انواع نظریه های قابل توجه در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری (OCD)
اختلال وسواسی- اجباری یکی از اختلالات مهم روانشناختی می باشد که در سراسر جهان میلیونها نفر به آن مبتلا می باشد. میزان شیوع این اختلال حدود 2/5 درصد برآورد شده است. از نظر سازمان بهداشت جهانی اختلال وسواسی – اجباری در رتبه ی چهارم اختلالاتی قرار دارد که موجب ایجاد ناتوایی در زندگی می شوند. در آخرین طبقه بندی اختلالات روانپزشکی که توسط انجمن روان پزشکی آمریکا ارایه شده است و به نام DSM-V معروف است اختلال وسواسی – اجباری از طبقه ی اختلالات اضطرابی جدا شده و در طبقه ی جدیدی به نام اختلال وسواسی- اجباری و اختلالات مرتبط با آن قرار گرفته است. از نظر این انجمن جدا شدن اختلال وسواسی- اجباری از طبقه ی اختلالات اضطرابی و قرار گرفتن این اختلال در طبقه ی جدبد نشانگر اهمیت این اختلال و لزوم انجام گرفتن پزوهشهای بیشتر در زمینه ی این اختلال و همچینن متفاوت بودن اختلال وسواسی- اجباری با سایر اختلالات اضطرابی است.
از نظر DSM-Vبرای تشخیص اختلال وسواسی- اجباری لازم است حالت افکار وسواسی (Obsesssion) و حالت اعمال وسواسی (Compulsion ) حضور داشته باشند. افکار وسواسی عبارت از یک سلسله افکار ، تصاویر ، سائقهای (Urge) و تکانه های (Impulsive ) مزاحم است که به صورت مکرر در ذهن حضور می یابند و سبب ایجاد ناراحتی زیاد در شخصی می شود که این حالتها را به صورت مکرر تجربه می کند. از جمله ویژگیهای مهم حالت افکار وسواسی حالت وحشت زا بودن آنها می باشد و از دیگر ویژگیهای این افکار حالت عجیب بودن (Bizarre) آنها و ایجاد ناراحتی زیاد در اشخاصی است که این افکار را تجربه می کنند است. تفاوت این افکار با افکاری که در ارتباط با نگرانیهای معمول زندگی می باشند آن است که میزان ناراحتیهایی که افکار وسواسی ایجاد می نمایند به میزان زیادی بیشتری از میزان ناراحتی می باشد که توسط افکاری که مرتبط با نگرانیهای مختلفزندگی هستند ایجاد می شوند است . همچینن یکی دیگر از تفاوتهای فوق آن است که در اغلب مواقع اشخاصی که افکار وسواسی را تجربه می نمایند به پوچ بودن و یا بی معنا بودن این افکار آگاه می باشند. افکار وسواسی در طول روز برای بارها به ذهن شخص می آیند و شخص احساس می نماید که کنترلی بر روی آنها ندارد و وجود چینن احساسی می تواند تحریک کننده ی ایجاد اضطراب و ناراحتی در شخص باشد. علامت دیگر برای تشخیص اختلال وسواسی- اجباری وجود اعمال وسواسی می باشد. در اغلب مواقع شخص اعمال وسواسی را برای مقابله با ناراحتی که در اثر حضور افکار وسواسی بوجود آمده است انجام می دهد. اعمال وسواسی شامل انجام یک سلسله رفتارها و یا اعمال روانشناختی که به صورت تکراری و به صورت مکرر انجام می گیرند. در اغلب مواقع ( بیشتر از 90 درصد ) بیماران مبتلا به اختلال وسواسی -اجباری افکار وسواسی و اعمال وسواسی را با همدیگر تجربه می نمایند ولی در حدود 10 این بیماران امکان دارد تنها افکار وسواسی و یا تنها اعمال وسواسی را تجربه نمایند.
از دیگر علایم تشخیصی اختلال وسواسی- اجباری تلاش زیاد شخص مبتلا برای اجتناب از حضور در موقعیتهایی است که می تواند سبب به ذهن آمدن افکار وسواسی گردد. همچینن اختصاص وقت زیاد برای انجام اعمال وسواسی و درگیر ی بیشتر از یکساعت از طول روز با افکار وسواسی از دیگر ویژگیهای تشخیصی اختلال وسواسی- اجباری می باشد و بالاخره آخرین ویزگی تشخیصی اختلال وسواسی- اجباری آن است که میزان شدت افکار وسواسی و میزان شدت اعمال وسواسی به حدی زیاد است که در کارکردهای مختلف شخص در زمینه های ارتباطی ، شغلی و تحصیلی دخالت می نماید.
