انواع درمان های موج سوم رفتاری (بخش اول )

درمان های موج سوم رفتاری از جمله درمانهایی هستند که در دو دهه ی اخیر استفاده از آنها برای درمان اختلالات روان شناختی گسترش یافته است.فرایند ابداع و رشد این نوع از درمانها بعد از کاربرد گسترده ی درمانهای رفتاری و درمان شناختی- رفتاری کلاسیک بوده است. درمان های رفتاری حدود 80 سال پیش توسط ایوان پاولف و جان واتسون گسترش پیدا نمود . درمان های رفتاری بر اساس اصول یادگیری شرطی کلاسیک و شرطی کنشی بینان گذاری شده اند . یادگیری شرطی کلاسیک بر پایه ی حالت تداعی است و در این نوع یادگیری پیوند محرکی که محرک شرطی نامیده می شود با یک محرک طبیعی که محرک غیر شرطی نامیده می گردد سبب می شود که محرک شرطی خاصیت محرک طبیعی یا غیر شرطی را پیدا نماید. یادگیری شرطی کلاسیک را برای اولین بار ایوان پاولف با استفاده از آزمایشهایی که بر روی حیوانات انجام داد معرفی نمود. همچینن برخی از درمانهای رفتاری از اصول یادگیری کنشی نیز بهره می برند. در یادگیری کنشی فرض می شود اساس یادگیری بر روی تلاش در راه  انجام رفتارها است و در شکل گیری یادگیری دریافت تقویت و یا پاداش نقش مهمی را بازی می کند. اسکینر روانشناس معروف آمریکایی یکی از اصلی ترین مطرح کنندگان یادگیری کنشی می باشد. امروزه از درمانهای رفتاری برای درمان انواع اختلالات اضطرابی و بخصوص درمان انواع فوبیا استفاده می شود. همچینن امروزه از این نوع درمان ها برای درمان اختلال افسردگی نیز استفاده می گردد. موج دوم رفتاری با ابداع نوعی از روان درمانی به نام درمان شناختی- رفتاری توسط آرنون بک آغاز شد و امروزه نام دیگر این نوع روان درمانی درمان شناختی- رفتاری کلاسیک است . آرئون بک این نوع درمان را در سال 1973 برای درمان اختلال افسردگی معرفی نمود و سپس به مرور زمان این نوع از درمان شناختی- رفتاری برای درمان سایر اختلالات روانشناختی مانند اختلال وسواسی- اجباری نیز مورد استفاده قرار گرفت. امروزه از درمان شناختی- رفتاری آرئون بک برای درمان بسیاری از اختلالات روانشناختی (مانند اختلالات اضطرابی ) و مشکلات روان شناختی ( مانند مشکلات خواب ، مشکلات مربوط به تغذیه و مشکلات مربوط به کنترل خشم ) استفاده می گردد . درمان شناختی – رفتاری کلاسیک نوعی درمان ساختار یافته است به عبارت دیگر تعداد متوسط جلسات درمانی برای انواع اختلالات روانشناختی مشخص بوده و فعالیتهایی که روان درمانگر در طول جلسات برای درمان هر نوع اختلال باید انجام دهد نیز مشخص می باشد. تاکید عمده ی این نوع روان درمانی در ارتباط با سبب شناسی ابتلا به اختلالات روان شناختی آن است که عامل عمده ی ابتلا و یا تداوم اختلالات روان شناختی وجود خطاهای ذهنی می باشد و این خطاها در اثر فعالیتهای یک سلسله از عوامل شناختی مانند رشد طرحواره های منفی و پیدایش افکار خودکار ظاهر می شوند . در جریان روان درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک روان درمانگر با کمک یک سلسله از تکنیکهای شناختی و رفتاری مراجع را با نحوه ی شناسایی انواع افکار خودکار آشنا نموده و روش های جایگزین نمودن آنها با افکار متفاوت را به وی آموزش می دهد . همچینن در جریان اجرای این نوع روان درمانی به طور عمده  از تکنیکهای شناختی استفاده می شود و علت استفاده از تکنیکهای رفتاری کمک به مراجعان برای شناسایی افکار خودکار خود می باشد . بعد از حدود 20 سال از استفاده از درمان شناختی- رفتاری به تدریج درمانهایی که تا حدی شیبه به درمان شناختی- رفتاری بودند و از بسیاری از تکنیکهای این نوع درمان استفاده می نمودند ابداع شدند . از جمله ی این نوع روان درمانیها می توان به درمان پذیرش- تعهد(Acceptance-commitment therapy) ، درمان فراشناختی(Meta cognitive therapy) و رفتار درمانی دیالیتیک (Dialectical behavioral therapy) اشاره نمود. تفاوت مهم درمانهای موج سوم با درمان شناختی- رفتاری کلاسیک آن است که در درمانهای موج سوم بر روی موضوعاتی مانند موضوع ذهن آگاهی (Mindfulness) ، پذیرش (Acceptance) توجه بیشتری می شود . در این سلسله مقاله ها تلاش دارم ویژگی های انواع درمانهای موج سوم رفتاری را توضیح دهم و در بخش اول ویژگیهای درمان فرا شناختی را توضیح خواهم داد.

