحیه ی آمیگدال (Amygdala ) است. این ناحیه در بخش خارج از قشر مغز در منطقه ای که منطقه ی سیستم لیمبیک (Limbic system ) نامیده می شود واقع شده است.نتایج بسیاری از پژوهشها نشان می دهد که فعالیت ناحیه ی آمیگدال انسان را قادر می سازد که خاطراتی را که همراه تجربه ی حالتهای هیجانی بوده است به صورت بهتری به خاطر آورد. ناحیه ی هیپوکامپ ، قشر سینگولیت (Cingulate ) جلویی و فشر پره فرونتال (Prefrontal lobes ) از نواحی دیگر مغز هستند که در ارتباط با ظاهر شدن هیجانات نقش دارند. از بین نواحی مختلف فوف به نظر می رسد قشر پره فرونتال چپ مرکز عمده ی تنظیم هیجانات باشد.
تالیف شده توسط دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی )
استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است.
آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور جدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم
تلفن:04135559866
97/4/28
–
نظرات