ده روش برای کاهش تعارضات بین زوجها
تعارضات زوجها یکی از مسایلی است که افزایش میزان شدت آن می تواند با نتایج ناخوشایندی و از آن جمله جدایی زوجها از همدیگر همراه باشد .برای کاهش تعارضات زوجها روش های مختلفی از سوی متخصصان پیشنهاد شده است و در طول این مقاله تلاش دارم که به ده نوع از این روش ها اشاره نمایم. این ده روش عبارتند :
1-تلاش برای برطرف نمودن عوامل کاهش دهنده ی میزان ارتباطات متقابل
میزان تلاش زوجها برای افزایش میزان ارتباطات متقابل یکی از عوامل اساسی در تداوم زندگی مشترک آنها می باشد .افزایش میزان ارتباطات متقابل زوجها با زیاد شدن هیجانات مثبت مانند هیجان های شادی ، محبت و رضایت خاطر همراه است. برقراری و تداوم ارتباطات متقابل بین زوجها نیازمند خواست و اراده ی آنان برای کسب مهارتهای مختلف ارتباطی مانند مهارت خوب گوش دادن است. همچینن واکنش زوجها به تغییرات ایجاد شده در حالت های غیرکلامی مانند ( حالت چهره و یا آهنگ کلام )همدیگر در بهبود ارتباطات متقابل آنان نقش مهمی را برعهده دارد. عوامل مختلفی در کاهش میزان ارتباطات متقابل زوجها نقش دارد و عدم توانایی زوجها در کنترل این عوامل احتمال کاهش و حتی قطع روابط آنان را به همراه دارد. برخی از عواملی که در کاهش میزان ارتباطات متقابل زوجها نقش دارند عبارتند از:
الف –عدم توانایی در کنترل حالت خشم
خشم هیجانی منفی است و در صورتی که زوجها نتوانند آن را به شیوه ی مناسبی کنترل کنند نتایج ناخوشایندی را تجربه خواهند نمود. یکی از مهمترین عوارض عدم کنترل حالت خشم احتمال بوجود آمدن مشکلات زیاد در تداوم ارتباطات متقابل زوجها با یکدیگر می باشد.
ب-رشد حالت انتقادات مکرر از نحوه ی رفتارها و سخنان همدیگر
انتقادات مکرر زوجها از رفتارها و سخنان همدیگر با افزایش میزان تجربه ی هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا غمگینی ) در آنان همراه است . همچینن حالت انتقادات مکرر زوجها از رفتارها و سخنان همدیگر به ارتباطات متقابل آنان با یکدیگر آسیب وارد می کند.
ج -استفاده ی زیاد از مکانیسم های دفاعی نارس
از نظر درمانگران روان تحلیلی مکانیسم های دفاعی وسایلی هستند که ما از آنها به صورت ناخودآگاه برای مقابله با حالت های اضطراب مان استفاده می کنیم . بطور کلی مکانیسم دفاعی به دو نوع مکانیسم های دفاعی نارس و مکانیسم های دفاعی رشد یافته طبقه بندی می شوند. استفاده زیاد از مکانیسم های دفاعی نارس شخص را از واقعیت ها دور می کند. زوجهایی که از مکانیسم های دفاعی نارس استفاده ی زیادی می کنند در مقایسه با سایر زوجها میزان اختلافات و تعارضات بیشتری را در زندگی مشترک شان تجربه می کنند.
2-آشنایی با برخی از اعتقادات نادرست در مورد خصوصیات زوجهای موفق
برخی از زوجها اعتقادات نادرستی در مورد خصوصیات زوجهایی که در زندگی مشترک خود موفق هستند دارند. زمانی که میزان این اعتقادات نادرست افزایش می یابد میزان تعارضات و مشکلات زوجها با یکدیگر نیز بیشتر می شود. از عوارض مهم پذیرش اعتقادات نادرست در مورد خصوصیات زوجهای موفق احتمال افزایش میزان تنش و ناراحتی در محیط زندگی زوجها و افزایش میزان ظاهر شدن هیجان های منفی ( مانند هیجان خشم و هیجان غمگینی) است. اگرچه تاکنون پاسخ درستی به این سوال که به چه صورت اعتقادات نادرست در مورد ویژگیهای زوجهای موفق در بین زوجها رشد می کند ارایه نشده است اما بنظر می رسد در شکل گیری این اعتقادات ، تجربیات اولیه ی زوجها در زندگی و شیوه های فرزند پروری که والدین زوجها از آن استفاده می نمایند اهمیت زیادتری داشته باشد. همچینن در این رابطه نقش نوع عوامل فرهنگی و اجتماعی حاکم بر محیطی که زوجها در آن رشد نموده اند نیز موثر می باشد. آشنایی زوجها با انواع اعتقادات نادرستی که در مورد ویژگیهای زوجهای موفق وجود دارد به آنان کمک می کند تا به صورت بهتری بتوانند برنامه هایی را برای تغییر این اعتقادات تدارک ببیند.برخی از اعتقادات نادرستی که در مورد ویژگیهای زوجهای موفق در بین زوجها وجود دارد عبارتند از :
1-این زوجها در تمام مواقع در کنارهم هستند و از کنار هم بودن لذت می برند.
