ویژگیهای درمان های فراشناختی (Metacognitive therapy) و پذیرش-تعهد(Acceptence-commitment therapy)

درمانهای فراشناختی (Metacognitve therapy)و پذیرش-تعهد (Acceptance-commitment therapy) دو نوع مهم از درمان های موج سوم رفتاری هستند . درمانهای موج سوم از جمله درمانهایی هستند که در دو دهه ی اخیر استفاده از آنها برای درمان اختلالات روان شناختی گسترش یافته است.فرایند ابداع و رشد این نوع از درمانها بعد از کاربرد گسترده ی درمانهای رفتاری و درمان شناختی- رفتاری کلاسیک بوده است. درمان های رفتاری حدود 80 سال پیش توسط ایوان پاولف و جان واتسون گسترش پیدا نمود . درمان های رفتاری ابتدا بر اساس اصول یادگیری شرطی کلاسیک و شرطی کنشی شکل گرفت و گسترش پیدا نمود . یادگیری شرطی کلاسیک بر پایه ی حالت تداعی است و در این نوع یادگیری پیوند محرکی که محرک شرطی نامیده می شود با یک محرک طبیعی که محرک غیر شرطی نامیده می گردد سبب می شود که محرک شرطی خاصیت محرک طبیعی یا غیر شرطی را پیدا نماید. یادگیری شرطی کلاسیک را برای اولین بار ایوان پاولف با استفاده ازآزمایشهایی که بر روی حیوانات انجام داد معرفی نمود. همچینن برخی از درمانهای رفتاری از اصول یادگیری کنشی (Operational learning)نیز بهره می برند. در یادگیری کنشی فرض می شود اساس یادگیری بر روی تلاش در راه  انجام رفتارها است و در شکل گیری یادگیری دریافت تقویت و یا پاداش نقش مهمی را بازی می کند. اسکینر روانشناس معروف آمریکایی یکی از اصلی ترین مطرح کنندگان یادگیری کنشی می باشد. امروزه از درمانهای رفتاری برای درمان انواع اختلالات اضطرابی و بخصوص درمان انواع فوبیا استفاده می شود. همچینن امروزه از این نوع درمان ها برای درمان اختلال افسردگی نیز استفاده می گردد. موج دوم رفتاری با ابداع نوعی از روان درمانی به نام درمان شناختی- رفتاری توسط آرنون بک آغاز شد و امروزه نام دیگر این نوع روان درمانی درمان شناختی- رفتاری کلاسیک است . آرئون بک این نوع درمان را در سال 1973 برای درمان اختلال افسردگی معرفی نمود و سپس به مرور زمان این نوع از درمان شناختی- رفتاری برای درمان سایر اختلالات روانشناختی ماننداختلال وسواسی- اجباری و برخی از انواع اختلالات اضطرابی نیز مورد استفاده قرار گرفت. امروزه از درمان شناختی- رفتاری آرئون بک برای درمان بسیاری از اختلالات روانشناختی (مانند اختلالات افسردگی و اختلالات اضطرابی ) و مشکلات روان شناختی ( مانند مشکلات خواب ،  و مشکلات مربوط به کنترل خشم ) استفاده می گردد . درمان شناختی – رفتاری کلاسیک نوعی درمان ساختار یافته است به عبارت دیگر تعداد متوسط جلسات درمانی برای انواع اختلالات روانشناختی مشخص بوده و فعالیتهایی که روان درمانگر در طول جلسات برای درمان هر نوع اختلال روان شناختی باید انجام دهد نیز مشخص می باشد. تاکید عمده ی این نوع روان درمانی در ارتباط با سبب شناسی ابتلا به اختلالات روان شناختی آن است که عامل عمده ی ابتلا و یا تداوم اختلالات روان شناختی وجود خطاهای ذهنی می باشد و این خطاها در اثر فعالیتهای یک سلسله از عوامل شناختی مانند عامل طرحواره های منفی و عامل افکار خودکار ظاهر می شوند . در جریان روان درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک روان درمانگر با کمک یک سلسله از تکنیکهای شناختی و رفتاری مراجع را با نحوه ی شناسایی انواع طرحواره های منفی و افکار خودکار آشنا نموده و روش های جایگزین نمودن آنها با طرحواره های مثبت و افکار متفاوت را به وی آموزش می دهد . همچینن در جریان اجرای این نوع روان درمانی از بسیاری از تکنیکهای رفتاری نیز استفاده می شود و علت استفاده از تکنیکهای رفتاری کمک به مراجعان برای شناسایی طرحوار های منفی افکار خودکار منفی می باشد . بعد از حدود 20 سال از استفاده از درمان شناختی- رفتاری به تدریج درمانهایی که تا حدی شیبه به درمان شناختی- رفتاری کلاسیک بودند و از بسیاری از تکنیکهای این نوع درمان استفاده می نمودند ابداع شدند . از جمله ی این نوع روان درمانیها می توان به درمان پذیرش- تعهد(Acceptance-commitment therapy) ، درمان فراشناختی(Meta cognitive therapy) و رفتار درمانی دیالیتیک (Dialectical behavioral therapy) اشاره نمود. تفاوت مهم درمانهای موج سوم با درمان شناختی- رفتاری کلاسیک آن است که در درمانهای موج سوم بر روی موضوعاتی مانند موضوع ذهن آگاهی (Mindfulness) ، پذیرش (Acceptance) توجه بیشتری می شود . در این مقاله  به ویژگیهای دو نوع از مهمترین روان درمانیهای موج سوم رفتاری یعنی روان درمان های فرا شناختی و پذیرش- تعهد (ACT) اشاره خواهم نمود.

