انواع نظریه ها در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلالات افسردگی و روشهای درمان آن
اشخاصی که مبتلا به یکی از انواع اختلالات افسردگی می شوند مشکلاتی در جبنه های هیجانی ، انگیزشی ، جسمانی و شناختی را تجربه می کنند. آنها احساس رضایت از انجام فعالیتهای خود نمی کنند ، انگیزه ی لازم برای انجام فعالیتهای مختلف روزانه ی خود را ندارند و اکثر وقت خود را صرف ماندن در رختخواب می نمایند. براساس برآوردی که در قاره اروپا انجام گرفته است حدود پنج درصد مردم مبتلا به نوعی از اختلالات افسردگی می باشند. میزان ابتلا به انواع اختلالات افسردگی در زنان حدود دو برابر مردان است و میزان شیوع افسردگی در طول تمام عمر (Lifetime) در بین زنان 26 درصد و در بین مردان 12 درصد برآورد شده است. اختلالات افسردگی نوعی اختلالات دوره ای می باشد و بر طبق یکی از برآوردهای انجام گرفته در این زمینه حدود 25 درصد از دوره های افسردگی کمتر از یک ماه دوام می یابد ، حدود 25 الی 30 درصد موارد این دوره ها یک سال دوام می یابد و در 25 درصد موارد دوره های اختلالات افسردگی برای بیشتر از دو سال طول می کشد.
سبب شناسی ابتلا به اختلالات افسردگی
1-نظریه های مربوط به عوامل ژنتیکی(Genetic factors)
برخی از شواهد نشان دهنده ی نقش مهم عامل ژنتیک در ابتلا به اختلالات افسردگی است. بر اساس نظر برخی از پژوهشها ( مانند مک کافئین ،1996) در دوقلوهای یکسان میزان همایندی (Concordant) ابتلا به اختلال افسردگی اساسی 46 درصد است در حالی که در دو قلوهای غیریکسان این میزان 20 درصد است و با توجه به این موضوع که دو قلوهای یکسان زمینه ی ژنتیک یکسانی دارد لذا نقش ژنتیک در ابتلا به اختلالات افسردگی را باید مهم دانست . همچینن تصور می شود ژنهایی که در ابتلا به اختلال افسردگی اساسی نقش دارند ژنهایی هستند که در انتقال ناقل عصبی سروتونین در سیناپس دخالت دارند. از سوی دیگر ژنهایی که در سوخت و ساز ناقل عصبی نوراپی نفرین دخالت دارند نیز در ابتلا به اختلال افسردگی اساسی نیز نقش دارند.
2-نظریه های مربوط به مکانیسم های زیستی (Biological mechanism)
نتایج پژوهشهای زیادی نشان می دهد که پائین بودن آزاد سازی ناقل های عصبی نورواپی نفرین و سروتونین در ابتلا به اختلالات افسردگی نقش مهمی دارند. همچینن نتایج پژوهشهای جدیدتر نشان می دهد که نامعتادل بودن آزاد شدن چندین ناقل عصبی که شامل سروتونین ، نورواپی نفرین و استیل کولین (Acetylcholine) می باشد عامل مهمی در ابتلا به اختلالات افسردگی است. بر اساس یکی از نظریه هایی که در این زمینه ارایه شده است امکان دارد ناقل عصبی سروتونین یک کنترل همه جانبه بر روی سیستم های مختلفی از مغز را فراهم کند و پائین بودن آزاد سازی ناقل عصبی سروتونین می تواند در درون این سیستم های مغزی اختلالاتی را به وجود آورد و زمینه ی احتمالی را برای ابتلا به اختلالات افسردگی را فراهم کند . همچینن نتایج بررسیهای مختلف نشان می دهد که حوزه ی عمده ای از مغز که امکان دارد در ابتلا به اختلالات افسردگی نقش مهمی داشته باشد حوزه ی مربوط به سیستم لمبیک (Limblic system) است که در این حوزه ساختارهای مهمی مانند آمیگدال و هیپوکامپ وجود دارد.