افکار وسواسی که مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری آنها را تجربه می نمایند به چند دسته طبقه بندی می شوند و شخص مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری امکان دارد که بیشتر از یک نوع از این نوع افکار را تجربه نماید. همچینن امکان دارد نوع افکار وسواسی که شخص مبتلا به این اختلال تجربه می کند در طول زمان تغییر یابد. برخی از انواع افکار وسواسی عبارتند از:
1-افکار وسواسی مربوط به ترس از آلودگی : این نوع افکار وسواسی شایعترین نوع افکار وسواسی می باشد و محتوای این افکار می تواند در مورد تماس با اشیای کثیف و تماس با میکروبها باشد.
2-افکار وسواسی در مورد شک نمودن (Doubting) : این نوع افکار وسواسی بعد از افکار وسواسی مربوط به ترس از آلودگی از شایعترین نوع افکار وسواسی هستند و محتوای این افکار در مورد احتمال بالای انجام فعالیتها به نحوی است که سبب اسیب رسیدن به خود و دیگران شود.
3-افکار وسواسی در مورد خشونت و پرخاشگری: محتوای این نوع افکار وسواسی در زمینه ی احتمال بالای ارتکاب کارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه نسبت به اعضای خانواده و یا خویشاوندان می باشد.
اعمال وسواسی نیز همانند افکار وسواسی به انواع مختلفی طبقه بندی می شوند از جمله ی اعمال وسواسی شایع می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1-اعمال وسواسی در مورد شتشو و یا تمیزی: این اعمال وسواسی شایعترین نوع اعمال وسواسی می باشند. در این نوع عمل وسواسی شخص در برابر هجوم افکار وسواسی که در مورد آلودگی می باشد اعمال تکراری و مکرر مربوط به شتشو را انجام می دهد .
2-اعمال وسواسی در ارتباط با چک نمودن: در این نوع اعمال وسواسی شخص عملهای تکراری در ارتباط با بررسی قفل بودن درها ، اطمینان از بسته بودن پنجره ها و بسته بودن شیر اجاق را انجام می دهد.
3-وسواس عملی شمردن (Counting) : ویژگی عمده ی این نوع وسواس عملی عبارت از شمردن بی معنای برخی از چیزها ( مانند شمردن تعداد کاشی ها و یا تعداد حروف هر واژه ) است.
انواع نظریه ها در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری
نظریه های مختلفی در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارایه شده است . از جمله نظریه ای قابل اعتبار در این مورد موی توان به نظریه های ژنتیک و زیستی و نظریه های رفتاری و شناختی اشاره نمود
الف :نظریه های ژنتیک و زیستی
تاثیر ژنتیک در افزایش خطر ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری به کمک نتایج پژوهشهایی که بر روی دو قلوهای یکسان و غیریکسان انجام گرفته است مورد اثبات قرار گرفته است. در این تحقیقات کوشش شده است میزان همابندی یا میزان درصد حالتی که در آن هر دو ی قلوها مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری می شوند را در دوقلوهای یکسان و غیریکسان مورد مقایسه قرار گیرد . نتایج این تحقیقات نشان دهنده ی تفاوت معنادار بین این دو دسته از دوقلوها می باشد. با توجه به به بالا بودن میزان همایندی بین دو قلوهای یکسان در ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری می توان گفت که عامل ژنتیک در ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری نقش دارد. در کنار نظریه ی ژنتیک نظریه های زیستی هم برای تبیین نحوه ی ابتلا به اختلال وسواسی – اجباری ارایه شده است. بر اساس یکی از پرطرف دارترین نظریه های زیستی علایم اختلال وسواسی- اجباری در پی کاهش میزان ناقل عصبی سروتونین که در مناطقی از مغز آزاد می شوند ظاهر می شوند. به نظر طرف داران این نظریه کارآمد بودن مصرف داورهایی که از طریق جلوگیری از بازجذب ناقل عصبی سروتونین سبب افزایش میزان این ناقل عصبی در مغز می شوند در کاهش علایم اختلال وسواسی- اجباری نشان دهنده ی درست بودن این نظریه می باشد. این دسته از داروها که اصطلاحا داروهای SSRI نامیده می شوند شامل طیف وسیعی از داروها ( مانند فلئوگزتین ، سرترالین و فلوکسامین ) می باشند و میزان کارآمدی این دسته از داروها در درمان اختلال وسواسی- اجباری حدود 70 درصد گزارش شده است. از سوی دیگر در برخی از نظریه های زیستی اعتقاد بر آن است که علایم اختلال وسواسی- اجباری در پی بوجود تغییراتی هر چند جزیی در سوخت و ساز در برخی از سیستم های مغزی بوجود می آید. بر اساس این دسته از نظریه های زیستی بوجود آمدن تغییراتی در سوخت و ساز در برخی از مناطق مغزی بخصوص ناحیه ی جلویی قشر فرونتال (perfrontal ) ، هسته های دمی (Caudale ) و نواحی از تالاموس می تواند با ظاهر علایم اختلال وسواسی- اجباری ارتباط داشته باشد.
