انواع اختلالات افسردگی و روش های درمان آن

اختلالات افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانشناختی می باشد و ابتلا به آن هر ساله خسارات فراوان انسانی و اقتصادی به جوامع وارد می نماید. از جمله مهمترین خسارات انسانی ابتلا به اختلالات افسردگی افزایش خطر میران ابتلا به خودکشی به علت ابتلا به این اختلالات و رنجهای روانشناختی است که مبتلایان به اختلالات افسردگی با آنها روبرو می شوند می باشد .همچینن ابتلا به اختلالات افسردگی با افت میزان کارکردهای شغلی همراه است و این موضوع با ایجاد خسارات بزرگ اقتصادی به جوامع همراه است. نظریه های مختلفی در مورد علل سبب ساز ابتلا به اختلالات افسردگی مطرح است و از میان این نظریه ها می توان به نظریه های زیستی ، شناختی ، رفتاری و بین فردی اشاره نمود. به نظر می رسد هیچ یک از این نظریه ها نمی توانند به تنهایی علت ابتلا به اختلالات افسردگی را توضیح دهند.

برای تشخیص و طیقه بندی اختلالات روانشناختی دو سیستم طبقه بندی مربوط به طبقه بندی اختلالات روانشناختی به نامهای سیستم طبقه بندی ICD و سیستم طبقه بندی DSM وجود دارند که سیستم طبقه بندی ICDتوسط سازمان بهداشت جهانی و سیستم طبقه بندی DSM توسط انجمن روان پزشکی آمریکا بوجود آمدند. این دو سیستم طبقه بندی ، بارها مورد تجدید نظر قرار گرفته اند به نحوی که سیستم ICD برای 10 بار و سیستم  DSM برای 5 بار مورد تجدید نظر قرار گرفته است. بر اساس آخرین طبقه بندی تشخیصی DSM که به DSM-V معروف است انواع مختلف اختلالات افسردگی عبارتند از:

1-اختلال افسردگی اساسی (Major depression disorder)

2-اختلال افسردگی مقاوم (Persistent depressive disorder)

3-اختلال ملال قبل از قاعدگی(Premenstrual dysphoric disorder)

4-اختلال بد تنظیمی خلقی آشفته کننده (Disruptive mood regularization disorder)

اختلال افسردگی اساسی

بر اساس طبقه بندی تشخیصیDSM-V برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی باید حداقل یکی از دو علامت مهم یعنی حالت خلق افسرده و عدم رضایت یا لذت بردن از انجام فعالیتهای روزمزه ی زندگی وجود داشته باشد . همچینن برای تشخیص این اختلال باید حداقل  5 موارد از علایمی  مانند علایم زیر وجود داشته باشد:

-تغییرات اشتها به غذا: این حالت امکان دارد به صورت کاهش و یا افزایش وزن و یا کاهش و افزایش اشتها به غذا صورت گیرد. عدم توانایی در رسیدن به وزن مورد انتظار در حالی که از رژیم غذایی خاصی برای کاهش وزن استفاده نمی شود یکی از ملاکهای تغییر اشتها به غذا می باشد. همچینن در این زمینه وجود یک تغییر در وزن بدن به میزان بیشتر از 5 درصد به عنوان یکی از ملاکهای تغییر اشتها به غذا مورد توجه قرار می گیرد.

– اختلال خواب: در زمینه ی اختلال خواب باید به گزارش هایی که در زمینه ی وجود بیخوابی و یا پرخوابی توسط شخص ارایه می شود توجه نمود.در حالت بیخوابی شخص در بخواب رفتن مشکل دارد و وی ناتوان برای تجربه ی یک خواب شبانه بدون قطع شدن می باشد. همچینن ممکن است  علامت اختلال خواب به صورت پرخوابی ظاهر شود که دراین صورت شخص در ضمن آنکه به میزان بیشتری می خوابد حالت خواب آلودگی طولانی را در ساعات بیداری نیز تجربه می کند.

حالت بیخوابی و از دست دادن اشتها به غذا به علایم نباتی مستقیم(Vegetative) و پرخوابی و پرخوری به علایم نباتی معکوس اختلال افسردگی اساسی معروف هستند.