3-نظریه های مربوط به عوامل فرهنگی – اجتماعی
مشخص شده است که روبرو شدن با محرک های استرس زای اجتماعی ( مانند بیکاری و وضعیت اقتصادی نامناسب ) خطر ابتلا به اختلالات افسردگی بخصوص اختلال افسردگی اساسی را افزایش می دهد. نتایج برخی از پژوهشها نشان می دهد که میزان ابتلا به اختلالات افسردگی در بین اشخاصی که در طبقات پائین تر اقتصادی قرار دارند نسبت به سایر طبقات اقتصادی بیشتر است. همچینن عوامل فرهنگی و اجتماعی امکان دارد دلیل افزایش احتمال ابتلا به اختلالات افسردگی در بین زنان در مقایسه با مردان باشد. بر اساس نتایج پژوهشهای انجام گرفته در بین پسران و دختران میزان ابتلا به اختلالات افسردگی تقریبا برابر است اما از دوره ی نوجوانی میزان ابتلا به اختلالات افسردگی در بین زنان به صورت معناداری بیشتر از مردان می گردد و برخی از محققان علت این موضوع را به نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی نسبت می دهند. بر اساس نتایج یکی از تحقیقاتی که در زمینه ی فوق انجام گرفته است زنان در مقایسه با مردان از مسئولیت های زیادتر و کیفیت پائین تر زندگی برخوردار می باشند و این عامل می تواند سبب افزایش احتمال ابتلای زنان به اختلالات افسردگی گردد . بر اساس یکی از نظریه های جدیدی که در زمینه ی علل ابتلای بالای زنان به اختلالات افسردگی در مقایسه با مردان مطرح شده است و به نظریه ی سبک پاسخ (Response style theory) معروف است سبک پاسخ به محرکهای استرس زا در مردان با زنان متفاوت می باشد به نحوی که در بیشتر مردان نوعی سبک پاسخ به محرکهای استرس زا وجود دارد که سبب دور شدن توجه آنان از افکار منفی می شود در حالی که در بیشتر زنان نوعی سبک پاسخ دیگری وجود دارد که سبب می شود آنان تمرکزبیشتری بر روی موضوعاتی که با آن روبرو شده اند نمایند و تلاش بیشتری برای یافتن علل احتمالی اتفاق افتادن رویدادهای ناراحت کننده داشته باشند و این نوع سبک پاسخ نقش مهمی در افزایش اختمال ابتلا به اختلالات افسردگی دارد
4-نظریه های روان تحلیلی (Psychodynamic theories )
اکثر نظریه های روان تحلیلی علل ابتلا به اختلالات افسردگی را در نتیجه ی روبرو شدن با انواعی از حالت های از دست دادن(Loss ) می دانند. در این نظریات اعتقاد بر این می باشد که این حالت های از دست دادن می تواند موضوعات گسترده ای مانند از دست دادن والدین بخصوص در سنین قبل از پنج سالگی و یا از دست دادن دریافت محبت و توجه از سوی آنها را شامل شود . همچینن در نظریه های روان تحلیلی بر نقش برخی از عوامل مانند وجود ویژگیهای شخصیت وابسته در افزایش خطر احتمال ابتلا به اختلالات افسردگی تاکید می شود.
5-نظریات رفتاری (Behavioral theories’)
نظریات رفتاری که در مورد علل ابتلا به اختلالات افسردگی ارایه شده اند بیشتر بر روی نقش مهم فرایندهای یادگیری بخصوص یادگیری شرطی وسیله ای (Operant conditioning) در ابتلا به اختلالات افسردگی تاکید می نمایند. برای مثال در یکی از اولین نظریات رفتاری که در این زمینه ارایه شده و نظریه ی لوینسون(Lewinsohn) و همکاران می باشد فرض می شود که ابتلا به اختلالات افسردگی در نتیجه پائین بودن میزان دریافت تقویت کننده های مثبت اجتماعی رخ می دهد. در این نظریه فرض می شود در پی کاهش دریافت تقویت کنندگان اجتماعی میزان حالت خلقی کاهش می یابد و با کاهش خالت خلقی انجام رفتارهای هدفمندانه که می توانند منجر به بدست آوردن پاداش های اجتماعی می شود بسیار کم گردیده و در نهایت علایم مختلف اختلالات افسردگی ظاهر می شود.