درمان فراشناختی

درمان فراشناختی یکی دیگر از انواع درمانهای موج سوم رفتاری است که امروزه در درمان برخی از اختلالات روانشناختی بخصوص اختلال افسردگی ، اختلال وسواسی- اجباری و اختلال استرس بعد از ضربه (PTSD)مورد استفاده قرار می گیرد. درمان فراشناختی توسط ولیز (Wells) ابداع شده است و پایه ی آن بر اساس یک نظریه خود تنظیمی (Self -Regulation)قرار دارد و بر اساس این نظریه که این مدل درمانی بر اساس آن ساخته شده است . وجود یک نوع سبک شناختی نادرست عامل اصلی ایجاد علایم اختلالات روان شناختی مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی می باشد و وجود چینن سبک شناختی با ظاهر شدن علایمی مانند حالت نگرانی زیاد ،حالت گوش به زنگی  و حالت نشخوار ذهنی همراه می باشد. در مدل درمانی فراشناختی این سبک شناختی نادرست به نام سندرم شناختی- توجهی (Cognitive- attention syndrome) یا CASنامیده می شود. همچینن در مدل درمانی فراشناختی اعتقاد بر این است عامل دیگری که در ابتلا به اختلالات روان شناختی مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی نقش دارد وجود اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی است . از نظر مدل درمانی فرا شناختی اگرچه هر دو این اعتقادات در ابتلا به اختلالات روان شناختی نقش دارند اما نقش اعتقادات فراشناختی منفی در ابتلا به اختلالات روانشناختی بیشتر است. انواع مختلفی از اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی وجود دارند . برای نمونه این اعتقاد فراشناختی که نگرانی به من کمک می کند تا خودم را از خطرات دور کنم از نظر مدل درمانی فراشناختی یک اعتقاد فرا شناختی مثبت است و یا این اعتقاد که نگرانی می تواند به سلامت جسمی من آسیب زیاد وارد کند یک اعتقاد فراشناختی منفی می باشد. در جریان اجرای مدل درمانی فراشناختی به کمک استفاده از تکنیکهای شناختی و رفتاری و تکنیکهایی که مخصوص خود درمان فراشناختی است دو هدف عمده دنبال می شود . یکی از این اهداف مقابله با علایم سندرم شناختی- توجهی یا CAS( مانند نگرانی زیاد ، حالت گوش به زنگی و حالت نشخوار ذهنی ) و یکی دیگر از اهداف مدل درمانی فراشناختی مقابله با انواع اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی است که فرض می شود در ابتلا و یا تداوم اختلالات روان شناختی نقش دارند می باشد.