-کندی یا بیقراری روانی- حرکتی: حالت کندی روانی- حرکتی با حالتهایی مانند آهسته شدن میزان حرکات و کاهش میزان صبحت همراه است. از سوی دیگر حالت بیقراری (Agitation) با حالت ناآرامی(ٍRestlessness)زیاد همراه است.برخی از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی حالت بیقراری را مانند آتش گرفتن درون خود می دانند و بیان می نمایند که در این حالت نمی توانند از دست احساس های هیجانی منفی خود فرار نمایند.  علامت کندی یا بیقراری روانی- حرکتی زمانی می تواند نشانه ی اختلال افسردگی اساسی باشد که این حالت ناشی ار سومصرف مواد و یا مصرف برخی از داروها نباشد

-از دست دادن انرژی و احساس خستگی :  از دست دادن اترژی و احساس خستگی امکان دارد از سوی شخصی که مبتلا به اختلال افسردگی اسای می باشد گزارش شود و معمولا در این حالت  توانایی شخص برای آغاز یا اتمام تکالیف کاهش می یابد.

-احساس بی ارزشی یا احساس گناه: در اشخاص مبتلا به اختلال افسردگی اساسی میزان شدت احساس بی ارزشی و یا احساس گناه در مقایسه با سایر اشخاص به صورت معناداری بیشتر می باشد و آنان افکاری که موجب احساسات فوق الذکر می شوند را حتی زمانی که شواهدی مبنی بر درستی آنها وجود ندارد را حفظ می نمایند. برای تشخیص این علامت باید میزان شدت احساس بی ارزشی و احساس گناه به اندازه ای زیاد باشد که در رفتارهای روزمره ی شخص دخالت نماید و سبب به وجود آمدن مشکلاتی در تمرکز وی بر روی سایر موضوعات گردد.

-کاهش میزان تمرکز و عدم توانایی برای تصمیم گیری: برای تشخیص این علامت لازم است که بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شکایت های زیادی در مورد کاهش میزان تمرکز و عدم توانایی تصمیم گیری حتی در مورد موضوعات کوچک داشته باشد

-افکار مکرر در مورد مرگ یا اقدام به خودکشی : در بیشتر موارد این علامت خود را به صورت نفوذ افکاری در مرگ و یا افکاری که موضوع آنها مربوط به خودکشی می باشد نشان می دهد.

از دیگر علایم تشخیصی اختلال افسردگی اساسی تداوم علایم حداقل به میزان دو هفته ،عدم  نقش علل پزشکی و یا سومصرف مواد و داروها در ایجاد این علایم و شدت زیاد این علایم به نحوی که در کارکردهای مختلف ارتباطی و شغلی شخص مبتلا اختلال ایجاد کند می باشد.

اختلال افسردگی مقاوم

 در طبقه بندیهای قبلی DSM نام این اختلال ، اختلال افسرده خویی یا دیس تایمی بود . از جمله ملاکهای DSM-V برای تشخیص اختلال افسردگی مقاوم تداوم علایم این اختلال حداقل برای دو سال در بزرگسالان و تداوم علایم این اختلال حداقل برای یک سال در کودکان به نحوی که در طول دوره ی فوق شخص مبتلا بیشتر از دو ماه حالت بدون علایم را تجربه نکرده باشد است  همچینن برای تشخیص اختلال افسردگی مقاوم لازم است که حداقل دو علامت از شش علامت اشتهای کم یا پرخوری، بیخوابی یا پرخوابی ، انرژی کم یا خستگی ، عزت نفس پائین ، تمرکز ضعیف و مشکل در تصمیم گیری و احساسات واماندگی(Hopelessness) وجود داشته باشد. یکی دیگر از ملاکهای تشخیصی اختلال افسردگی مقاوم آن است که الگوهای شکایت از علایم باید ثابت باشد و شخص بیشتر از دو ماه عاری از علایم این اختلال نباشد.همچینن از دیگر علایم این اختلال آن است که در بوجود آمدن علایم این اختلال نباید سومصرف مواد و یا داروها نقشی داشته باشند و بالاخره آخرین علامت اختلال افسردگی مقاوم کاهش معنادار کارکردهای ارتباطی ، اجتماعی ، شغلی و تحصیلی شخص مبتلا می باشد.

