معرفی هفت روش کاربردی موثر در کاهش مشکلات و تعارضات زوجها
مشکلات و تعارضات مکرری که زوجها در طول زندگی مشترک شان تجربه می کنند یکی از عواملی است که خطر جدایی آنان را به صورت معناداری بالا می برد. تلاش زوجها برای حل مشکلات و تعارضات پیش آمده در زندگی مشترک شان ، عاملی موثر در پیشگیری از وقوع طلاق و جدایی آنان می باشد. در ایجاد و یا تداوم تعارضات ومشکلات زوجها عوامل مختلفی از جمله عدم احترام گذاشتن به یکدیگر ، عدم توجه به سخنان همدیگر و داشتن انتظارات زیاد از همدیگر نقش دارند. اگرچه برای حل مشکلات و تعارضات شدید زوجها می توان از روش های مختلف روان درمانی مانند زوج درمانی استفاده نمود اما در مواقعی که میزان شدت مشکلات و تعارضات زوجها در حد خفیف و یا متوسط است بکار بردن برخی از روش ها ی کاربردی ساده می تواند به زوجها کمک کند تا بتوانند با مشکلات و تعارضات بوجود آمدبه صورت بهتری مقابله نمایند . هدف از تالیف از این مقاله آموزش روش های کاربردی ساده به زوجها برای حل مشکلات و تعارضاتی است که در زندگی مشترک شان با آنها روبرو می شوند می باشد. استفاده از هفت روش زیر می تواند به زوجها برای حل مشکلات و تعارضاتی که در زندگی مشترک شان با آنها روبرو می شوند کمک کند . این روش ها عبارتند از :
1-فراگیری و بکار بردن روش حل مساله
روش حل مساله یکی از روش های مناسب برای حل انواع مشکلات و تعارضاتی است که زوجها در زندگی روزمره ی خود با آنها روبرو می شوند می باشد . همچینن زوجها می توانند از روش حل مساله برای مقابله با برخی از علایم مشکلات روانشناختی ( مانند مشکل افسردگی و یا مشکل اضطراب ) که در زندگی شان تجربه می نمایند استفاده کنند. اجرای روش حل مساله شامل انجام شش مرحله ی فرعی زیراست:
1-تعریف واضح و روشن از مساله: در این مرحله زوجها مساله ای که با آن روبرو شده اند را به صورت واضحی برای خود تعریف می نمایند. اجرای این مرحله از این جهت ضروری است که در بسیاری از مواقع علت ناتوایی زوجها در حل مسایل خود ، ناشی ازعدم توانایی آنان در تعریف دقیق و روشن مساله ای است که با آن روبرو شده اند می باشد.
2- تعیین اهداف مناسب برای حل مساله: عدم تعیین اهداف مناسب و یا در نظر گرفتن اهداف غیرقابل دسترس برای حل مساله ای که زوجها با آن روبرو شده اند می تواند یکی از علل عدم توانایی زوجها در پیدا نمودن راه حل های مناسب برای مشکلات و تعارضاتی که با آن روبرو شده اند می باشد. برای نمونه اگر یکی از زوجها مشکل فوبیا یا اضطراب اجتماعی داشته باشد و بخواهد از طریق روش حل مساله این مشکل را حل نماید در مرحله ی دوم روش حل مساله (مرحله ی تعیین اهداف مناسب برای حل مساله ) باید اهداف قابل دسترس (مانند بدست آوردن برخی از توانایی ها برای روبرو شدن با موقعیتهای اجتماعی ناآشنا ) را به عنوان یکی از اهداف مناسب برای حل مساله خود تعیین نماید.
3-به ذهن آوردن راه حلهای احتمالی: این مرحله به نام مرحله ی بارش فکری هم نامیده می شود. زوجها در طول این مرحله کوشش می نمایند تمام راه حلهای احتمالی برای حل مساله ای که با آن روبرو شده اند را بدون در نظر گرفتن موثر و یا ناموثر بودن آنها به ذهنشان بیاورند.
4-انتخاب راه حل مناسب از بین راه حلهای احتمالی: در این مرحله زوجها مزیت ها و ایرادات راه حلهای احتمالی که به ذهنشان آورده اند را بررسی نموده و راه حلی که بیشترین مزیت و کمترین ایراد را داشته باشد به عنوان راه حل مناسب برای حل مساله ای که با آن روبرو شده اند انتخاب می نمایند.
5-اجرای راه حل انتخاب شده: در این مرحله زوجها مقدمات لازم برای اجرای راه حل انتخاب شده را فراهم می نمایند و راه حل انتخاب شده را اجرا می کنند.