درمان فراشناختی

درمان فراشناختی یکی دیگر از انواع مهم درمانهای موج سوم رفتاری است که امروزه در درمان برخی از اختلالات روانشناختی بخصوص اختلال افسردگی ، اختلال وسواسی- اجباری و اختلال استرس بعد از ضربه (PTSD)مورد استفاده قرار می گیرد. درمان فراشناختی توسط ولیز (Wells) ابداع شده است و پایه ی آن بر اساس یک نظریه در زمینه ی خود تنظیمی (Self -Regulation)قرار دارد. بر اساس این نظریه ی خود تنظیمی که این مدل درمانی بر اساس آن ساخته شده است . وجود یک نوع سبک شناختی نادرست عامل اصلی ایجاد علایم بسیاری از اختلالات روان شناختی مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی می باشد و وجود چینن سبک شناختی با ظاهر شدن علایمی مانند حالت نگرانی زیاد ،حالت گوش به زنگی و حالت نشخوار ذهنی همراه می باشد. در مدل درمانی فراشناختی این نوع سبک شناختی نادرست به نام سندرم شناختی- توجهی (Cognitive- attention syndrome) یا CAS نامیده می شود. همچینن در مدل درمانی فراشناختی اعتقاد بر این است عامل دیگری که در ابتلا به اختلالات روان شناختی مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی نقش دارد وجود اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی است . از نظر مدل درمانی فرا شناختی اگرچه هر دو این اعتقادات در ابتلا به اختلالات روان شناختی نقش دارند اما نقش اعتقادات فراشناختی منفی در ابتلا به اختلالات روانشناختی بیشتر از نقش اعتقادات فرا شناختی مثبت است. در درمان فراشناختی فرض می شود انواع مختلفی از اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی وجود دارند . برای نمونه این اعتقاد فراشناختی که نگرانی به من کمک می کند تا خودم را از خطرات دور کنم از نظر مدل درمانی فراشناختی یک اعتقاد فرا شناختی مثبت است و یا این اعتقاد که وجود نگرانی می تواند به سلامت جسمی من آسیب زیاد وارد کند یک اعتقاد فراشناختی منفی می باشد. در جریان اجرای مدل درمانی فراشناختی به کمک استفاده از تکنیکهای شناختی و رفتاری و تکنیکهایی که مخصوص خود درمان فراشناختی است دو هدف عمده دنبال می شود . یکی از این اهداف مقابله با علایم سندرم شناختی- توجهی یا سندرم CAS مانند نگرانی زیاد ، حالت گوش به زنگی و حالت نشخوار ذهنی است و یکی دیگر از اهداف مدل درمانی فراشناختی مقابله با انواع اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی است که فرض می شود در ابتلا و یا تداوم اختلالات روان شناختی نقش دارند می باشد.