6-نظریه ی ناامیدی یاد گرفته شده (Learned helplessness)
این نظریه توسط سیلگمن(Seligman) ارایه شده است . در این نظریه فرض می شود که علایم افسردگی در پی این آگاهی در اشخاص که ناتوان برای کنترل محیط فیزیکی و اجتماعی خود هستند ایجاد می شود. سیلگمن نظریه ی ناامیدی یادگرفته شده را در پی آزمایشاتی که بر روی حیوانات انجام داد ارایه نمود. در این آزمایشات به طور معمول حیوانات در یک مکانی قرار داده می شدند که با عبور از موانعی که ایجاد شده بود می توانستند از آن مکان فرار کنند و در نتیجه از دریافت شوک الکتریکی خود را حفظ کنند . سیلگمن متوجه شد که حیوانات سریعا می توانند یاد بگیرند که می توانند از آن مانع ها بگذزند تا شوک التکریکی را تجربه نکنند. با وجود این زمانی که برای بارها از فرار آنها جلوگیری شد و شوک الکتریکی به حیوانات مورد آزمایش داده شد این حیوانات تلاش خود را برای اجتناب از دریافت شوک حتی زمانی که امکان داشت از دری که باز بود فرار کنند متوقف نموده اند.سیلگمن از این آزمایشات خود نتیجه گرفت که این حیوانات ناامیدی خود را برای تغییر موقعیت به وسیله ی سعی نکردن برای تغییر موقعیت نشان دادند. سیلگمن نتایج آزمایشات خود را بر روی انسانها گسترش داد و نظریه ناامیدی یاد گرفته شده را مطرح نمود و وی در این نظریه بر روی نقش کاهش و یا از میان رفتن احساس کنترل بر روی محیط به عنوان عامل مهم در ظاهر شدن علایم افسردگی تاکید نمود . همچینن سیلگمن در نظریه ی خود تاکید می کند در اثر از بین رفتن احساس کنترل بر روی محیط نوعی از اختلال افسردگی ایجاد می شود و انواع دیگر اختلالات افسردگی امکان دارد در نتیجه ی تاثیرسایر عوامل ایجاد شوند.
7- نظریه های شناختی
-نظریه ی سبک اسنادی یکی از نظریه های مهم شناختی است . این نظریه را می توان تجدید نظر شده ی نظریه ی ناامیدی یادگرفته شده دانست که قبلا توسط سیلگمن و همکاران ارایه گردیده بود .در نظریه ی سبک اسنادی فرض می شود که علایم افسردگی در نتیجه ی وجود سه سبک اسنادی ظاهر می شوند و سبک اسنادی عبارت از آن است که شخص علل رخ دادن رویدادهای ناخوشایند را به چه عواملی نسبت می دهد.این سه سبک عبارتند از :
-سبک اسنادی درونی(Internal) :در سبک اسنادی درونی شخص علت رخ دادن رویداد ناراحت کننده را به خود نسبت می دهد.
-سبک اسنادی ثابت: در سبک اسنادی ثابت شخص بر این باور است که در همه یا اکثر زمانها علت رخ دادن رویداد ناراحت کننده ناشی از عملکردهای نامناسب او می باشد
-سبک اسنادی کلی (Global):بر اساس سبک اسنادی کلی شخص اعتقاد دارد که در تمام یا اکثر موقعیت ها عملکرد او موچب ایجاد رویدادهای ناراحت کننده شده است .
بر طبق نظریه ی سبک اسنادی اشخاصی که خطر ظاهر شدن علایم افسردگی در آنها بالا می باشد دارند نتایج رویدادهای منفی را به علل درونی،ثابت و کلی نسبت داده می شود .برای مثال آنان در موقع روبرو شدن با رویدادهای ناراحت کننده بیان می دارند که علت رخ دادن آن رویداد آن تقصیر من بود. یا همیشه کارها غلط پیش می رود و یا در زندگی من رخ دادن این موارد ناخوشایند معمول است. برعکس آنان نتایج رویدادهای مثبت را به علل بیرونی ، ثابت یا خاص نسبت می دهند و برای مثال بیان می نمایند کارها خوب پیش رفت .هیچ تشکر از من لازم نیست. رخ دادن آن رویداد خوشایند شانسی بود و این رویداد خوشایند بار دیگر رخ نخواهد دادو
یکی دیگر از نظریات شناختی که در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلالات افسردگی ارایه شده است نظریه شناختی بک است. در این نظریه عنوان می گردد که ابتلا به اختلالات افسردگی در پی پاسخ های شناختی نادرست به رویدادهای استرس زای زندگی بوجود می آید. به طور خلاصه می توان گفت در نظریه ی شناختی بک که در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال افسردگی ارایه شده است فرض می شود که تفسیر نادرست سیستماتیک رویدادهای ناراحت کننده و یا استرس زا از علل عمده ی ابتلا به اختلالات افسردگی است. همچینن در نظریه ی شناختی بک اعتقاد بر این است که افکار هشیارانه ی ما بوسیله ی طرحواره های افسردگی زا تحریف می شوند و این طرحواره ها اعتقادات ناهشیار ما در مورد خودمان و دنیای پیرامون مان هستند که بر روی افکار هشیارانه مان تاثیر منفی می گذارند. بک منشا اصلی رشد این طرحواره ها را در دوران کودکی می داند و اعتقاد دارد عواملی مانند رخ دادن رویدادهای منفی در دوران کودکی و طرد شدن از سوی والدین در ایجاد طرحواره های افسردگی زا نقش مهمی را بر عهده دارند. در نظریه ی شناختی بک فرض می شود که طرحواره های افسردگی زا که در دوران کودکی ایجاد شده اند در حالت انفعال باقی می مانند و زمانی که شخص در دوره هایی از زندگی خود با رویدادهای استرس زا روبرو می گردد این طرحواره ها فعال شده و زمینه ی لازم برای ابتلا ی او را به اختلالات افسردگی فراهم می سازند
