راههای مقابله با ترس های کودکان
ترس نوعی هیجان طبیعی می باشد که در پاسخ به موقعیتهای تهدید کننده ظاهر می شود و با تغییرات فیزیولوژیک و رفتاری زیادی همراه می باشد . علایم ترس بسیار شیبه به علایم اضطراب می باشد . اضطراب نیز مانند ترس نوعی هیجان می باشد که با علایم فیزیولوژیک مانند بالا رفتن میزان ضربان قلب ، سریع شدن میزان آهنگ تنفس و خالت تعریق زیاد همراه است. اگرچه ترس و اضطراب شباهت زیادی با هم دارند اما تفاوتهایی نیز با هم دارند. یکی از مهمترین این تفاوتها آن است که محرک یا محرک هایی ایجاد کننده ترس مشخص می باشند . اما در اضطراب محرک یا محرک هایی ایجاد کننده یا مشخص نمی باشند یا به صورت مبهم هستند. تفاوت مهم دیگر ترس و اضطراب آن است که در حالت ترس واکنش های جسم و ذهن فوری می باشند اما در حالت اضطراب این واکنش ها فوری نیستند.
اولین حالتهای ترس از حدود 2 یا 3 ماهگی به دنبال شنیدن صداهای ناگهانی ظاهر می شود . در سال اول زندگی ترس های دیگری مانند ترس از اشخاص غربیه و ترس از بلندی نیز ظاهر می شود. ترس از اشخاص غربیه در سنین 6 الی 7 ماهگی ظاهر می شود. در اثر این نوع ترس کودک زمانی که شخص غربیه ای به او نزدیک می شود علایم جسمانی ترس را نشان داده و با رفتارهایی مانند گریه نمودن از خود واکنش نشان می دهد. کودکان در 2 الی 4 سالگی ترس هایی مانند ترس از حیوانات و ترس از تاریکی را تجربه می نمایند. هر چقدر سن کودک افزایش می یابد نوع ترس های وی نیر تغییر می یابد. چنانکه در سنین اواخر دوران کودکی ترسهایی مانند ترس از امتحان و یا ترس از دست دادن دوستان گسترش می یابد.
اگرچه ترس نوع حالت هیجان طبیعی است که مثل سایر هیجانات از سنین اوایل دوران کودکی ظاهر می شود اما بسیاری از ترسها از طریق روش های یادگیری فرا گرفته می شوند. فراگیری ترس ها از طریق مهم روش مهم زیر است:
1-تجربه ی مستقیم رویدادی ناراحت کننده یا وحشت آور
2-یادگیری غیر مستقیم یا مشاهده ای:طرفداران نظریه ی الگو پذیری یا نظریه ی یادگیری مشاهده ای اعتقاد دارند که کودکان بسیاری از رفتارهای خود را از طریق مشاهده ی رفتارهای سایر کودکان و یا بزرگسالان فرا می گیرند. در نظریه ی یادگیری مشاهده ای فرض می شود زمانی که الگوی کودک نشانه های مکرری که بیانگر ترس و یا وحشت است را نشان می دهد وی یاد می گیرد که در برابر محرک ترس زا پاسخی همراه با حالت ترس و وحشت را ارایه دهد .