اختلال ملال قبل از قاعدگی

علایم این اختلال با افسردگی شدید ، حالت تحریک پذیری خلقی و وجود حالت تنش در قبل از قاعدگی همراه می باشد. این اختلال به عنوان تشخیصی جدید در حوزه ی اختلالات افسردگی مطرح شده است. بر طبق نظر DSM-V برای تشخیص اختلال ملال قبل از قاعدگی باید حداقل 5 علامت از 11 علامت وجود داشته باشد و این علایم یازده گانه در دو گروه قرار می گیرند. گروه اول علایم افسردگی شامل چهار علامت بی ثباتی عاطفی ، تحریک پذیری خلقی ، خلق افسرده ، اضطراب و تنش می باشد. گروه دوم از علایم افسردگی شامل کاهش علایق به فعالیتهای معمول ، مشکل در تمرکز ، فقدان انرژی ، تغییرات در اشتها به غذا  ، مشکلات خواب و حس عدم کنترل رفتار می باشد. همچینن علاوه بر علایم فوق مبتلایان به این اختلال برخی از علایم جسمانی مانند درد عضلات و حالت ورم در دستها و پاها را تجربه می کنند. برای آنکه این اختلال تشخیص داده شود این علایم حداقل در دو دوره ی قبلی قاعدگی باید وجود داشته باشند و میزان شدت آنها باید به اندازه ای باشد که سبب ایجاد آسیبهای مهم در کارکردهای مختلف زندگی گردد. از دیگر ویژگیهای این اختلال این مورد می باشد که علت ایجاد علایم این اختلال نباید به وجود اختلال دیگر روانشناختی و یا ابتلا به بیماریهای پزشکی مانند پرفعالیتی تیروئید و وابستگی به مواد نسبت داده شود .

اختلال بد تنظیمی خلقی آشفته کننده

این اختلال به عنوان اختلالی جدید در زمینه ی اختلالات افسردگی مطرح شده است. اختلال بد تنظیمی خلقی آشفته کننده نوعی اختلال افسردگی دوران کودکی می باشد و در کودکان بالای 6 سال قابل تشخیص است. برای تشخیص این اختلال لازم است که علایم قبل از سن 10 سالگی ظاهر شوند و علایم حداقل به مدت یک سال تداوم یابند. یکی از ویژگیهای اساسی اختلال بد تنظیمی خلقی آشفته کننده حالت عدم تنظیم خلق می باشد. همچینن مشکلات رفتاری و هیجانی بوجود آمده از این اختلال بر عکس برخی دیگر از انواع اختلالات افسردگی (مانند اختلال افسردگی اساسی )غیر دوره ای(Non episodic) می باشد و لذا ممکن است حتی برای سالها ادامه یابند. علامت اساسی اختلال بد تنظیمی خلقی آشفته کننده وجود حالت خلقی تحریک پذیر می باشد. یکی دیگر از ملاکهای تشخیصی این اختلال ، وجود حالت کج خلقی  یا لجبازی به میزان حداقل سه بار یا بیشتر در طول هفته است. از دیگر ملاکهای تشخیصی این اختلال عدم آغاز علایم بعد از 18 سالگی و قبل از 6 سالگی و رخ دادن علایم این اختلال حداقل در دو یا سه محیط ( مانند محیط خانه و مدرسه) می باشد.

 در طبقه بندی DSM-V علاوه بر موارد چهارگانه ای که به آن اشاره شد انواع دیگری از اختلالات افسردگی ذکر شده است که به عنوان اختلال افسردگی مستقلی نمی باشند و آنها به عنوان نوع فرعی از اختلال افسردگی اساسی و یا اختلال افسردگی مقاوم مطرح شده اند . از جمله ی این نوع از اختلالات مربوط به افسردگی می توان به اختلال ملانکولی(Melancholia )و اختلال خلقی فصلی اشاره نمود. از جمله ویژگیهای اختلال ملانکولی حالت بی علاقلگی (Anhedonia) یا فقدان واکنش خلقی و حداقل 3 مورد از علایم خلق افسرده ، از دست دادن اشتها به غذا ، بیقراری یا کندی روانی- حرکتی ، احساس گناه زیاد و وجود حالت بدتر خلقی در هنگام صبح می باشد. از سوی دیگر اختلال خلقی فصلی یکی دیگر از انواع اختلالات افسردگی است که از نظر DSM- V به عنوان طبقه ی فرعی اختلال افسردگی اساسی و یا اختلال افسردگی مقاوم مطرح گردیده است . ویژگی این نوع اختلال وجود علایم افسردگی در برخی از فصول سال ( مانند پائیز و زمستان ) که در آن فصول روزها کوتاه بوده و آسمان اکثرا ابری می باشد است .برخی از پژوهشگران علوم روانشناختی اعتقاد دارند که طبقه بندی های تشخیصی مانند طبقه بندی تشخیصی   DSM-V در زمینه ی طبقه بندی اختلالات افسردگی طبقه بندی کاملی نمی باشند و علاوه بر انواع اختلالات افسردگی که در این طبقه بندی به آنها اشاره شده است به انواع دیگری از اختلالات افسردگی نیز می توان اشاره نمود. برای نمونه آنان اعتقاد دارند که اختلالات افسردگی می توانند به دو نوع اختلال افسردگی نوروتیک و اختلال افسردگی روان پریشی طبقه بندی شوند . به نظر آنان ویژگی مهم اختلال افسردگی نوروتیک خفیف بودن علایم و ویژگی مهم اختلال افسردگی روان پریشی شدید بودن علایم و وجود علایم روان پریشی مانند وجود توهمات و هذیانات می باشد.