در درمان فرا شناختی فرض می شود حالت فراشناخت به عواملی گفته می شود که وظیفه نظارت و کنترل شناخت را بر عهده دارند و فرایند درمان با ایجاد تغییر درحالت فراشناختی انجام می گیرد. ویلز که ابداع کننده ی  درمان فراشناختی است اعتقاد دارد که برای درمان اختلالات روانشناختی ایجاد تغییراتی در شناخت که به کمک  آزمون واقعیت سنجی انجام می گیرد کافی نمی باشد و لازم است که درسیستم نظارت کننده بر شناخت که دجار حالت سندرم شناختی- توچهی یا حالت CAS شده است تغییراتی نیز ایجاد گردد. در درمان فراشناختی فرض می شود افکار خودکار منفی در همه ی انسانها وجود دارد و وجود آن عامل مهمی برای ابتلا به اختلالات روانشناختی نمی باشد بلکه حاکم  بودن سندرم شناختی – توجهی یا سندرم CAS عامل اضلی ابتلا به اختلالات روانشناختی است. از نظر مدل درمانی فراشناختی سندرم CASعبارت است وجود حالت نشخوار ذهنی (Rumination) ، نگرانی (Worry) ،حالت نظارت بر تهدید ،استفاده از روش های مقابله ای (Coping) ناکارآمدو حالت گوش به زنگی زیاد می باشد. حالت نشخوار ذهنی نوعی در جاماندگی فکر (presversation) است که در طی آن شخص افکار مداومی را در مورد علل رخ دادن رویدادها و نحوه ی رهایی از درد و ناراحتی که به آن مبتلا شده است را تجربه می کند .  در حالت نگرانی شخص افکار زیادی در مورد نحوه ی جلوگیری از خطرات احتمالی که امکان دارد با آن روبرو شود را در ذهنش تجربه می کند و در حالت نظارت بر تهدید شخص حالت گوش به زنگی زیاد با خطرات احتمالی را تجربه می کند. همچینن وجود سندرم CAS سبب استفاده از روش های مقابله ی (Coping)ناکارآمد می شود و روش های مقابله ای ناکارآمد عبارت است از استفاده از روش های نامناسب(مانند استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر )در مقابله با تجربه ی هیجانات ناراحت کننده (مانند اضطراب و افسردگی ) است. درمانگران فرا شناختی اعتقاد دارند که سندرم شناختی- توجهی یا  سندرم CAS نوعی سبک فکری می باشد که امکان دارد در طول زمان در برخی از مردم ایجاد گردد و با تغییر این نوع سبک فکری می توان به صورت موثری با هیجانات منفی مانند اضطراب و افسردگی مقابله نمود. از سوی دیگر در مدل درمانی فراشناختی یا مدل درمانی MCT به نقش اعتقادات فراشناختی مثبت و اعتقادات فراشناختی منفی در ایجاد اختلالات روانشناختی ( مانند اختلالات اضطرابی و افسردگی ) اهمیت داده می شود و در این مدل درمانی منظور از اعتقادات فراشناختی مثبت مجموعه ای از اعتقادات است که در آن اعتقادات به نقش سودهای ناشی از بکار بردن حالت نشخوار ذهنی ، نگرانی و نظارت بر تهدید برای رهایی از حالتهای هیجانات ناخوشایند مانند اضطراب و افسردگی تاکید می شود . از سوی دیگر در این مدل منظور از اعتقادت فراشناختی منفی مجموعه ای از اعتقادات است که محتوای آنها در ارتباط با عدم کنترل پذیری و تاثیرات ناخوشایند وچود نگرانی و اضطراب بر روی جسم و روان می باشد . درمانگران مدل درمانی فراشناختی اعتقاد دارند که با تغییر سندرم شناختی- توچهی و تغییر اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی می توان انواع اختلالات روانشناختی (مانند اختلالات اضطرابی و افسردگی ) را درمان نمود. در مدل درمانی فراشناختی برای درمان اختلالات روانشناختی از مجموعه ای از تکنیکها استفاده می شود که برخی از تکنیک ها مربوط به تکنیکهایی است که در درمان شناختی – رفتاری کلاسیک از آنها استفاده می شود از جمله ی این تکنیکها می توان به تکنیک گفتگوی سقراطی و تکنیک آزمایش رفتاری اشاره نمود. همچینن دراین مدل از تکنیکهایی هم استفاده می شود که مخصوص خود این مدل درمانی است و از جمله ی این تکنیکها می توان به تکنیک آموزش توجه (Attention Training) اشاره نمود.