6-ارزیابی میزان کارآیی راه حل اجرا شده: این مرحله آخرین مرحله ی اجرای روش حل مساله است و هدف از اجرای این مرحله بررسی میزان کارآیی راه حل اجرا شده می باشد. زمانی که نتایج اجرای راه حل نشان دهد که راه حل اجرا شده از میزان کارآیی خوبی برخوردار است مراحل اجرای روش حل مساله خاتمه می یابد و زوجها می توانند در موقعیتهای مشابه دیگر نیز از این راه حل بدست آمده استفاده نمایند.
2-تلاش برای افزایش میزان گفتگوها با همدیگر
ارتباط معکوسی بین میزان گفتگوهای روزانه زوجها و میزان شدت تعارضات و مشکلات بوجود آمده در زندگی مشترک آنان وجود دارد. به این معنا که هرچه میزان گفتگوهای زوجها با یکدیگر کاهش می یابد به همان میزان شدت تعارضات و مشکلات آنان با یکدیگر نیز بیشتر می گردد و برعکس هرچه میزان گفتگوهای زوجها با یکدیگر افزایش می یابد به همان میزان تعارضات و مشکلات آنان نیزکاهش می یابد. انجام گفتگوهای منظم و روزانه ی به زوجها این امکان را می دهد که آنان به شیوه ای بهتری بتوانند تعارضات و مشکلات بوجود آمده در زندگی مشترک شان را تجزیه و تحلیل نموده و برای حل آ نها از راه حل های مناسب تری استفاده نمایند. همچینن انجام گفتگوهای منظم و روزانه ابزار مهمی برای جلوگیری از شکل گیری خطاهای شناختی در بین زوجها می باشد. خطاهای شناختی در اثر فعالیت افکار منفی خودکار ایجاد می شوند و این خطاها در ایجاد و یا تشدید هیجانات منفی ( مانند هیجان اضطراب و یا هیجان غمگینی ) نقش مهمی دارند.برخی از زوجها برای مقابله با تعارضات و مشکلات بوجود آمده در زندگی مشترک شان از فرایند گفتگو با یکدیگر کمتر استفاده می نمایند و به جای آن از روش های نادرستی مانند روش قهرنمودن ، انجام رفتارهای خشونت آمیز و روش تلافی نمودن استفاده می کنند. استفاده ی زوجها از روش های فوق نه تنها میزان تعارضات و مشکلات آنان را کاهش نمی دهد بلکه بر میزان تنش ها و ناراحتیهای آنان می افزاید. چینن زوجهایی در خطر بیشتری برای جدایی از یکدیگر قرار دارند و سطح ارتباطات متقابل آنان با یکدیگر به حداقل کاهش می یابد. فراگیری روش های افزایش دهنده ی میزان گفتگوها به زوجها کمک می کند تا ارتباطات متقابل شان را گسترش داده و میزان پیوند و استحکام زندگی مشترک شان را بالاتر ببرند. برخی از روش های افزایش دهنده ی میزان گفتگوهای زوجها عبارتند از :
1-تلاش برای نشان دادن صداقت و اجتناب از دروغگویی : زمانی که زوجها در گفتار و اعمال خود صداقت کافی را نشان می دهند و از دروغگویی اجتناب می نمایند میزان گفتگوهای آنان با یکدیگر به صورت معناداری افزایش می یابد.
2-احساس آزادی در بیان نظریات: زمانی که زوجها احساس می نمایند که در بیان نظریات خود از آزادی مناسبی برخوردار هستند و بدون ترس و هراس از احتمال برهم خوردن روابط شان می توانند نظریات خود را به همدیگر ابراز نمایند میزان احساس امنیت روانشناختی آنان افزایش یافته و جریان گفتگوهای آنان بیشتر می شود.
3-تقویت انعطاف پذیری ذهنی: با افزایش میزان انعطاف پذیری ذهنی ، آمادگی زوجها برای شنیدن انتقادات از یکدیگرافزایش یافته و فرایند گفتگوهای آنان تسهیل می گردد.
4-تلاش برای وارد نشدن به بحثهای بی حاصل : بحث های بی حاصل بین زوجها می تواند در مورد موضوعات مختلفی اتفاق بیفتد. این بحث های بی حاصل در جریان گفتگوهای زوجها به مانند نوعی آفت عمل می کند و به کمیت و کیفیت گفتگوهای زوجها آسیب می زنند.
5-احساس پذیرش: زمانی که زوجها همدیگر را می پذیرند و تلاش می کنند احساس پذیرش را در موقعیتهای مختلف نشان نمایند ارتباطات متقابل آنان با یکدیگر افزایش چشمگیری یافته و میزان زمان گفتگوهای آنان نیز بیشتر می شود.
