مربوط به بخش آموزش : رشد شناختی از نظر ژان پیاژه
یکی از شاخه های فرعی علم روانشناسی شاخه ی روانشناسی رشد می باشد . این شاخه از علم روانشناسی رشد انسانها از زمان لقاح با تشکیل زندگی تا زمان مرگ را بررسی می کند. موضوع روانشناسی رشد بررسی تحولاتی است که در زمینه های فیزیکی ، اجتماعی و شناختی . در طول زندگی رخ می دهد . روانشناسان رشد در زمینه های مختلفی فعالیت می نمایند برای نمونه یکی از فعالیتهای آنها در زمینه ی تحقیق و پژوهش در مورد عواملی که به رشد بهنجار صدمه می زند می باشد. همانطوریکه اشاره گردید یکی از موضوعاتی که روان شناسان رشد آن را مورد بررسی قرار می دهند رشد شناختی می باشد .شاید به جرات می توان گفت که معروف ترین نظریه ای که در مورد رشد شناختی مطرح شده است نظریه ی رشد شناختی ژان پیاژه می باشد . ژان پیاژه یک روان شناس سوئیسی بود که نظریه ای مهم در مورد رشد شناختی کودکان ارایه داد به نظر پیاژه رشد شناختی کودکان از زمان تولد آغاز می شود و تا اواخر دوره ی نوجوانی و یا حدود هجده سالگی ادامه می یابد. در نظریه رشد شناختی پیاژه فرض می شود که رشد شناختی کودکان در طی مراحلی تکمیل می شود . مراحلی که در نظریه ی رشد شناختی پیاژه به عنوان مراحل رشد شناختی مطرح هستند عبارتند از :
مرحله اول
مرحله ی حسی- حرکتی
این مرحله دو سال اول زندگی را در بر می گیرد و در این مرحله کودکان با رشد حسهای متلف خود با محیط ارتباط بهتری برقرار می کنند ویژگی اصلی این مرجله از رشد شناختی عبارت است رسیدن به حالت پایداری اشیا می باشد. به عبارت دیگر در طی این مرحله کودکان به این واقعیت آگاهی می یابند اشیایی که از حوزه ی دید آنها دور می شوند از بین نمی روند . معمولا کودکان در حدود 8 الی 9 ماهگی می توانند به توانایی پایداری اشیا دست یابند. در نظریه ی پیاژه فرض می شود رسیدن به حالت پایداری اشیا به معنای ساخته شدن یک سلسله روان بنه ها و طرحواره ها است و این به معنای آن است که کودکان در ذهن خود تصویری از اشیا و اشخاص را می شازند. در نظریه ی رشد شناختی پیاژه اعتقاد بر آن است زمانی که کودکان به آخر مرحله ی حسی – حرکتی می رسند از موجودی که تنها به کمک رفلکس های خود با محیط پیرامون خود ارتباط پیدا می نمود به موجودی که می تواند با کمک روان بنه ها یا طرحواره های ذهنی خود با حالت هوشمندانه ای با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند می رسد
مرحله ی دوم
مرحله ی ما قبل عملیات ذهنی
در نظریه ی رشد شناختی پیاژه فرض می شود که مرحله ی ماقبل عملیاتی از سن دو سالگی آغاز و تا سن هفت سالگی ادامه می یابد . کودکانی که در مرحله ی رشد شناختی ماقبل عملیات ذهنی قرار دارند چند خصوصیت مهم دارند. از جمله ی این خصوصیت ها می توان به حالت جان پنداری و خصوصیت خود محوری اشاره نمود. در اثر وجود خصوصیت جان پنداری کودکان اشیای بی جان را دارای جان می دانند . همچینن یکی از خصوصیات شناختی کودکانی که در مرحله ی رشد شناختی ما قبل عملیات ذهنی هستند حالت خودمحوری است و این حالت سبب می شود که آنان خود را در مرکز جهان بدانند . ویژگی دیگر کودکانی که در مرحله ی رشد شناختی ماقبل عملیات ذهنی قرار دارند حالت برگشت ناپذیری ذهتی ذارند . معنی این حالت آن است که مثلا کودکان می توانند عدد سه را با عدد یک