اگرچه در مان فراشناختی در دسته ی مدلهای درمانی شناختی -رفتاری قرار دارد و شباهتهایی هم با مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک که توسط آرنون بک و همکارانش ابداع شده دارد اما میزان تفاوتهای این دو روش درمانی بیشتر از شباهتهای آن می باشد . از جمله شباهتهای مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی–رفتاری کلاسیک آن است که در این مدل درمانی هم مانند مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک به موضوع ارزیابی روانشناختی و  موضوع طراحی درمان اهمیت داده می شود و مرحله ی اصلی درمان که مرحله ی اجرای تکنیکها مختلف است بعد از مرحله ارزیابی و ضابطه بندی موردی اجرا می شود. شباهت دیگر مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی -رفتاری آن است که در مدل درمانی فراشناختی از بسیاری از تکنیکهایی که در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک بکار می رود استفاده می شود.  همانطوریکه در سطور فوق اشاره نمود بین دو مدل فوق الذکر تفاوتهای زیادی وجود دارد. از جمله ی این تفاوتها آن است که هدف اصلی در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک تغییر محتوای افکار است. به عبارت دیگر در مدل فوق الذکر ابتدا افکار و یا اعتقادات منفی بیماران مورد شناسایی قرار می گیرد و سپس با آزمونهای مختلف نادرست بودن آن افکار و اعتقادات مورد آزمون قرار می گیرد اما در مدل درمانی فراشناختی به جای آنکه محتوای افکار بیماران مورد بررسی قرار گیرد نحوه ی توجه و نوع برخورد آنان با افکارشان مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش بر آن است که با علایم سندرم شناختی- توجهی یا سندرم CAS مانند حالتهای نشخوار ذهنی و نگرانی ، نظارت بر تهدید ، جستجوی اطمینان و استفاده از روشهای مقابله ای ناکارآمد مبارزه شود . همچینن در مدل درمانی فراشناختی تاکید زیادی بر روی تغییر فراعتقادات مثبت و منفی و کسب آگاهی بیماران در ارتباط با نقش مهم این اعتقادات در ایجاد و یا افزایش شدت اختلالات هیجانی می گردد. تفاوت دیگر بین مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک آن است که در مدل درمانی فراشناختی هدف تغییر در حالت فراشناخت است یعنی به عبارت دیگر هدف مقابله با نوعی سبک فکری به نام سندرم شناختی- توجهی یا سندرم CASاست و اعتقاد بر آن است که این سندرم با علایمی مانند حالت های نشخوارذهنی و نگرانی زیاد ، نظارت زیاد بر تهدیدها ، جستجوی زیاد برای کسب اطمینان و اشتفاده از روش های مقابله ای ناکارآمد همراه است . اما هدف اصلی در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک آموزش نوعی آزمون واقعیت سنجی است. به عبارت دیگر در این مدل هدف آن است که بیمار با انواع افکار و اعتقادات منفی خود آشنا شده و آنها را مورد آزمون قرار دهد و با توجه به چینن هدفی می توان گفت در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک هدف تغییر در سطح شناخت می باشد اما در مدل درمانی فرا شناختی هدف تغییر در سندرم شناختی- توجهی یا سندرم CAS می باشد. از جمله دیگر تفاوتهای مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک ، استفاده ی مدل درمانی فراشناختی از برخی از تکنیکهایی ( مانند تکنیک آموزش توجه ) است که کاربرد آنها تنها اختصاص به این مدل درمانی دارد.

میزان متوسط جلسات مدل درمانی فراشناختی هشت جلسه است و جلسات معمولا به صورت هفتگی اجرا می شوند و هرجلسه حدود چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت طول می کشد. امروزه موثر بودن درمان فرا شناختی در درمان اختلالات اضطرابی و افسردگی و اختلال استرس بعد از سانحه به اثبات رسیده است.