6-جستجو برای یافتن راه حلهای مناسب برای مشکلات : زمانی که زوجها قادر به یافتن راه حلهای مناسب برای مشکلاتی که با آنها روبرو می شوند نیستند میزان تعارضات و درگیریهای آنان با یکدیگر افزایش معناداری می یابد . با افزایش میزان تعارضات و درگیریهای زوجها میزان ارتباطات متقابل آنان کاهش یافته ودر نتیجه جریان گفتگوهای آنان نیز کاهش می یابد.
3-شناسایی برخی از عوامل کاهش دهنده ی میزان ارتباطات متقابل
میزان تلاش زوجها برای افزایش ارتباطات متقابل یکی از عوامل اساسی در تداوم زندگی مشترک آنها می باشد .افزایش میزان ارتباطات متقابل زوجها با زیاد شدن هیجانات مثبت مانند هیجان شادی ، محبت و افزایش میزان رضایت خاطر آنان همراه است. برقراری و تداوم ارتباطات متقابل بین زوجها نیازمند خواست و اراده ی آنان برای کسب مهارتهای مختلف ارتباطی ( مانند مهارت خوب گوش دادن) است. عوامل مختلفی در کاهش میزان ارتباطات متقابل زوجها نقش دارد و عدم توانایی زوجها در کنترل این عوامل ، احتمال کاهش و حتی قطع روابط آنان را به همراه دارد. برخی از عواملی که در کاهش میزان ارتباطات متقابل زوجها نقش دارند عبارتند از:
الف –عدم کنترل حالت خشم
خشم هیجانی منفی است و در صورتی که زوجها نتوانند آن را به شیوه ی مناسبی کنترل کنند نتایج ناخوشایندی را تجربه خواهند نمود. یکی از مهمترین عوارض عدم کنترل حالت خشم احتمال بوجود آمدن مشکلات زیاد در تداوم ارتباطات متقابل زوجها با یکدیگر می باشد.
ب-رشد حالت انتقادات مکرر از نحوه ی رفتارها و سخنان همدیگر
انتقادات مکرر زوجها از رفتارها و سخنان همدیگر با افزایش میزان تجربه ی هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا غمگینی ) در آنان همراه است . همچینن حالت انتقادات مکرر زوجها از رفتارها و سخنان همدیگر به ارتباطات متقابل آنان با یکدیگر آسیب وارد می کند.
ج -استفاده ی زیاد از مکانیسم های دفاعی رشدنیافته
مکانیسم های دفاعی وسایلی هستند که ما از آنها به صورت ناخودآگاه برای مقابله با حالت های اضطراب مان استفاده می کنیم . بطور کلی مکانیسم دفاعی به دو نوع مکانیسم های دفاعی رشد نیافته یا نارس و مکانیسم های دفاعی رشد یافته طبقه بندی می شوند. استفاده زیاد از مکانیسم های دفاعی رشد نیافته شخص را از واقعیت ها دور می کند. زوجهایی که از مکانیسم های دفاعی رشد نیافته استفاده ی زیادی می کنند در مقایسه با سایر زوجها میزان اختلافات و تعارضات بیشتری را در زندگی مشترک شان تجربه می کنند.
4-تلاش برای محدود نمودن استفاده از جملات با بارعاطفی منفی
جملاتی که بار عاطفی منفی دارند جملاتی هستند که محتوای آنها حاوی پیامهای منفی می باشند. افزایش میزان بیان این جملات در افزایش میزان ظاهر شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا هیجان غمگینی ) نقش مهمی دارند. جملاتی که بار عاطفی منفی دارند دارای یک سلسله خصوصیاتی می باشند که آنها را از سایر جملات متمایز می سازند ازجمله آنکه این جملات اغلب با واژه هایی مانند همیشه یا هرگز آغاز می شوند. از دیگر خصوصیات جملاتی که بار عاطفی منفی دارند آن است که بیان این جملات اغلب با ایجاد ناراحتی زیاد در شخص شنونده همراه می باشد. جمله ی ‘شما همیشه به من بی توجه هستید ‘و یا جمله ی ‘شما هرگز به فکر من نیستید ‘از جمله جملات با بارعاطفی منفی می باشند که زوجها آنها را در گفتگوهای خود زیاد بکار می برند . در مورد علل افزایش بیان جملات با بارعاطفی منفی توسط زوجها فرضیات مختلفی مطرح شده است از جمله مهمترین این فرضیه ها عبارتند از:
1-افزایش میزان خطاهای شناختی: افزایش میزان افکار خودکارمنفی در بین زوجها می تواند شکل گیری خطاهای شناختی و به دنبال آن گسترش این خطاها را در پی داشته باشد. افکار خودکارمنفی افکاری ناکارآمد هستند که خود بخود به ذهن می آیند و سبب ایجاد ناراحتی زیاد در شخص می شوند. درمانگرانی که از روش زوج درمانی شناختی – رفتاری استفاده می کنند اعتقاد دارند زمانی که میزان خطاهای شناختی در بین زوجها افزایش می یابد میزان احساس تنش و ناراحتی هر یک از آنان در محیط زندگی شان نیز زیاد می شود و ادامه ی چینن روندی می تواند سبب افزایش بیان جملاتی که بارعاطفی منفی دارند گردد.