جمع کنند اما زمانی که جای عدد سه را با عدد یک تغییر می دهیم آنها قادر نسیتند به این واقعیت برسند که آنها به پاسخ یکسان خواهند رسید . در نظریه ی رشد شناختی پیاژه فرض می شود که یکی از مهمترین ویژگی شناختی کودکانی که در مرحله ی رشد شناختی قبل عملیات ذهنی قرار دارند عدم توانایی آنان در حالتی است که توانایی نگهداری ذهنی نامیده می شود است. پیاژه این ناتوایی را به کمک آزمایش هایی که وی آنها به نام آزمایش های نگهداری ذهنی نامید مورد آزمایش قرار داد . وی در یکی از این آزمایش ها ابتدا دو نوع ظرف را کنار کودک قرار می داد .شکل این دو ظرف متفاوت با یکدیگر بود به نحوی که شکل یکی از این ظرف ها به صورت باریک و لوله مانند بود و شکل ظرف دیگر پهن مثل کاسه بود. بعد از آنکه کودک این دو ظرف را که کنار هم بود مشاهده می نمود این ظرفها را به اندازه ی مساوی از آب پر می نمود و سپس از کودکان پرسیده می شد که کدام یک از ظرف ها آب بیشتری را دارند. نتایج این آزمایش نشان داد کودکانی که در مرحله ی رشد شناخنی ماقبل عملیات ذهنی قرار داشتند اعتقاد داشتند که میزان اب در ظرفی که باریک و لوله مانند بود بیشتر بود درحالی که کودکانی که در مرحله ی عملیات ذهنی عینی قرار داشتند اعتقاد داشتند که میزان آب در هر دو ظرف با یکدیگر برابر است 1403/2/13
مرحله ی سوم
مرحله ی عملیات ذهنی عینی
مرحله ی عملیات ذهتی عینی سنین 7 الی 12 سالگی را در بر می گیرد. در مرحله ی عملیات ذهنی عینی کودکان علاوه بر توانانیهایی که در مراحل قبلی ( مانند مرحله ی ماقبل عملیات ذهنی) بدست آورده اند توانانیهای شناختی جدیدی را بدست می آورند از جمله این توانانیها می توان به نوعی توانایی که توانایی عملیات ذهنی نامیده می شود اشاره نمود. و این توانایی به آنان این قدرت را می دهد که بتوانند حالت برگشت پذیری ذهنی را داشته باشند . برای مثال آنها به کمک این توانایی قادرند به این واقعیت آگاهی یابند که برای مثال جمع نمودن عدد 5 با 3 عدد 8 می شود و زمانی که جای عدد 5 را با عدد 3 عوض کنیم حاصل جمع آن همان عدد 8 خواهد بود. یکی دیگر از توانانیهایی که کودکان در مرحله ی رشد شناختی عملیات ذهنی عینی به آن دست می یابند توانایی توجه به چند خصوصیات اشیا در یک زمان واحد می باشد . در این مرحله بر خلاف مرحله ی رشد شناختی ما قبل عملیات ذهتی که کودکان تنها قادر بودند به یک جبنه از موضوع در زمان واحد توجه نمایند به چند چبنه از یک موضوع یا چند جبنه از خصوصیات اشیا در یک زمان واحد توجه می نمایند. برای نمونه کودکی که در مرحله ی رشد شناختی ماقبل عملیات ذهنی می باشد تشخیص می دهد که یک اتومبیل چه رنگی است اما کودکی که در مرحله ی رشد شناختی عملیات ذهنی عینی قرار دارد زمانی که به اتومبیل توجه می کند علاوه بر رنگ اتومبیل به ویژگیهای دیگر آن مانند بزرگی و کوچکی و قدرت موتور اتومبیل نیز توحه می کند. توانایی دیگری که کودکان در مرحله ی رشد شناختی عملیات ذهنی عینی بدست می آورند نوعی توانایی ذهنی است که پیاژه به آن توانایی نگهداری ذهنی می گوید و وی اعتقاد دارد که در اثر بدست این توانایی کودک به این اصل می رسد که زمانی که گنجایش ظرف ها یکسان باشد ایجاد تغییر در ظاهر ظروف سبب تغییر در گنجایش اتها نمی شود.
مرحله ی چهارم
-
مرحله ی عملیات ذهنی انتزاعی
نظرات