2-این زوجها در مورد تمام موضوعات با یکدیگر توافق دارند.
3-این زوجها آنقدر همدیگر را می شناسند که زمانی که در چهره ی همدیگر حالت های مختلف را می بینند می توانند افکار یکدیگر را بخوانند و درخواستهای همدیگر را تشخیص دهند.
4-این زوجها چون همدیگر را بسیار دوست دارند لذا نیاز زیادی را برای تلاش در جهت برقراری ارتباط صمیمی و نزدیک با اشخاص دیگر احساس نمی نمایند.
3-تلاش برای محدود نمودن استفاده از جملات با بارعاطفی منفی
جملاتی که بار عاطفی منفی دارند جملاتی هستند که محتوای آنها حاوی پیامهای منفی می باشند. افزایش میزان بیان این جملات در افزایش میزان ظاهر شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا هیجان غمگینی ) نقش مهی را دارند. جملاتی که بار عاطفی منفی دارند دارای یک سلسله خصوصیاتی می باشند که آنها را از سایر جملات متمایز می سازند ازجمله آنکه این جملات اغلب با واژه هایی مانند همیشه یا هرگز آغاز می شوند. از دیگر خصوصیات جملاتی که بار عاطفی منفی دارند آن است که بیان این جملات اغلب با ایجاد ناراحتی زیاد در شخص شنونده همراه می باشد. جملاتی مانند جمله ی “شما همیشه به من بی توجه هستید “از جمله جملاتی هستند که دارای ار عاطفی منفی می باشند . برخی از عواملی که سبب می شوند زوجها جملات با بار عاطفی منفی را زیاد استفاده نمایند شامل:
1-گسترش خطاهای شناختی: افزایش میزان افکار خودکارمنفی در بین زوجها می تواند شکل گیری خطاهای شناختی و به دنبال آن گسترش این خطاها را در پی داشته باشد. افکار خودکارمنفی افکاری ناکارآمد هستند که خود بخود به ذهن می آیند و سبب ایجاد ناراحتی زیاد در اشخاص می شوند. درمانگرانی که از روش زوج درمانی شناختی – رفتاری استفاده می کنند اعتقاد دارند زمانی که میزان خطاهای شناختی در بین زوجها افزایش می یابد میزان احساس تنش و ناراحتی هر یک از آنان در محیط زندگی شان نیز زیاد می شود و ادامه ی چینن روندی می تواند سبب افزایش بیان جملاتی که بارعاطفی منفی دارند گردد.
2-افزایش میزان ظاهر شدن هیجانات منفی در بین زوجها : افزایش میزان ظاهر شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا هیجان غمگینی) در بین زوجها می تواند موجب زیاد شدن بیان جملاتی که بارعاطفی منفی دارند گردد .
3-وجود برخی از ویژگیهای شخصیتی نامناسب و غیرقابل انعطاف در بین زوجها : وجود برخی از ویژگیهای شخصیتی نامناسب و غیرقابل انعطاف در بین زوجها ( مانند ویژگی شخصیتی سلطه جویی و یا ویژگی شخصیتی خود شیفتگی ) احتمال استفاده ی آنان از جملاتی که بارعاطفی منفی دارند را افزایش می دهد .