2-افزایش میزان ظاهر شدن هیجانات منفی در بین زوجها
افزایش میزان ظاهر شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا هیجان غمگینی) در بین زوجها می تواند موجب زیاد شدن بیان جملاتی که بارعاطفی منفی دارند گردد .
3-وجود برخی از ویژگیهای شخصیتی مشکل زا در بین زوجها
وجود برخی از ویژگیهای شخصیتی مشکل زا در بین زوجها ( مانند ویژگی شخصیتی سلطه جویی و یا ویژگی شخصیتی خود شیفتگی ) احتمال استفاده ی آنان از جملاتی که بارعاطفی منفی دارند را افزایش می دهد .
5-ابرازمناسب هیجانات منفی
توانایی برای ابراز مناسب هیجانات منفی با کاهش میزان تنشهای درونی ، افزایش میزان ارتباطات متقابل و افزایش میزان صمیت و نزدیکی زوجها ارتباط دارد. در اغلب مواقع انجام گفتگوها بین زوجها با ابراز هیجانات مختلف از سوی آنان همراه می باشد و اختصاص دادن فرصتی مناسب از سوی زوجها برای انجام گفتگوها با یکدیگر می تواند یکی از ابزارهای مهم برای ابراز هیجانات مختلف باشد . زمانی که هیجانات منفی توسط زوجها بیان نمی شود و یا با استفاده از روش های نادرستی ( مانند عدم توجه به یکدیگر و یا کاهش میزان ابراز محبت به همدیگر) ابراز می گردد میزان تنش و ناراحتی در زندگی مشترک زوجها افزایش می یابد و سطح ارتباطات متقابل بین زوجها نیز به حداقل خود می رسد . به نظر می رسد بسیاری از زوجها به دلایل مختلف از جمله عدم فراگیری روش مناسب ابراز اعتراضات یا افزایش حالت اضطراب و ترس قادر به نشان دادن هیجانات منفی خود از طریق روش های مناسب نمی باشند. در بسیاری از موارد استفاده از روش ابراز جرات مندی (Assertiveness Method) بهترین راه برای ابراز هیجانات منفی می باشد . زوجها به راحتی می توانند این روش را فرا بگیرند و در موقعیتهای مختلف زندگی آن را بکار ببرند. در روش آموزش ابراز جرات مندی به این نکته ی مهم تاکید می شود که اعتراض به رفتارها و یا سخنان نامناسب دیگران باید از کمترین میزان شروع شده و در صورت موثر واقع نشدن ، میزان اعتراض بتدریج افزایش یابد. استفاده ی مکرر زوجها از روش ابرازجرات مندی سودهایی از جمله کاهش میزان سرکوب شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم ) ، کاهش میزان انتقادات به همدیگر و کاهش میزان تنش ها در زندگی زوجها را به دنبال دارد.