مراحل اجرای درمان فراشناختی به این صورت است که در ابتدا مرحله ای که مرحله ی ضابطه بندی فردی (Case formution)نام دارد اجرا می شود. در این مرحله درمانگر اطلاعات فراوانی در مورد بیمار بدست می آورد. این اطلاعات می تواند شامل انواع اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی ، میزان حالت نشخوار ذهنی ، میزان نگرانی ، میزان حالت نظارت بر تهدید و مشخص نمودن انواع رفتارهای مقابله ای بیمار باشد. هدف اصلی از اجرای مرحله  ی ضابطه بندی فردی مشخص نمودن سبک فکری بیمار و پی بردن به این موضوع است که آیا سندرم شناختی -توجهی یا سندرم  CAS وجود دارد و اگر این سندرم وجود دارد شدت علایم آن مانند وجود حالت نشخوار ذهنی ، حالت نگرانی ، حالت نظارت بر تهدید و استفاده از روشهای مقابله ای ناکارآمد در بیمار در چه حدی می باشد. در درمان فراشناختی بعد از اجرای مرحله ی ضابطه بندی فردی مرحله ی معرفی درمان فرا شناختی آغاز می گردد. درمانگر فراشناختی در مرحله ی معرفی این درمان بیمار را با مفاهیمی مانند مفاهیم فراشناخت ،اعتقادات فراشناختی مثبت و اعتقادات فراشناختی منفی و همچینن علایم سندرم شناحتی – توجهی یا سندرم CAS آشنا می کند. درمان گر فرا شناختی بعد از مرحله معرفی درمان اطلاعاتی که در مرحله ی ضابطه بندی فردی بدست آورده است را با بیمار در میان گذاشته و بر اساس نظر بیمار تغییراتی را در آن بوجود می آورد و سپس درمانگر بر اساس اطلاعاتی که از مرحله ی ضابطه بندی فردی بدست می آورد تکنیکهای مختلف را برای درمان انتخاب می کند. از جمله تکنیکهایی که می توانند به عنوان تکنیکهای موثر در درمان فرا شناختی بکار رو ند می توان به تکنیک هایی مانند تکنیک گفتگوی سقراطی ،تکنیک آزمایش رفتاری برای بررسی اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی و تکنیک آموزش توجه اشاره نمود

 درمان پذیرش- تعهد (ACT)

درمان پذیرش- تعهد یکی یا درمان ACT از انواع مهم درمانهای موج سوم رفتاری است. امروزه از درمان پذیرش- تعهد برای درمان بسیاری از انواع اختلالات روان شناختی از جمله اختلالات افسردگی ، اختلال وسواسی- اجباری و بسیاری از انواع اختلالات اضطرابی استفاده می شود. درمانگر ACT در جریان اجرای این درمان بر روی ایجاد دو حالت یعنی حالتهای پذیرش (Acceptance ) و تعهد (Commitment ) در مراجع خود تلاش می نماید. در درمان ACT حالت پذیرش به معنای پذیرش افکار و احساسات خود و عدم تلاش برای کنترل آنها حتی زمانی که این افکار و احساسات ناخوشایند می باشند است. همچینن در درمان ACT حالت تعهد به معنای تلاش برای ایجاد حالتی در مراجع است که در آن جالت وی متعهد به انجام فعالیتهایی برای ایجاد تغییر در برخی از رفتارهایش گردد می باشد. به نظر استوان هایز که ابداع کننده ی درمان ACT  است درمانگر در طول این نوع درمان تلاش می نماید که مراجع خود را به سمتی هدایت کند که در آن وی بدون آنکه قضاوتی را انجام دهد بتواند عاملی را که موجب برانگیخته شدن افکارش شده است را شناسایی نموده و آن را مورد پذیرش قرار دهد. موثر بودن بکار بردن درمان ACT در درمان اختلالات افسردگی ، اختلال وسواسی- اجباری و برخی از اختلالات اضطرابی به اثبات رسیده است . همچینن درمان ACT در درمان برخی از اختلالات شخصیتی بخصوص اختلال شخصیت مرزی موثر است. هنگامی  که به صورت موفقیت آمیزی اجرای درمان ACT به پایان می رسد انتظار بر آن است که میزان انعطاف پذیری روانشناختی مراجعان افزایش یابد و آنان به صورت بهتری بتوانند بر روی لحظه ی حاضر متمرکز گردند . همچینن بعد از پایان درمان ACT انتظار بر آن است که مراجعان در مقایسه با قبل از آغاز درمان بتوانند برای انجام فعالیتها و تغییر رفتارهای خود تعهد بیشتری داشته باشند.

یکی از اهداف مهم درمان ACTرسیدن به حالت انعطاف پذیری شناختی می باشد و این هدف با کمک استفاده از روشهای زیر بدست می آید

1-پذیرش (Acceptance)

معنای پذیرش در درمان ACT تفاوت قابل توجهی با معنای که از این واژه در زندگی روزمره مان استفاده می کنیم دارد. به عبارت دیگر در درمان ACT حالت پذیرش به معنای تسلیم شدن نیست بلکه معنای حالت پذیرش در این نوع درمان عبارت ازحالت استقبال از تجربیات و قبول نمودن تجربیات به صورتی که هستند می باشد. در درمان ACT هدف عمده از پذیرش تجربیات ناخوشایند در زندگی روزمره به این معنا است که بتوانیم به اصطلاح فضایی در ذهن مان به این تجربیات ناخوشایند اختصاص بدهیم. در درمان ACT حالت اجتناب نقطه ی مقابل حالت پذیرش می باشد و زمانی که از حالت اجتناب استفاده ی زیادی می شود احتمال بوجود آمدن آسیبهای رفتاری افزایش می یابد. به طورکلی می توان گفت ابداع کنندگان درمان ACT اعتقاد دارند حالت پذیرش به عنوان قبول نمودن نمودن تمام رویدادها از جمله رویدادهای درونی ناراحت کننده (مانند افکار ، احساسات و حس های جسمانی) به عنوان تجربیات جاری خصوصی است و رسیدن به این حالت را نوعی مهارت می دانند که میزان آن می تواند به کمک تمرینات مختلف افزایش یابد.