4- تلاش برای تنظیم مرزهای خانوادگی به صورت روشن و قابل انعطاف
زمانی که ازدواج صورت می گیرد و خانواده ای تشکیل می گردد در درون این خانواده ی تازه تشکیل شده مرزهای فرضی بوجود می آید که به آنها مرزهای خانوادگی گفته می شود. خانواده درمانگران اعتقاد دارند میزان تعارضات و مشکلات زوجها با میزان انعطاف پذیری و یا عدم انعطاف پذیری این مرزهای تازه تشکیل شده ارتباط دارد . در جریان خانواده درمانی که برای حل مشکلات بوجود آمده در خانواده انجام می گیرد تلاش می گردد که مرزهای خانوادگی خانواده ها از نظر میزان باز و یا بسته بودن در حالت تعادل قرارگیرند. خانواده درمانگران اعتقاد دارند زمانی که مرزهای خانوادگی کاملا بسته باشند امکان دارد تمام اعضای خانواده خودشان را در حالت انزوا ببیند و در برقراری ارتباطات اجتماعی با محیط پیرامون شان محدودیتهای زیادی را احساس نمایند و در نقطه ی مقابل اگر مرزهای خانوادگی کاملا باز باشند امکان دارد اعضای خانواده احساس نمایند که میزان دخالتهای آشکار و پنهان اشخاص بیرون از خانواده در امور درونی خانواده ی آنان بسیار زیاد شده است به نحوی که آنان حتی امکان بهره مندی از استقلال فکری ، اقتصادی و اجتماعی مناسب را ندارند. از سوی دیگر خانواده درمانگران اعتقاد دارند اعضای آن دسته از خانواده هایی که مرزهای خانوادگی آنان روشن و واضح می باشد قادرهستند که با همدیگر و با اعضای بیرون از خانواده ارتباطات متقابل مناسبی را برقرارنمایند و میزان تعارضات درون و بیرون خانواده این دسته از خانواده ها بسیار کمتر از سایر خانواده ها می باشد. یکی از ویژگیهای مهم خانواده هایی که توانستند مرزهای روشن و قابل انعطافی را در درون خانواده شان تعیین نمایند وجود توانایی های مختلف در بین اعضای خانواده (مانند توانایی برقراری ارتباطات مناسب با دیگران و توانایی جلوگیری از دخالتهای دیگران درامور خانواده) می باشد.
5- آشنایی با روش های مقابله با محرک های استرس زا
استرس از جمله موضوعات روانشناسی است که در مورد آن پژوهشهای بسیار زیادی انجام گرفته است. نقش قابل توجه استرس در افرایش خطر ابتلا به بیماریهای مختلف بخصوص بیماریهای روان –تنی (Psycho somatic ) یکی از علل علاقه ی زیاد پژوهشگران علوم رفتاری به موضوع استرس است. زمانی که تجربه ی محرک های استرس زا به صورت مزمن باشد قدرت سیستم ایمنی بدن به صورت قابل توجهی کاهش می یابد و در نتیجه خطر ابتلا و یا تشدید علایم بسیاری از بیماریها از جمله بیماریهای قلبی – عروقی ، بیماریهای گوارشی ، میگرن و بیماری آسم افزایش می یابد. نحوه ی ارتباط استرس با افزایش خطر ابتلا به بیماریها تا حدود زیادی روشن شده است نتایج پژوهشها در این زمینه نشان می دهد روبرو شدن با محرک های استرس زا (مانند از دست دادن عزیزان و یا بیکاری )موجب فعال شدن بخش سمپاتیک سیستم عصبی خودکار بدن می شود و با فعال شدن این سیستم ، هورمونهایی از غدد فوق کلیوی آزاد می گردند. آزاد شدن این هورمونها که اصطلاحا هورمونهای استرس هم نامیده می شوند زمینه ی لازم برای برهم خوردن تعادل حیاتی بدن ، ضعیف شدن قدرت سیستم ایمنی بدن و افزایش خطر ابتلا به برخی از بیماریها بخصوص بیماریهای روان –تنی را فراهم می نماید. استرس علاوه بر نقشی که در بالا بردن خطر ابتلا به برخی از بیماریهای جسمانی دارد سبب افزایش قابل توجه در ظاهرشدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا هیجان غمگینی ) نیز می گردد. برای مقابله با محرک های استرس زا روش های مختلفی وجود دارد. برخی از این روشها عبارتند از :
الف-روش آرمیدگی عضلانی: این روش بر اساس نظریه ی بازداری متقابل که توسط یکی از ابداع کنندگان رفتار درمانی به نام جوزف ولپی پیشنهاد شده ارایه شده است . بر اساس این نظریه زمانی که تمام عضلات بدن در حالت آرمیدگی قرارداشته باشند امکان حضور حالت اضطراب غیرممکن می گردد . به هنگام اجرای روش آرمیدگی عضلانی شخص سعی می نماید تمام عضلات مهم خود را برای چند ثانیه ابتدا در حالت انقباض یا سفت بودن کامل و سپس برای چند ثانیه ی دیگر در حالت انبساط یا شل بودن کامل قرارداده و به حالت آرامش و راحتی که در حالت شل بودن کامل عضلات خود احساس می نماید توجه کند.