در درمان فرا شناختی فرض می شود حالت فراشناخت به عواملی گفته می شود که وظیفه نظارت و کنترل شناخت را بر عهده دارند و درمان باتغییر درحالت فراشناختی انجام می گیرد. ویلز که ابداع کننده ی  درمان فراشناختی است اعتقاد دارد که برای درمان اختلالات روانشناختی ایجاد تغییراتی در شناخت که به کمک  آزمون واقعیت سنجی انجام می گیرد کافی نمی باشد و لازم است که در سیستم نظارت کننده بر شناخت که دجار حالت سندرم شناختی- توچهی یا حالت CASتغییراتی ایجاد گردد. در درمان فراشناختی فرض می شود افکار خودکار منفی در همه ی انسانها وجود دارد و عامل مهمی برای ابتلا به اختلالات روانشناختی نمی باشد بلکه حاکم  بودن سندرم شناختی – توجهی یا CAS عامل اضلی ابتلا به اختلالات روانشناختی است. از نظر مدل درمانی فراشناختی CASعبارت است وجود حالت نشخوار ذهنی (Rumination) ، نگرانی (Worry) ،حالت نظارت بر تهدید ،استفاده از روش های مقابله ای (Coping) ناکارآمد و حالت گوش به زنگی است. حالت نشخوار ذهنی نوعی در جا ماندگی فکر (presversation) است که در طی آن شخص افکار مداومی را در مورد علل رخ دادن رویدادها و نحوه ی رهایی از درد و ناراحتی که به آن مبتلا شده است را تجربه می کند .  در حالت نگرانی شخص افکار زیادی در مورد نحوه ی جلوگیری از خطرات احتمالی که امکان دارد با آن روبرو شود را در ذهنش دارد. در حالت نظارت بر تهدید شخص حالت گوش به زنگی زیاد با خطرات احتمالی را تجربه می کند. همچینن استفاده از روش های مقابله ی (Coping)ناکارآمد عبارت است از استفاده از روش های نامناسب(مانند استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر )در مقابله با تجربه ی هیجانات ناراحت کننده (مانند اضطراب و افسردگی ) را شامل می شود. درمانگران فرا شناختی اعتقاد دارند که سندرم شناختی- توجهی یا CAS نوعی سبک فکری می باشد که امکان دارد در طول زمان در برخی از مردم ایجاد گردد و با تغییر این نوع سبک فکری می توان به صورت موثری با هیجانات منفی مانند اضطراب و افسردگی مقابله نمود. از سوی دیگر در مدل درمانی فراشناختی یا مدل درمانی MCT به نقش اعتقادات فراشناختی مثبت و اعتقادات فراشناختی منفی در ایجاد اختلالات روانشناختی ( مانند اختلالات اضطرابی و افسردگی ) اهمیت داده می شود و در این مدل درمانی منظور از اعتقادات فراشناختی مجموعه ای از اعتقادات است که در آن اعتقادات به نقش سودهای ناشی از بکار بردن حالت نشخوار ذهنی ، نگرانی و نظارت بر تهدید برای رهایی از حالتهای هیجانات ناخوشایند مانند اضطراب و افسردگی تاکید می شود . از سوی دیگر در این مدل منظور از اعتقادت فراشناختی منفی مجموعه ای از اعتقادات است که در ارتباط با عدم کنترل پذیری و تاثیرات ناخوشایند وچود نگرانی و اضطراب بر روی جسم و روان می باشد . درمانگران مدل درمانی فراشناختی اعتقاد دارند که با تغییر سندرم شناختی- توچهی و تغییر اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی می توان انواع اختلالات روانشناختی (مانند اختلالات اضطرابی و افسردگی ) را درمان نمود. در مدل درمانی فراشناختی برای درمان اختلالات روانشناختی از مجموعه ای از تکنیکها استفاده می شود که برخی از تکنیک ها مربوط به تکنیکهایی است که در درمان شناختی – رفتاری کلاسیک از آنها استفاده می شود از جمله ی این تکنیکها می توان به تکنیک گفتگوی سقراطی و تکنیک آزمایش رفتاری اشاره نمود. همچینن دراین مدل از تکنیکهایی هم استفاده می شود که مخصوص خود این مدل است و از جمله ی این تکنیکها می توان به تکنیک آموزش توجه (Attention Training) اشاره نمود.

اگرچه در مان فراشناختی در دسته ی مدلهای درمانی شناختی -رفتاری قرار دارد و شباهتهایی هم با مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک که توسط آرنون بک و همکارانش ابداع شده دارد  اما میزان تفاوتهای این دو روش درمانی بیشتر از شباهتهای آن می باشد . از جمله شباهتهای مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی–رفتاری کلاسیک آن است که در این مدل درمانی هم مانند مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک به موضوع ارزیابی روانشناختی و  موضوع طراحی درمان اهمیت داده می شود و مرحله ی اصلی درمان که مرحله ی اجرای تکنیکها مختلف است بعد از مرحله ارزیابی و ضابطه بندی موردی اجرا می شود. شباهت دیگر مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی -رفتاری آن است که در مدل درمانی فراشناختی از بسیاری از تکنیکهایی که در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک بکار می رود استفاده می شود.  همانطوریکه در سطور فوق اشاره نمود بین دو مدل فوق الذکر تفاوتهای زیادی وجود دارد. از جمله ی این تفاوتها آن است که هدف اصلی در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک تغییر محتوای افکار است. به عبارت دیگر در مدل فوق الذکر ابتدا افکار و یا اعتقادات منفی بیماران مورد شناسایی قرار می گیرد و سپس با آزمونهای مختلف نادرست بودن آن افکار و اعتقادات مورد آزمون قرار می گیرد اما در مدل درمانی فراشناختی به جای آنکه محتوای افکار بیماران مورد بررسی قرار گیرد نحوه ی توجه و نوع برخورد آنان با افکار شان مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش بر آن است که با علایم سندرم شناختی- توجهی یا CAS مانند حالتهای نشخوار ذهنی و نگرانی ، نظارت بر تهدید ، جستجوی اطمینان و استفاده از روشهای مقابله ای ناکارآمد مبارزه شود . همچینن در مدل درمانی فراشناختی تاکید زیادی بر روی تغییر فراعتقادات مثبت و منفی و کسب آگاهی بیماران در ارتباط با نقش مهم این اعتقادات در ایجاد و یا افزایش شدت اختلالات هیجانی می گردد. تفاوت دیگر بین مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک آن است که در مدل درمانی فراشناختی هدف تغییر در حالت فراشناخت است یعنی به عبارت دیگر هدف مقابله با نوعی سبک فکری به نام سندرم شناختی- توجهی یا CASاست که این سندرم با علایمی مانند حالت های نشخوارذهنی و نگرانی زیاد ، نظارت زیاد بر تهدیدها ، جستجوی زیاد برای کسب اطمینان و اشتفاده از روش های مقابله ای ناکارآمد همراه است . اما هدف اصلی در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک آموزش نوعی آزمون واقعیت سنجی است. به عبارت دیگر در این مدل هدف آن است که بیمار با انواع افکار و اعتقادات منفی خود آشنا شده و آنها را مورد آزمون قرار دهد و با توجه به چینن هدفی می توان گفت در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک هدف تغییر در سطح شناخت می باشد اما در مدل درمانی فرا شناختی هدف تغییر در حالت شناختی- توجهی (CAS) و یا می توان گفت تغییر در سطح فراشناخت می باشد. از جمله دیگ تفاوتهای مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک استفاده ی مدل درمانی فراشناختی از برخی از تکنیکهایی ( مانند تکنیک آموزش توجه ) است که کاربرد آنها تنها اختصاص به این مدل درمانی دارد.