ترس های معمولی کودک را باید از ترسهای مرضی یا شدید که اصطلاحا فوبیا(Phobia ) نامیده می شوند متمایز نمود. از اصطلاح فوبیا زمانی استفاده می شود که واکنش به محرک ایجاد کننده ی ترس بسیار شدید باشد و حالتی از اجتناب زیاد برای روبرو شدن با این محرک ایجاد شود . در آخرین طبقه بندی اختلالات روانشناختی یا DSM-V اختلال فوبیا در سه طبقه ی فوبیای خاص (Specific phobia )، فوبیای اجتماعی (Social phobia ) و فوبیا از فضای باز (Agro phobia ) قرار می گیرند. فوبیای خاص شامل ترس شدید از اشیا و یا موقعیت های مشخص است . از جمله ترسهای خاص می توان به ترس از حیوانات ، ترس از تاریکی ، ترس از مکانهای بلند و ترس از خون و جراحت اشاره نمود. فوبیای اجتماعی که با نام اختلال اضطراب اجتماعی نیز نامیده می شود با علایمی مانند اجتناب از موقعیتهای اجتماعی است که در آن موقعیت ها احتمال روبرو شدن با اشخاص نا آشنا و یا مورد ارزیابی قرار گرفتن از سوی اشخاص ناآشنا وجود دارد همراه می باشد. کودکان و نوجوانانی که مبتلا به اختلال فوبیای اجتماعی می باشند نگرانی زیادی از احتمال مورد ارربایی منفی قرار گرفتن از سوی همسالان و بزرگسالان را دارند. احتمال دارد زمانی که میزان شدت حالت فوبیای اجتماعی افزایش یابد اختلالی پیش آید که به آن اختلال لالی انتخابی (Selective mutism) می گویند. در اثر ابتلا به این اختلال کودک و یا نوجوان از صبحت نمودن در محیط بیرون از خانه ( مانند محیط مدرسه ) خودداری می نماید در حالی که در محیط خانه به صورت عادی صبحت می کند . علایم اقورفوبیا(ترس از فضای باز ) در مقایسه با علایم فوبیای خاص و فوبیای اجتماعی از شدت بیشتری برخوردار می باشد و ابتلا به این اختلال در میزان کارکردهای اجتماعی و تحصیلی شخص مبتلا آسیب بیشتری ایجاد می کند . در اثر ابتلا به اختلال اقورفوبیا شخص در هنگام حضور در مناطق پر تجمع و یا مناطقی که احتمال خطر در آنها وجود دارد علایم ترس شدید را تجربه می نماید.اختلال اقورفوبیا امکان دارد با حالت حمله ی هراس (Panic disorder )نیز همراه باشد. حمله ی هراس که علامت اصلی نوعی اختلال اضطرابی به نام اختلال هراس(Panic disorder) است حالتی است که معمولا حدود 15 الی 20 دقیقه طول می کشد و همراه با علایم شدید جسمانی و روانشناختی اضطراب ( مانند طپش شدید ، افزایش میزان آهنگ تنفس ، تعریق زیاد و احساس از دست دادن کنترل ) می باشد. حالت حمله ی هراس علاوه بر اختلال هراس در اختلالات مختلف دیگری مانند اختلال وسواسی- اجباری و اختلال اضطراب اجتماعی نیز امکان دارد ظاهر شود.
برای درمان اختلال فوبیا از روش های روان درمانی مختلفی مانند روش های درمان شناختی -رفتاری و یا روان تحلیلی استفاده می گردد. در درمان شناختی- رفتاری از تکنیک های مختلف رفتاری و شناختی برای درمان انواع فوبیا استفاده می شود . تکنیک مواجهه (Exposure) ، تکنیک آرمیدگی(Relaxation) و تکنیک الگو پذیری (Modeling )از جمله مهمترین تکنیک های رفتاری برای درمان انواع فوبیا می باشند. در تکنیک مواجهه کودک و یا بزرگسالی که حالت فوبیا یا ترس غیر منطقی از محرک ترس زا را دارد تشویق می شود که با آن محرک روبرو شود . اصل زیر بنای برای استفاده از تکنیک مواجهه آن است که در صورت استفاده ی مکرر از تکنیک مواجهه بتدریج پاسخ دهی شدید سیستم اعصاب مرکزی به محرک ترس زا در طول زمان کاهش می یابد. همچینن با استفاده ی مکرر از تکنیک مواجهه ، ذهن قادر می شود تجزیه و تحلیل بهتری از محرک ترس زا را به عمل آورد و در نتیجه شخص پاسخهای جسمانی و روانشناختی متعدل تری را در برابر محرک ترس زا ارایه دهد. درمانگران شناختی -رفتاری برای موفقیت در اجرای تکنیک مواجهه چند توصیه ی مهم برای اشخاصی که تمایل دارند برای مقابله با حالت ترس های شدید خود از این تکنیک استفاده کنند می نمایند . از جمله توصیه های مهم آنها این است که مواجهه شدن با محرک ترس زا باید به صورت تدریجی انجام گردد. همچینن قبل از اچرای تکنیک مواجهه شخص باید فلسفه ی زیر بنایی بکار بردن روش مواجهه آشنا گردد.