ب-روش آرمیدگی تنفسی: در روش آرمیدگی تنفسی شخص در هنگام دم ، هوای زیادی را وارد ششهای خود می نماید و به مدت 5 الی 10 ثانیه هوا را در درون ششهای خود نگه می دارد و سپس به آرامی و در حالی که به احساس آرامش درونی بوجود آمده توجه می کند عمل بازدم را به تدریج انجام می دهد.
ج-روش بازسازی شناختی: هدف از اجرای روش بازسازی شناختی شناسایی افکار ناکارآمد منفی و جایگزین نمودن آنها با افکاری کاملا متفاوت با آنها می باشد.
توجه زوجها به توصیه های زیر می تواند موجب مقابله ی بهتر آنان با محرک های استرس زا گردد.
1-تلاش برای تعیین اهداف قابل دسترس به جای دنبال نمودن اهداف ایده ال.
2-داشتن انتظارات منطقی و مناسب از همدیگر.
3-تلاش برای افزایش میزان انعطاف پذیری ذهنی بخصوص در مقابله با مشکلاتی که یافتن راه حل های مناسب برای آنها بسیار سخت است.
4-اختصاص وقت کافی برای گفتگو با یکدیگر.
5-تلاش برای بالا بردن میزان عزت نفس خود.
6-اختصاص زمان کافی برای خواب و استراحت.
6-آشنایی با روش های افزایش دهنده ی میزان صمیمت با یکدیگر
تلاش زوجها برای افزایش دادن میزان صمیمت با یکدیگر به عنوان یکی از عوامل موثر در کاهش میزان تعارضات و مشکلات آنان مطرح می باشد. افزایش میزان صمیمت بین زوجها با افزایش میزان ارتباطات متقابل و افزایش میزان آستانه ی تحمل آنان در برابرسخنان و رفتارهای آزاردهنده ی همدیگر همراه است . همچینن ارتباط معکوسی بین میزان صمیمت زوجها با میزان تعارضاتی که آنان در زندگی مشترک شان تجربه می نمایند وجود دارد. به عبارت دیگرهرچه میزان صمیمت زوجها با یکدیگر بیشتر می گردد به همان اندازه میزان تعارضات آنان با یکدیگر کمتر و برعکس هرچه میزان صمیمت زوجها با یکدیگر کمتر می گردد به همان اندازه میزان تعارضات آنان با یکدیگر بیشتر می شود.
استفاده ی زوجها از روش های زیر به افزایش میزان صمیمت آنان کمک می کند:
الف -روش تقویت احساس همدلی
کارل راجرز ، روانشناس معروف که روش روان درمانی مراجع محوری را ابداع نموده است اعتقاد دارد که احساس همدلی عبارت از میزان توانایی برای قراردادن خود در جای شخص دیگر و دیدن دنیا از طریق چشمان وی می باشد.با تقویت شدن احساس همدلی در زوجها میزان ظاهر شدن هیجانات مثبت در آنان افزایش می یابد . همچینن با افزایش میزان احساس همدلی میزان ارتباطات متقابل زوجها با یکدیگر نیز به صورت معناداری بالا می رود.
ب- تلاش برای عدم انکار نقاط ضعف خود
تلاش زوجها برای انکار نقاط ضعف خود یکی از علل احتمالی کاهش میزان صمیمت در بین زوجها می باشد. اگر انکار نقاط ضعف خود ، از سوی زوجها به عنوان عاملی تکراری و روزانه باشد آن را می توان به عنوان استفاده از نوعی مکانسیم دفاعی رشد نیافته در نظر گرفت که برخی از زوجها از آن به صورت پی در پی و به صورت ناهشیارانه برای کاهش میزان اضطراب و نگرانی شان بهره می گیرند.