میزان متوسط جلسات مدل درمانی فراشناختی هشت جلسه است و جلسات معمولا به صورت هفتگی اجرا می شوند و هرجلسه حدود چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت طول می کشد. امروزه موثر بودن درمان فرا شناختی در درمان اختلالات اضطرابی و افسردگی و اختلال استرس بعد از سانحه به اثبات رسیده است.

مراحل اجرای درمان فراشناختی به این صورت است که در ابتدا مرحله ای که مرحله ی ضابطه بندی فردی (Case formution)نام دارد اجرا می شود. در این مرحله درمانگر اطلاعات فراوانی در مورد بیمار بدست می آورد. این اطلاعات می تواند شامل انواع اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی ، میزان حالت نشخوار ذهنی ، میزان نگرانی ، میزان حالت نظارت و انواع رفتارهای مقابله ای بیمار باشد. هدف اصلی از اجرای این مرحله مشخص شدن سبک فکری بیمار و پی بردن به این موضوع است که آیا سندرم شناختی -توجهی یا حالت CAS و علایم آن مانند وجود حالت نشخوار ذهنی ، حالت نگرانی ، حالت نظارت بر تهدید و استفاده از روشهای مقابله ای ناکارآمد در بیمار در چه حدی می باشد. در درمان فراشناختی بعد از اجرای مرحله ی ضابطه بندی فردی مرحله ی معرفی درمان فرا شناختی آغاز می گردد. درمانگر فراشناختی در مرحله ی معرفی این درمان بیمار را با مفاهیمی مانند مفاهیم فراشناخت ،اعتقادات فراشناختی منفی و اعتقادات فراشناختی منفی و همچینن علایم سندرم شناحتی – توجهی یا CAS آشنا می کند. درمان گر فرا شناختی بعد از مرحله معرفی درمان  اطلاعاتی که در مرحله ی ضابطه بندی فردی بدست آورده است را با بیمار در میان گذاشته و بر اساس نظر بیمار تغییراتی را در آن بوجود می آورد و سپس درمانگر بر اساس اطلاعاتی که از مرحله ی ضابطه بندی درمان بدست می آورد تکنیکهای مختلف را برای درمان انتخاب می کند. از جمله تکنیکهایی که می توانند به عنوان تکنیکهای موثر در درمان فرا شناختی بکار می رو د می توان به تکنیک هایی مانند تکنیک گفتگوی سقراطی ،تکنیک آزمایش رفتاری برای بررسی اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی و تکنیک آموزش توجه اشاره نمود

منابع

Fisher.p.&Wells.A.(2009).Metacognitive therapy.Newyork:Routledge publisher.

Giancarlo. &etal.(2015( . Metacognitive interpersonal therapy for personality disorders.

New york : Routledge publisher

Wells.A Metacognitive therapy for anxiety and depression. New york: The Guilford press

نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی)

استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و ذکر آدرس سایت بلامانع است

آدرس دفتر روانشناسی و مشاوره دکتر حسین لطفی نیا : تبریز ، خیابان 17 شهریور جدید ، حدفاصل خیابانهای طالقانی و ارتش ، ساختمان سینا ، طبقه ی هفتم

تلفن :04135559866s

1401/3/6

 

 

 

 

ا

بازدیدها: 619

نظرات