روشهای درمان اختلالات افسردگی

برای درمان انواع مختلف اختلالات افسردگی روش های مختلفی بکار می رود . از جمله ی این درمانها می توان به انواع مختلف درمانهای دارویی و روان درمانی اشاره نمود. درمان دارویی اختلالات افسردگی به کمک انواع مختلفی از داروهای ضدافسردگی انجام می گیرد. از جمله این داروها می توان به داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای ، داروهای بازدارنده ی اختصاصی بازجذب سروتونین (SSRI) ، داروهای بازدارنده ی مونوامین اکسید (MAOI) و داروهای ضدافسردگی جدید اشاره نمود. داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای موجب بازداری بازجذب ناقلهای عصبی سروتونین و نورواپی نفرین شده و در نتیجه میزان این ناقل های عصبی در مناطقی از مغز افزایش یافته و در پی آن علایم اختلال افسردگی کاهش می یابد. اگرچه میزان کارآمدی داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای حدود 60 درصد گزارش شده است اما تجویز این نوع داروها با عوارضی مانند حالت خواب آلودگی ، افزایش وزن ، تاری دید و خشکی دهان همراه می باشد و علت عمده ی افزایش میزان عوارض این نوع داروها آن است که برای ایجاد اثربخشی آنها لازم است که میزان مقدار مصرفی آنها به صورت آهسته افزایش یابد. داروهای SSRIپرمصرف ترین داروهای تجویز شده ی ضدافسردگی می باشند این داروها تنها از بازجذب ناقل عصبی سروتونین جلوگیری می نمانید و در نتیجه به کمک مصرف این داروها میزان این ناقل عصبی در مغز افزایش یافته و در نهایت علایم افسردگی بتدریج کاهش می یابد . به نظر می رسد علت عمده ی افزایش میزان تجویز داروهای SSRI  توسط روان پزشکان کم بودن عوارض دارویی این داروها در مقایسه با سایر داروهای ضدافسردگی می باشد.