از سوی دیگر نتایج برخی از پژوهشها نشان می دهد استفاده از روش های زیر به زوجها کمک می کند تا بتوانند میزان صمیمت خود را با یکدیگر افزایش دهند:
1-تلاش برای بالا بردن میزان سطح تحمل خود در برابر سخنان انتقاد آمیز و رفتارهای آزاردهنده ی یکدیگر.
2-افزایش میزان گفتگوهای روزانه با یکدیگر.
3-تمرکز بر روی نقاط قوت همدیگر.
4-عدم اصرار برای ایجاد تغییر اساسی در ویژگیهای شخصیتی همدیگر.
5- تشویق همدیگر برای ایجاد تغییر در برخی از رفتارهای نامطلوب همدیگر
7-تلاش برای نزدیک نمودن فاصله بین سطح انتظارات از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود
یکی ازعوامل مهم در بهبود میزان ارتباطات متقابل زوجها ، نزدیک تر نمودن فاصله بین سطح انتظارات زوجها از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود می باشد. فاصله ی زیاد بین این دو سطح موجب می شود میزان رضایت زوجها از یکدیگر به میزان قابل توجهی کاهش یابد. همچینن دراثر فاصله ی زیاد بین سطح انتظارات زوجها از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود میزان ظاهرشدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و هیجان غمگینی ) در بین زوجها افزایش می یابد. زوجهایی که میزان فاصله بین سطح انتظارات آنان از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود زیاد می باشد در مقایسه با سایر زوجها از میزان احساس رضایت کمتری در زندگی شان برخوردار هستند و میزان تعارضات آنان در زندگی مشترک شان در مقایسه با سایر زوجها بسیار بالاتر می باشد. عوامل مختلفی در ایجاد فاصله بین میزان سطح انتظارات زوجها با همدیگر با سطح واقعیتها نقش دارند . تلاش زوجها برای شناسایی و مقابله با این عوامل می تواند در تداوم زندگی مشترک آنان نقش مهمی را داشته باشد.
برخی از عوامل مهمی که در ایجاد فاصله بین سطح انتظارات زوجها ازهمدیگر وسطح واقعیتهای موجود نقش دارند عبارتند از :
1-منابع یادگیریهای قبلی در زمینه ی میزان سطح ایده ال انتظارات ازهمسر
منابع یادگیری قبلی زوجها در زمینه ی میزان سطح ایده ال انتظارات از همسر می تواند والدین ، دوستان و یا همکاران باشد . زمانی که منابع یادگیری زوجها دراین زمینه متنوع است امکان دارد اطلاعات مختلف ارایه شده از منابع فوق در تعارض آشکار با یکدیگر قرار گیرند و در نتیجه زوجها دراین زمینه مشکلات زیادی را تجربه نمایند.
2- ویژگیهای شخصیتی زوجها
واژه ی شخصیت به مجموع ویژگیهای نسبتا دایمی شخص اشاره می نماید . این ویژگیها خود را قالب رفتارهای خاص نشان می دهند و در اکثر مواقع دیگران شخص را با تکیه به این ویژگیها می شناسند. توجه به ویژگیهای شخصیتی بیشتر ازاین جهت اهمیت دارد که ویژگیهای شخصیتی در اکثرمواقع یکی ازعوامل اساسی تعیین کننده ی رفتارهای شخص درموقعیتهای مختلف می باشند. زمانی که برخی از ویژگیهای شخصیتی زوجها در حد بهنجار و یا مطلوب نباشند مانند زمانی که میزان احساس همدلی بسیار پائین و یا میزان حالت خود شیفتگی بسیار بالا می باشد احتمال آنکه میزان سطح انتظارات زوجها از همدیگر با سطح واقعیتها فاصله ی زیادی پیدا نماید بیشتر می گردد.