6-بکار بردن روش بازسازی شناختی
نظریه پردازان مکاتب شناختی ( مانند آلبرت الیس و آرئون بک ) بر وجود ارتباط مستقیمی بین میزان افکار و نگرش های منفی و میزان ظاهر شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا ترس ) تاکید می نمایند. همچینن به اعتقاد این نظریه پردازان افزایش میزان افکار و نگرش های منفی با افزایش میزان ابتلا به اختلالات روانشناختی ( مانند اختلالات افسردگی و یا اختلالات اضطرابی ) نیز ارتباط دارد. زمانی که میزان افکار و نگرش های منفی زوجها افزایش می یابد میزان مشکلات آنان در زندگی مشترک شان نیز افزایش می یابد. به نظر آرئون بک ( ابداع کننده درمان شناختی – رفتاری ) ریشه ی افکار و نگرش های منفی را باید در تجربیات ناخوشایند دوران کودکی جستجو نمود. به نظر وی این افکار و نگرشها در دوران کودکی شکل گرفته و به صورت خاموش باقی می مانند اما زمانی که شخص در دوران بزرگسالی با استرس های مختلف در زندگی روبرو می گردد امکان دارد آنها فعال شده و موجب ایجاد و یا تشدید انواع مشکلات روانشناختی گردند. زمانی که افکار و نگرش های منفی (مانند من آدم بی استعدادی هستم یا من باید در تمام فعالیتهایم موفق باشم ویا اکثر اشخاصی که من را می شناسند باید به من احترام بگذارند) فعال می شوند استفاده از روش بازسازی شناختی می تواند برای مقابله با این افکار و نگرش ها روش مناسبی باشد.فرا گیری روش بازسازی شناختی به زوجها کمک می کند تا افکار و نگرش های منفی خود را شناسایی نموده و افکار و نگرش های مناسب تری را جایگزین آنها نمایند. زوجها با اجرای روش بازسازی شناختی می توانند به نقش تعیین کننده ی نوع افکار و نگرش ها در تعیین حالت های هیجانی که تجربه می نمایند پی ببرند. همچینن زوجها با اجرای روش بازسازی شناختی می توانند به این نکته آگاهی یابند که در اغلب اوقات رخ دادن رویدادها عامل اصلی بوجود آمدن ناراحتیها و یا مشکلات هیجانی آنان نمی باشد بلکه نوع تفسیری که آنان ازعلل رخ دادن این رویدادها می نمایند درایجاد ناراحتیها و یا مشکلات هیجانی شان عاملی تعیین کننده می باشد. در روش بازسازی شناختی اغلب برای مقابله با افکار و نگرش های منفی از روش به زیر سوال بردن این افکار و نگرش ها استفاده می شود و در این زمینه شخص سوالاتی مانند این سوال که چه شواهد و مدارکی بر له و یا علیه این افکار و یا نگرش منفی وجود دارد از خود می پرسد.
7-بکار بردن برخی از روش های افزایش دهنده ی میزان احساس تعهد برای رسیدن به اهداف تعیین شده در زندگی مشترک
میزان احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهدافی که در زندگی مشترک شان تعیین نموده اند عاملی موثر در بهبود کمی و کیفی وضعیت زندگی زوجها می باشد. وجود احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهدافی که در زندگی مشترک شان تعیین نموده اند سبب افزایش میزان درک متقابل ، افزایش میزان ارتباطات متقابل و کاهش میزان تعارضات زوجها می گردد. برخی دیگر از اثرات وجود احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهداف تعیین شده در زندگی مشترک عبارتند از
-کاهش میزان هیجانات منفی تجربه شده مانند هیجان خشم ، غمگینی و ترس
– افزایش میزان توانایی برای مقابله با بحرانهای زندگی
-کاهش میزان احساس ناامیدی
-افزایش میزان توانایی برای حل مسایل ازطریق روش های منطقی
-کاهش میزان انتقادات ازهمدیگر
در تعیین میزان احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهدافی که در زندگی مشترک شان تعیین نموده اند عوامل مختلفی مانند نوع ویژگیهای شخصیتی ، میزان موفقیتهای قبلی در زندگی و تجربیات قبلی زوجها نقش دارند. برخی از روش های افزایش دهنده ی میزان احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهداف تعیین شده در زندگی مشترک عبارتند از:
-تلاش برای افرایش میزان اعتماد به نفس.
-عدم استفاده از روش فرافکنی مشکلات.
-تلاش برای افزایش میزان احساس مسئولیت پذیری.
-تلاش برای ایجاد تغییر در برخی از ویژگیهای نامطلوب شخصیتی خود مانند ویژگی نیاز شدید برای دریافت توجه.
-تلاش برای وضع قوانین مناسب و محکم در درون خانواده
-تلاش برای نزدیک تر نمودن میزان سطح انتظارات از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود.
منابع
Lebow.J. (2005 ). Handbook of clinical family therapy .Newyork: John wiley & sons publication
Noller.P& Karantzas(2012 ).John wiley Handbook of couple therapy.Newyork: John wiley &sons publication
Oleary. G .(2014).The couple psychotherapy . .Newyork: John wiley & sons publication
Ponzetti.J.(2003).International encyclopedia of marriage and family .Newyork:Thomson press
Zeitner.d & Richard.M.(2012) .Self within marriage. New york ; Guilford press
نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا( متخصص روانشناسی بالینی)
استفاده از مطالب این مقاله به شرط اشاره به نام نویسنده و ادرس سایت بلامانع است
آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور خدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم
تلفن:04135559866
بازدیدها: 314
نظرات