2- حالت ترکیب زدایی شناختی (Cognitive defusion)

در مدل درمانی ACT فرض می شود اکثر اشخاصی که برای دریافت درمانهای روانشناختی به درمانگاه ها مراجعه می نمایند برای مقابله با تجربیات ناخوشایند درونی شان یا از حالت اجتناب ویا از حالت ترکیب شناختی استفاده می نمایند . همچینن در مدل درمانی ACT فرض می شود استفاده از حالت ترکیب زدایی شناختی منجر می گردد که مراجعان بتوانند به این نکته آگاه شوند که افکار می توانند واکنشی به مانند همان واکنش واقعی شخص را به یک محرک ایجاد نمایند . برای مثال مراجعان می توانند به این موضوع آگاه شوند که به خاطر آوردن یک مصاحبه ی شغلی که با اضطراب زیادی همراه بوده است می تواند همان حس اضطراب که در جریان مصاحبه ایجاد شده بود را در آنان ایجاد کند. ابداع کنندگان مدل درمانی ACT اعتقاد دارند حالت به هم آمیختگی یا ترکیب شناختی سبب می شود میزان حالت انعطاف پذیری روان شناختی شخص کاهش یابد. به عبارت کلی می توان گفت در مدل درمانی ACT فرض می شود که افکار چه در شکل واژه ها و چه درشکل تصاویر نمادهایی می باشند که ارتباط زیادی با محرکهایی دارند که آنها را توضیح می دهند .یکی از اهداف درمانی درمان ACT آموزش مراجعان برای خنثی نمودن حالت به هم آمیختگی افکار می باشد. در جریان درمانACT انجام تمرینات مربوط به حالت ترکیب زدایی شناختی به مراجعان کمک می کند تا آنها افکار خود را به عنوان تجربیاتی که در حال جریان است بدانند(مانند یک گزارش ورزشی ) 

3- در نظر گرفتن حالت خود به عنوان بافت (Self-as-context)

در مدل درمانی ACT فرض می شود که حالت خود (Self) از سه بخش که شامل حالت خود به عنوان محتوا(Self-as-content) ، خود به عنوان فرایند(Self – as- process) و خود به عنوان بافت (Self- as- context) است تشکیل یافته است. این سه نوع حالت خود (Self) با یکدیگر تفاوتهایی دارند . برای نمونه حالت خود به عنوان محتوا از تمام تجربیات درونی که شامل افکار ، هیجانات ، خاطرات و احساسهای شخص است تشکیل یافته است. یکی از اهداف درمان پذیرش – تعهد (ACT) تشویق مراجع برای توجه بیشتر به حالت خود به عنوان حالت خود به عنوان بافت است. در مدل درمانی ACT فرض می شود زمانی که شخصی حالت خود را به عنوان حالت خود به عنوان بافت در نظر می گیرد وی توجه چندانی به مجموعه ای از ارزیابی هایی که از ویژگیها و صفات خود دارد نمی نماید و به جای آن توجه او به مجموعه ای از ارزیابیهای مصروف می شود که از آگاهی های جاری اش بدست آورده است  شود . همچینن توجه به حالت خود به عنوان بافت سبب می گردد که احساس آرامش بیشتری بدست آید  و با لحظه ی حال حاضر ارتباط بیشتری برقرار شود.