چند روش مهم که زوجها با استفاده از آنها می توانند سطح انتظارات خود ازهمدیگر را به سطح واقعیتها نزدیکتر نمایند عبارتند از:
1-تلاش برای افزایش میزان سطح احساس همدلی
2-کوشش برای افزایش میزان تصمیم گیریهای مشترک در مورد مسایل مختلف زندگی
3-تلاش برای کاهش توجه به موارد ایده ال و یا غیرواقعی
4- تلاش برای افزایش میزان توجه به واقعیتهای موجود
8-فراگیری روش های افزایش دهنده ی میزان توجه به سخنان همدیگر
تداوم ارتباط متقابل بین زوجها مانند هر نوع ارتباط متقابل دیگر نیازمند تلاش های فراوان می باشد. عوامل مختلفی در تداوم ارتباط متقابل بین زوجها دخالت دارند. یکی از این عوامل میزان تلاش زوجها برای توجه مداوم به سخنان همدیگر می باشد. توجه مداوم زوجها به سخنان همدیگر میزان تعارضات موجود بین آنان را کاهش داده و سبب افزایش میزان ارتباطات متقابل زوجها می گردد. زوجها با استفاده از روش های مختلف می توانند به یکدیگر نشان دهند که به سخنان همدیگر توجه دارد. یکی از این روش ها ،روش گوش دادن فعال می باشد. در روش گوش دادن فعال ، زوجها با نشان دادن برخی از علایم رفتاری( مانند برقراری تماس چشمی و یا تکان دادن سر به نشانه ی تائید سخنان همدیگر) تلاش می نمایند به یکدیگر نشان دهند که به سخنان همدیگر گوش فرا می دهند. زمانی که یکی از زوجها و یا هر دو آنان به صورت مکرر به سخنان همدیگر توجه نمی کنند فرایند گفتگوی زوجها می تواند به نوعی فرایند تکراری و ناکارآمد تبدیل شود که در جریان آن تنها موضوعات حاشیه ای و بی اهمیت مطرح می شوند و هر یک از زوجها تلاش می کنند بدون آنکه به محتوای سخنان همدیگر توجه نمایند بر روی درستی سخن خود اصرار ورزند. ایجاد چینن وضعیتی در جریان گفتگوهای زوجها با یکدیگر احتمال دارد میزان تبادلات رفتاری آنان را کاهش داده و بر روی حالت صمیت و نزدیکی آنان اثرات مخربی را بجا بگذارد.
استفاده ی زوجها از روش های زیر می تواند به آنان کمک نماید تا میزان توجه خود را به سخنان همدیگر افزایش دهند:
1-برقراری تماس چشمی با یکدیگر به هنگام گفتگو
2-انجام برخی از رفتارهای حرکتی ( مانند تکان دادن سر ) برای تائید سخنان همدیگر
3-گوش دادن فعال
4-تلاش برای برقراری تعادل بین میزان سخن گفتن و میزان گوش دادن به سخنان همدیگر
5-ابراز احساسات واقعی در قالب بیان سخنان مناسب
6-مقابله با فرضیه های ذهنی ناراحت کننده ای که در مورد معنای سخنان و رفتارهای نامناسب همدیگر در ذهن شان شکل گرفته است
7-تلاش برای عدم بیان سخنان نیش دار
9-فراگیری روش های ابرازمناسب هیجانات منفی
توانایی برای ابراز مناسب هیجانات منفی با کاهش میزان تنشهای درونی ، افزایش میزان ارتباطات متقابل و افزایش میزان صمیت و نزدیکی زوجها ارتباط دارد. در اغلب مواقع انجام گفتگوها بین زوجها با ابرازهیجانات مختلف از سوی آنان همراه می باشد و اختصاص دادن فرصتی مناسب از سوی زوجها برای انجام گفتگوها با یکدیگر می تواند یکی از ابزارهای مهم برای ابراز هیجانات مختلف باشد . زمانی که هیجانات منفی توسط زوجها بیان نمی شود و یا با استفاده از روش های نادرستی ( مانند عدم توجه به سخنان یکدیگر و یا کاهش میزان ابراز محبت به همدیگر) ابراز می گردد میزان تنش و ناراحتی در ارتباطات متقابل زوجها افزایش می یابد و سطح ارتباطات متقابل بین زوجها نیز به حداقل خود می رسد . به نظر می رسد بسیاری از زوجها به دلایل مختلف از جمله عدم فراگیری روش مناسب ابراز اعتراضات یا افزایش حالت اضطراب و ترس قادر به نشان دادن هیجانات منفی خود از طریق روش های مناسب نمی باشند.