ب : نظریه های رفتاری و شناختی
نظریه های مختلف رفتاری و شناختی در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی -اجباری پیشنهاد شده است . بطورکلی بر اساس اکثر نظریه های رفتاری اختلال وسواسی- اجباری از طریق فرایند شرطی کلاسیک بوجود می آید و از طریق فرایند شرطی کنشی (Operational) حفظ می شود. به عبارت دیگر بیشتر نظریه پردازان رفتاری اعتقاد دارند زمانی که شخصی با محرکی طبیعی که اضطراب ایجاد می نماید روبرو می شود برخی دیگر از محرکها که اصطلاحا محرکهای خنثی نامیده می شوند در اثر همراه بودن با تجربه ی محرک طبیعی اضطراب زا خاصیت ایجاد اضطراب را پیدا می نمایند و در چینن حالتی شخص برای مقابله با افکار ، تصاویر و سائقهایی که در اثر فرایند فوق ایجاد شده اند از رفتارهای وسواسی آشکار و پنهان استفاده می نماید.در حالی که در اکثر نظریه های رفتاری بر روی این موضوع تاکید می شود که علایم اختلال وسواسی- اجباری در پی همراه شدن محرکهای خنثی با محرکهای اضطراب زا طبیعی ایجاد می شود و در اثر این پیوند محرکهای خنثی در پی روبرو شدن شخص با عواملی که اصطلاحا عوامل ماشه چکان (Trigger ) اضطراب نامیده می شوند خاصیت ایجاد اضطراب را پیدا می نمایند. در نظریه های شناختی که در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارایه شده است بر روی این موضوع تاکید می شود که تجربه ی مکرر افکار مزاحم حالتی عادی می باشد و تمام مردم انواعی از افکار مزاحم را تجربه می نمایند و تنها تفاوت بین مردم مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری با مردمی که مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری نمی باشند در این موضوع در این نکته است که اشخاص مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری توانایی بسیار کمتری در دور نمودن این افکار از ذهنشان را دارند. همچینن در نظریه های مختلف شناختی که در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارایه شده است بر روی این فرضیه تاکید می شود که تفسیر نادرست برخی از افکار سبب می شود که این افکار اهمیت خاصی برای شخص پیدا نمایند و در نتیجه ی این موضوع اضطراب و نگرانی پدید آیند. به طور خلاصه می توان گفت اکثر نظریه های شناختی که در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارایه شده اند بر این باور می باشند که تفسیرهای نادرست برخی از افکار موجب می گردد که این افکار اهمیت خاصی برای شخص داشته باشند و در نتیجه ی آن تلاشهای وی برای فرونشانی (Suppression) یا سرکوب این افکار افزایش یابد و شخص نتواند به محتوای واقعی این افکار که در اغلب واقع اضطراب زا نمی باشند توجه نماید .
در برخی از نظریه های شناختی که در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارایه شده است بر روی این موضوع تاکید شده است که افزایش میزان ارزیابیهای منفی از محرکهای درونی و بیرونی استرس زا با کاهش میزان حالت خلقی همراه است و کاهش میزان حالت خلقی حالتی سبب می گردد که از سوی شخص تلاش بیشتری برای کنترل افکار منفی یا خنثی سازی این افکار صورت گرفته و در نهایت علایم ابتلا به اختلال وسواسی -اجباری ظاهر گردد .
منابع
Abramowitz . J .& etal.(2017). Obsessive compulsive disorder. New York: John Wiley Inc
Bream .V.(2017). Cognitive behavior therapy for OCD . Oxford : Oxford university press
Sookman.D.(2016). Specialized cognitive behavior therapy . New York : Routledge press
نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی )
استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است
آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور جدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم
تلفن:04135559866
98/4/1
نظرات