4-توجه به ارتباط با لحظه ی حاضر

از نظر ابداع کنندگان مدل درمانی ACT دنیای مدرن امروز دنیایی پرشتاب می باشد و در این دنیای پرشتاب بر روی پیروی از الگویی از فعالیت ذهنی تاکید می شود که بیشتر بر پایه ی طرح ریزی ، حل مساله و تجزیه و تحلیل رویدادها می باشد . اگرچه در مدل درمانی ACT فرض می شود که پیروی از الگوی ذهنی فوق می تواند مزیتهای بسیاری را داشته باشد اما تبعیت گسترده از آن نیز می تواند افزایش میزان نگرانیها در مورد رویدادهای آینده و پدید آمدن حالت نشخوار ذهنی (Rumination) را در پی داشته باشد و شخص را با هجوم افکار مزاحم و ناراحت کننده ی زیادی روبرو کند. در مدل درمانی ACT بر روی توجه به لحظه ی حاضر تاکید می گردد و اعتقاد بر آن است که زمانی که مسافرتهای ذهنی زیادی را انجام می دهیم به صورت پی در پی از لحظه ی حاضر خارج می شویم ودراین صورت توانایی ما برای ارتباط با زمان حال و پاسخ دادن به رویدادهای زمان حال کاهش می یابد . از سوی دیگر ناتوایی برای ارتباط با لحظه ی حاضر می تواند سبب شود که پاسخ ما به رویدادها بیشتر بر اساس درکی که ما از رویدادهای گذشته و یا بر اساس نگرانیهایی که در مورد آینده داریم شکل گیرد. در درمان ACT فرض می شود توجه زیاد به گذشته و یا آینده ارتباط ما را با لحظه ی حاضر با مشکل روبرو می سازد. درمانگران ACT اعتقاد دارند توجه به لحظه ی حاضر سبب می شود تا آگاهی مان از افکار ، احساسات و پاسخهایی که به رویدادها داریم افزایش یابد و در نتیجه به صورت بهتری بتوانیم به سوی بدست آوردن ارزشهایی که در زندگی مان داریم قدم بر داریم. در درمان پذیرش- تعهد  به برقراری هر چه بیشتر ارتباط مراجع با لحظه ی حاضر اهمیت زیادی داده می شود و در این مدل درمانی  فرض می شود که بوجود آمدن این ارتباط می تواند سبب شود که مراجع بتواند افکار و احساسات خود را به عنوان فرایندهای معمول که در لحظه ی حاضررخ می دهند در نظر بگیرد بدون آنکه خود را مجبور به ارزیابی و قضاوت آنها ببیند .همچینن از نظر مدل درمانی  ACT برای ارتباط با لحظه ی حاضر کسب مهارتهایی لازم است . این مهارتها می توانند با انجام تمریناتی در زمینه ی کسب ذهن آگاهی (Mindfulness ) انجام گردد. هدف عمده در تمریناتی که برای کسب ذهن آگاهی صورت می گیرد آن است که شخص بر روی فعالیتی که در حال حاضر آن را انجام میدهدمتمرکرشود و تلاش کند بر روی تمام ابعاد آن فعالیت تمرکز نماید.  درمانگران ACT اعتقاد دارند بهتر است زمانی از تمرینات مربوط به کسب ذهن آگاهی بیشتر استفاده شود که مراجع برخی خصوصیات مانند عجول بودن ، عدم احساس رضایت از لحظه ی حاضر و عدم آگاهی کامل از افکار ، احساسات و ارزش های خود را داشته باشد.

5-توجه به ارزشها(Values)

در مدل درمانی ACT فرض می شود که ارزشها عبارت است از مواردی می باشند که شخص آنها را به صورت کاملا اختیاری انتخاب نموده است . ارزش های هر شخص در زندگی بر اساس چگونگی مسیر رشدیش بدست می آید. برای مثال شخصی که در مسیر زندگی خود حالت صمیت را تجربه ننموده است امکان دارد بدست آوردن این حالت در زندگیش به عنوان یک ارزش باشد . همچینن در مدل درمانی ACTفرض می شود ارزش ها به عنوان قطب اصلی فعالیت ها عمل می کنند و جهت گیری رفتارهای هر شخص را تعیین می نمایند. از سوی دیگر در مدل درمانی ACT عواملی مانند عشق و محبت ، کار و سلامتی به عنوان حالتهای ارزشی مطرح هستند . مدل درمانی ACTارزشها را مساوی با اهداف نمی داند و تفاوتهایی را بین این دو قایل می شود . بر اساس نظراین مدل درمانی اهداف را می توان به عنوان مقصد و ارزشها را به عنوان مسیر تشبیه نمود .همچینن از نظر مدل درمانی ACT  اهداف شخص می تواند اهدافی عینی و قابل دسترس باشد درحالی که ارزشها اهدافی انتراعی و در بسیاری از اوقات غیرقابل دسترس هستند. درمانگران مدل ACT اعتقاد دارند که ارزشها می توانند عاملی مهم در تشویق شخص برای انجام فعالیتها در زندگی ودر نهایت بدست آوردن هر چه بیشتر تقویت کنندگان محیطی باشند .