در بسیاری از موارد استفاده از روش ابراز جرات مندی (Assertiveness Method) بهترین راه برای ابراز هیجانات منفی می باشد . زوجها به راحتی می توانند این روش را فرا بگیرند و در موقعیتهای مختلف آن را بکار ببرند. در آموزش روش ابراز جرات مندی به این نکته ی مهم تاکید می شود که اعتراض به رفتارها و یا سخنان نامناسب دیگران باید از کمترین میزان شروع شده و در صورت موثر واقع نشدن اعتراض صورت گرفته، میزان اعتراض بتدریج افزایش یابد. استفاده ی مکرر زوجها از روش ابراز جرات مندی سودهایی از جمله کاهش میزان سرکوب شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم ) ، کاهش میزان انتقادات به همدیگر و کاهش میزان تنش ها در زندگی زوجها را به دنبال دارد.
10-فراگیری و بکار بردن روش حل مساله
روش حل مساله یکی از روش های مناسب برای حل انواع مشکلات و تعارضاتی است که زوجها در زندگی خود با آنها روبرو می شوندمی باشد . همچینن زوجها می توانند از روش حل مساله برای مقابله با برخی از انواع مشکلات روانشناختی ( مانند مشکل افسردگی و یا مشکل اضطراب ) که در زندگی روزمره شان آنها را تجربه می نمایند استفاده کنند.
اجرای روش حل مساله شامل انجام شش مرحله ی زیراست:
1-تعریف واضح و روشن از مساله: در این مرحله زوجها مساله ای که با آن روبرو شده اند را به صورت واضحی برای خود تعریف می نمایند. اجرای این مرحله از این جهت ضروری است که در بسیاری از مواقع علت ناتوایی زوجها در حل مسایل خود ، ناشی ازعدم توانایی آنان در تعریف دقیق و روشن مساله ای است که با آن روبرو شده اند می باشد.
2- تعیین اهداف مناسب برای حل مساله: عدم تعیین اهداف مناسب و یا در نظر گرفتن اهداف غیرقابل دسترس برای حل مساله ای که زوجها با آن روبرو شده اند می تواند یکی از علل عدم توانایی زوجها در پیدا نمودن راه حل های مناسب برای مشکلات و تعارضاتی که با آن روبرو شده اند باشد.
3-به ذهن آوردن راه حلهای احتمالی: این مرحله به نام مرحله ی بارش فکری هم نامیده می شود. زوجها در طول این مرحله کوشش می نمایند تمام راه حلهای احتمالی برای حل مساله ای که با آن روبرو شده اند را بدون در نظر گرفتن موثر و یا ناموثر بودن آنها به ذهنشان بیاورند.
4-انتخاب راه حل مناسب از بین راه حلهای احتمالی: در این مرحله زوجها مزیت ها و ایرادهای راه حلهای احتمالی که به ذهنشان آورده اند را بررسی نموده و راه حلی که بیشترین مزیت و کمترین ایراد را داشته باشد به عنوان راه حل مناسب برای حل مساله ای که با آن روبرو شده اند انتخاب می نمایند.
5-اجرای راه حل انتخاب شده: در این مرحله زوجها مقدمات لازم برای اجرای راه حل انتخاب شده را فراهم می نمایند و راه حل انتخاب شده را اجرا می کنند.
6-ارزیابی میزان کارآیی راه حل اجرا شده: این مرحله آخرین مرحله ی اجرای روش حل مساله است و هدف از اجرای این مرحله ، بررسی میزان کارآیی راه حل اجرا شده می باشد. زمانی که نتایج اجرای راه حل نشان دهد که راه حل اجرا شده ازمیزان کارآیی خوبی برخوردار است مراحل اجرای روش حل مساله خاتمه می یابد و زوجها می توانند در موقعیتهای مشابه دیگر نیز از این راه حل بدست آمده استفاده نمایند.
منابع
Kern.D.(1989).Couple therapy. Newyork: Educational Media press
Lebow.J,(2005 ). Handbook of clinical family therapy .Newyork: John wiley &sons publication
Noller.P&Karantzas(2012 ).John wiley Handbook ofcouple therapy .Newyork: John wiley &sons publication
Oleary.G(2014).The couple psychotherapy . .Newyork: John wiley &sons publication
Ponzetti.J(2003).International encyclopedia of marriage and family .Newyork:Thomson pr
نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی )
استفاده از این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است.
آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی ): تبریز ، خیابان17 شهریور جدید ، حدفاصل خیابانهای طالقانی و ارتش ، ساختمان سینا ، طبقه هفتم
تلفن :04135559866
1402/4/9
بازدیدها: 130
نظرات