روش های درمان اختلالات افسردگی
درمان اختلالات افسردگی عمدا به کمک روش های درمان دارویی و روان درمانی صورت می گیرد و در برخی مواقع اندک درمان به کمک ECT یا Electroconvulsive therapy انجام می گیرد.به طور کلی از سه دسته دارویی که در طبقه داروهای ضد افسردگی قرار دارند برای درمان دارویی اختلالات افسردگی استفاده می شود. این سه دسته شامل داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای ، داروهای اختصاصی بازدارنده ی بازجذب سروتونین (SSRI) و داروهای بازدارنده ی مونوامین اکسید (MAOI) می باشد. میزان اثربخشی واقعی داروهای ضدافسردگی حدود 50 درصد برآورد شده است اثربخشی داروهای SSRI به میزان بسیار کمی بیشتر از اثربخشی داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای است . همچینن میزان اثرات جانبی داروهای SSRI کمتر از داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای بوده و این دسته از داروها به میزان بهتری توسط بیماران مبتلا به اختلالات افسردگی تحمل می شوند. اگرچه استفاده از داروهای ضدافسردگی برای درمان اختلال افسردگی به عنوان خط اول درمان اختلالات افسردگی مطرح است. اما امکان دارد در آن گروه از مبتلایان به اختلالات افسردگی که به درمان دارویی پاسخ نمی دهند و نسبت به درمان دارویی و یا روان درمانی مقاوم می باشند استفاده از درمان ECT به عنوان یکی از گزینه های احتمالی درمان مطرح باشد. در این نوع درمان الکترودهایی به سر بیماران مبتلا به اختلالات افسردگی وصل می شود و از طریق آنها جریان الکتریکی به نواحی مختلف سر هدایت داده می شود . وصل الکترودها می تواند به یک طرف سر و یا هر دو طرف سر باشد . در مراحل آغازین درمان ECT جلسات به صورت هفتگی می باشد اما به تدریج این جلسات به صورت جلسات ماهانه ارایه می گردد. یکی از مهمترین عوارض درمان ECT احتمال از دست دادن موقت حافظه ی نزدیک می باشد که معمولا بعد از چند هفته این مشکل برطرف می شود.
در برخی از مواقع بخصوص زمانی که میزان شدت اختلالات افسردگی در سطح خفیف تا متوسط قرار داشته باشد امکان دارد استفاده از روان درمانیهای مختلف برای درمان اختلالات افسردگی کاملا مفید باشد . نتایج بسیاری از پژوهشها نشان می دهد در درمان اختلالات افسردگی روان درمانی شناختی- رفتاری در مقایسه با سایر روان درمانیها از میزان کارآمدی بیشتری برخوردار است. اگرچه امروزه انواع مختلفی از روان درمانیهای شناختی- رفتاری ابداع شده است. اما اساس اکثر این نوع روان درمانیها اصلاح تفسیر نادرستی است که اشخاص از رویدادهای ناراحت کننده به عمل می آورند. همچینن در بسیاری از انواع درمانهای شناختی- رفتاری تلاش بر آن است که افکار خودکاری که سبب ایجاد هیجانات ناخوشایندی مانند افسردگی و اضطراب شده شناسایی شده و به جای آنها افکار متفاوتی جایگزین شوند. در درمانهای شناختی –رفتاری که برای درمان اختلال افسردگی استفاده می شود ار بسیاری از تکنیکهای رفتاری و شناختی استفاده می شود و هدف عمده از استفاده از این روش ها ایجاد تغییراتی در تفسیر رویدادهای ناراحت کننده و اصلاح خطاهای ذهنی می باشد. از جمله تکنیکهایی که در جریان درمانهای شناختی- رفتاری از آنها برای درمان اختلالات افسردگی استفاده می شود می توان به تکنیکهای حل مساله ، بازسازی شناختی ، ثبت فعالیتها و برنامه رفتاری اشاره نمود.
منابع
Barlow. D.(2014).Clinical handbook of psychological disorder. New York: The Guilford press
Dobson.K.& Dozois.D.(2019). Handbook of cognitive behavioral therapies. New York; The Guilford press.
Gotlib. H.(2009).Handbook of depression. New YORK: The Guilford press
.
نظرات