6- انجام فعالیتهای متعهدانه (Committed Actions )

در مدل درمانی ACT فرض می شود از بین عوامل بوجود آورنده ی حالت انعطاف پذیری روانشناختی نقش انجام فعالیتهای متعهدانه مهمتر می باشد و انجام این نوع فعالیتها می توانند مبنع اصلی تغییرات رفتاری باشند. انجام فعالیتهای متعهدانه با تغییرات رفتاری که بوجود می آورند می توانند سبب پی گیری هر چه بیشتر شخص برای رسیدن به ارزشهای خود باشند. البته باید توجه داشت در مدل درمانی پذیرش – تعهد معنای انجام فعالیت متعهدانه تنها انجام برخی از رفتارها نمی باشد و در نظر این مدل در برخی از اوقات منظور از این حالت عدم انجام برخی از رفتارها (مانند انتقاد کردن زیاد از عزیزان )و عدم انجام برخی رفتارهای آسیب زا ( مانند مصرف مشروبات الکی ) می باشد.

کاربردهای مهم درمان پذیرش –تعهد (ACT)

امروزه از درمان ACTبرای درمان اختلالاتی مختلف مانند اختلال افسردگی ، برخی از اختلالات اضطرابی و اختلال وسواسی- اجباری استفاده می شود. زمانی که از درمان پذیرش- تعهد برای درمان اختلالات مختلف روانشناختی استفاده می شود بیماران مبتلا به این اختلالات در ضمن آنکه آموزشهای مختلفی را برای پذیرش انواع هیجانات منفی خود ( مانند هیجان غمگینی ،اضطراب و نگرانی )دریافت می نمایند برای تغییر این هیجانات نیز مورد تشویق قرارمی گیرند. از سوی دیگر در طول درمان پذیرش – تعهد از تکنیکهای مختلف رفتاری و شناختی برای رسیدن به حالت انعطاف پذیری روانشناختی استفاده می شود

یکی از کاربردهای مهم درمان پذیرش – تعهد یا درمان ACT مربوط به درمان اختلال افسردگی می باشد. زمانی که درمان پذیرش- تعهد برای درمان اختلال افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد بیماران مبتلا به این اختلال آموزشهایی برای پذیرش هیجانات منفی خود دریافت می نمایند و برای تغییر این هیجانات منفی مورد تشویق قرار می گیرند. همچیین در طول این نوع درمان مراجعان از تکنیکهایی مانند ترکیب زدایی شناختی (Cognitive diffusion ) یا پراکنده سازی افکار برای کمک به ایجاد حالت ذهن آگاهی (Mindfulness) و گسترش دادن دیدگاهی که در آن اصل عدم قضاوت پیرامون رفتارهای خود و رویدادهای محیطی رعایت شده باشد استفاده می کنند. در برخی از مواقع از مدل درمانی ACT به عنوان نوعی روان درمانی برای درمان اختلال وسواسی- اجباری  استفاده می شود . زمانی که از درمان ACT برای درمان اختلال وسواسی- اجباری استفاده می شود درمانگر تلاش می کند این موضوع را برای مراجع مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری توضیح دهد که وجود افکار وسواسی یا افکار مزاحم که به صورت تکراری هستند پدیده ای کاملا عادی می باشد اما مشکل زمانی بوجود می آید که وی در مقابل این افکار اعمال تکراری و بی فایده ی گسترده ای را انجام می دهد. از دیگر کاربردهای درمان پذبرش و تعهد و یا درمان ACT می توان به استفاده از این نوع درمان در کمک به حل برخی از مشکلات روانشناختی مانند ناتوایی درکنترل حالت خشم و همچینن حل مشکلات و تعارضات زوجها اشاره نمود.

 منابع

                    Bennett.R.& Oliver.E.(2019). Acceptance and commitment therapy .New York: Routledge press

                    Fisher.p.&Wells.A.(2009).Metacognitive therapy.Newyork:Routledge publisher

Hayes.S.& etal.(2012). Acceptance and commitment therapy. .New York: Guilford press

                  Nezu.C.M(2016). The oxford handbook of cognitive and behavioral therapies . Oxford university press

             Wenzel.A.&.etal.(2016). Cognitive behavioral therapy techniques and strategies.      Washington:   American  psychological association                                                                         

تالیف : دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی )

استفاده از مطالب ذکر شده در این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

 آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور جدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم

1401/10/30

نظرات