تکنیک دیگری که استفاده از آن برای مقابله با حالت فوبیا مفید است تکنیک آرمیدگی است. اصل زیربنایی کارآمد بودن تکنیک آرمیدگی بر پایه ی اصل بازداری متقابل استوار است . اصل بازداری متقابل که توسط یکی از ابداع کنندگان روش رفتار درمانی به نام جوزف ولپی بیان شده است . بر اساس اصل بازداری متقابل عنوان انسانها نمی توانند در یک لحظه هم حالت اضطراب و هم حالت آرامش را تجربه نمایند و وجود یکی از این حالتها می تواند سبب جلوگیری از تجربه ی حالت دیگر شود. بر اساس نظر جوزف ولپی زمانی که شخص بتواند با فراگیری تکنیک آرمیدگی خود را در حالت آرامش قرار دهد می تواند حالت اضطراب و ترس خود را از بین ببرد. آموزش اجرای تکنیک آرمیدگی برای افراد بزرگسال آسان است اما استفاده از این تکنیک برای درمان فوبیای کودکان مشکل می باشد. استفاده از تکنیک الگو پذیری برخلاف تکنیک های مواجهه و آرمیدگی برای درمان فوبیای دوران کودکی شایع بوده و میزان کارآمدی این تکنیک نیز در درمان ترس های کودکان بالا می باشد.. در تکنیک الگو پذیری شخصی که نقش الگو را بازی می کند با محرک ترس زا روبرو می شود بدون اینکه علایم ترس و اضطراب را از خود نشان دهد.
زمانی که میزان شدت ترس های کودک کمتر از حد حالت فوبیا می باشد والدین می توانند با استفاده از روش های ساده ای میزان ترس کودکان شان را کاهش دهند . از جمله ی این روش ها می توان به موارد زیر اشاره نمود :
-تلاش برای افزایش میزان آگاهی به چگونگی رشد ترس های دوران کودکی : ترس هیجانی طبیعی می باشد و نقش اساسی در آگاهی به منابع خطر و تمرکز بر روی محرک ها دارد. روانشناسانی که در زمینه ی نحوه ی رشد کودکان پژوهش می کنند اعتقاد دارند که رشد ترس کودکان از دو عامل سن و میزان رشد شناختی آنان تاثیر می پذیرد و روند رشد ترس کودکان روندی کلی و جهانی است. برای نمونه ترس از اشخاص غربیه یا ترس از جدایی از والدین در دو سال اول زندگی شایع تر است و یا ترس از تاریکی و ترس از حیوانات در سنین 2 الی 4 سالگی شایع تر و شدیدتر است . همچینن به هر اندازه که سن کودک افزایش می یابد ترس ها بیشتر به سوی موضوعات اجتماعی تر ( مانند ترس از دست دادن دوستها و یا ترس از شکست تحصیلی ) هدایت می شود. افزایش آگاهی والدین به چگونگی رشد ترس ها در کودکانشان می تواند به آنان کمک کند که پاسخهای مناسب تری را به ترس های کودکانشان نشان دهند و میزان پاسخهای نامناسب خود را ( مانند سرزنش نمودن کودکان برای واکنش شدید به محرک های ترس زا و یا زدن برچسبهایی مانند برچسب ترسو ) را به حداقل برسانند.
-آشنا نمودن کودک با ویژگیهای محرک ترس زا با توجه به سطوح سنی و شناختی وی : یکی از روش های مناسب برای کاهش میزان پاسخ کودک به محرک ترس زا ارایه ی اطلاعاتی در مورد ویژگیهای محرک ترس زا با توجه به سطح سنی و شناختی ، به کودک است . ارایه ی چینن اطلاعاتی می تواند به تجزیه و تحلیل بهتر محرک ترس زا در ذهن کودک منجر شود.
-روبرو نمودن تدریجی کودک با محرک های ترس زا: یکی از روش های مهم مقابله با ترس های کودکان روبرو نمودن کودکان با محرک های ترس زایی است که عامل اصلی ایجاد ترس ها می باشند . زمانی که کودکان به صورت مکرر با محرک های ترس زا به صورت تدریجی روبرو شوند امکان دارد در آنان حالتی به نام حالت خوگیری ایجاد گردد . حالت خوگیری نوع بسیار ساده ای از فرایند یادگیری می باشد و این نوع یادگیری سبب می گردد که شخص به محرکی که بارها با آن روبرو گردیده است واکنش کمتری را نشان دهد. همچینن ادامه ی فرایند تدریجی روبرو نمودن کودک با محرک های ترس زا فرصتی را در ذهن کودک فراهم می سازد که بار دیگر به تجزیه و تحلیل محرک ترس زا بپردازد و پاسخ مناسب تری را به آن ارایه نماید.
منابع
Mackay.J(2009).Phobia.Gale:Cengage learnin
Maj.M(2004).Phobia.Newyork:John wiley&sons
Marcouitz.H(2009).Phobia.Newyork:Reference point inc
Muris.P.(2007).Normal and abnormal fear and anxiety in children and adolescent . Newyork:Elsevier Inc
نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی)
استفاده از این مقاله به شرط اشاره به نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است
95/12/2
نظرات