یکی دیگر از انواع درمانهای اختلال افسردگی اجرای روان درمانی های مختلف می باشد. روان درمانیهایی که برای درمان اختلالات افسردگی بکار می رود به انواع مختلفی طبقه بندی می شوند. از جمله مهمترین روان درمانیهایی که تاثیر آنان در درمان برخی از اختلالات افسردگی مورد اثبات قرار گرفته است روان درمانیهای شناختی- رفتاری و روان درمانیهای تحلیلی است. امروزه از روان درمانیهای شناختی- رفتاری در درمان اختلالات افسردگی بیشتر از سایر روان درمانیها استفاده می شود .چندین دلیل برای کاربرد بیشتر روان درمانیهای شناختی- رفتاری وجود دارد.از جمله ی این دلایل می توان به کوتاه مدت بودن زمان درمان و سازمان یافته بودن این نوع روان درمانی ها اشاره نمود.نتایج پژوهشهایی که در زمینه ی میزان کارآمدی روان درمان های شناختی-رفتاری در درمان اختلالات افسردگی انجام شده است نشان می دهد که در مبتلایان به اختلالات افسردگی که میزان شدت این اختلالات در سطح خفیف تا متوسط قرار دارد میزان کارآمدی این نوع روان درمانها حدود 65 الی 70 درصد می باشد. امروزه برای درمان اختلالات افسردگی از انواع مختلف روان درمانیهای مختلف شناختی- رفتاری استفاده می شود.از بین انواع درمانهای شناختی- رفتاری که برای درمان برخی از انواع اختلالات افسردگی استفاده می شود درمان شناختی- رفتاری است که توسط آرئون بک (AronBeck)و همکارانش ابداع شده است و در این نوع روان درمانی فرض می شود که سه عامل ارزیابی مستمر ، اجرای موفقیت آمیز تکنیک ها و برقراری ارتباط درمانی مناسب می تواند در موفقیت آمیز بودن روان درمانی اختلالات افسردگی تاثیر داشته باشند.برخی از تکنیکهایی که در جریان این نوع روان درمانی برای درمان اختلالات افسردگی بکار می رود شامل تکنیک آزمایش رفتاری ، تکنیک ثبت فعالیتها ، تکنیک نقش بازی نمودن (Role playing) ، تکنیک ثبت افکار خودکار و تکنیک بازسازی شناختی می باشد . همچینن شرط استفاده از  انواع تکنیک ها در روان درمانی فوق الذکر بر اساس اطلاعاتی است که در جریان ارزیابیهای مستمر از بیمار مبتلا به اختلالات افسردگی در جلسه های روان درمان بدست می آید.در دو دهه ی اخیر انواع دیگری از روان درمانیهای شناختی- رفتاری ابداع شده است و تعداد این روان درمانیها به قدری زیاد بوده است که به این نوع درمانها ، درمانهای موج سوم شناختی گفته می شود. از مهمترین این نوع روان درمانیها می توان به درمان پذیرش – تعهد (Acceptance-commitment therapy)، درمان فراشناختی (Meta-cognitive therapy) وشناخت درمان مبتنی برذهن آگاهی (Mindfulness based cognitive therapy) اشاره نمود.در درمان پذیرش- تعهد که با نام اختصاری ACT معروف است به مراجعانی که حالت افسردگی را تجربه می نمایند آموزش داده می شود که هیجانات منفی و تجربیات شناختی ناراحت کننده ی خود را قبول نمایند و به جای مبارزه با آنها سعی نمایند که تلاش کنند به اهداف ارزشمند خود در زندگی دست یابند.در هر سه نوع از این روان درمانیها اعتقاد بر آن است که علایم افسردگی در نتیجه ی دلبستگی زیاد به افکارناکارآمد ظاهر می شوند. شناخت درمانی مبتی بر ذهن آگاهی بیشتر به عنوان یک نوع گروه درمانی برای جلوگیری از بازگشت علایم اختلال افسردگی در بیمارانی که در اثر اجرای درمان بهبود یافته اند بکار می رود . این روش درمانی به صورت 8 جلسه ی هفتگی برگزار شده و هر جلسه ی درمانی 2 ساعت طول می کشد. همچینن تعداد شرکت کنندگان این نوع درمان اغلب 12 نفر می باشد. در درمان شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در طول جلسات درمانی بر یادگیری ذهن آگاهی (Mindfullness) که توانایی توجه به لحظه ی حاضر است تاکید می شود و در جلسات انتهایی این نوع درمان بر روی مقابله با افکار و احساسات ناخوشایند تاکید می شود. از سوی دیگر در درمان فرا شناختی ضمن آنکه بر روی آموزش روش های ذهن آگاهی تاکید می شود روش های شناسایی و مقابله با برخی از اعتقادات فرا شناختی که از نظر این نوع درمان در حفظ علایم افسردگی نقش مهمی دارند آموزش داده می شود . در درمان ACT نیز بر آموزش روش های ذهن آگاهی تاکید می شود. از نظر مدل درمانی ACT بودن در حالت ذهن آگاهی موجب سلامت روانشناختی انسانها می گردد. همچینن در این مدل درمانی اعتقاد بر آن است که اجتناب از روبرو شدن با هیجانات منفی نه تنها علایم افسردگی را کاهش نمی دهد بلکه این حالت می تواند علایم افسردگی را تشدید نماید.

منابع

       Black. &etal.(2014).DSM –V. Guidebook. New York: American     psychiatric publishing

        Dobson. K.& Dozuis .(2019).Handbook of cognitive-behavioral therapies. New York:  Guilford press

                                     Gotlib.I.(2009).Handbook of depression. New York: Guilford press.

نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی)

استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکرنام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

1400/8/28

آدرس دفتر روانشناسی و مشاوره دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی ) : تبریز ، خیابان 17 شهریور جدبد ، حدفاصل خیابانهای طالفانی و ارتش ، ساختمان سینا ، طبقه 7

تلفن :04135559866

نظرات