پانزده راه حل موثر برای کاهش مشکلات پیش آمده بین زوج ها

مشکلات و تعارضات مکرری که زوجها در طول زندگی مشترک شان تجربه می کنند یکی از عواملی است که خطر جدایی آنان را به صورت معناداری بالا می برد. تلاش زوجها برای حل مشکلات و تعارضات پیش آمده در زندگی مشترک شان ، عاملی موثر در پیشگیری از وقوع طلاق و جدایی آنان می باشد. در ایجاد و یا تداوم تعارضات ومشکلات زوجها عوامل مختلفی از جمله عدم احترام گذاشتن به یکدیگر ، عدم توجه به سخنان همدیگر و داشتن انتظارات زیاد از همدیگر نقش دارند. اگرچه برای حل مشکلات و تعارضات شدید زوجها می توان از روش های مختلف روان درمانی مانند زوج درمانی استفاده نمود اما در مواقعی که میزان شدت مشکلات و تعارضات زوجها در حد خفیف و یا متوسط است بکار بردن برخی از راه حل های ساده می تواند به زوجها کمک کند تا بتوانند با مشکلات و تعارضات بوجود آمده به صورت بهتری مقابله نمایند .  استفاده از پانزده راه حل زیر می تواند به زوجها برای حل مشکلات و تعارضاتی که در زندگی مشترک شان با آنها روبرو می شوند کمک کند . این راه حل ها عبارتند :

1-تلاش برای برطرف نمودن عوامل کاهش دهنده ی میزان ارتباطات متقابل

میزان تلاش زوجها برای افزایش میزان ارتباطات متقابل یکی از عوامل اساسی در تداوم زندگی مشترک آنها می باشد .افزایش میزان ارتباطات متقابل زوجها با زیاد شدن هیجانات مثبت مانند هیجان های شادی ، محبت و رضایت خاطر همراه است. برقراری و تداوم ارتباطات متقابل بین زوجها نیازمند خواست و اراده ی آنان برای کسب مهارتهای مختلف ارتباطی مانند مهارت خوب گوش دادن است. همچینن واکنش زوجها به تغییرات ایجاد شده در حالت های غیرکلامی مانند ( حالت چهره و یا آهنگ کلام )همدیگر در بهبود ارتباطات متقابل آنان نقش مهمی را برعهده دارد. عوامل مختلفی در کاهش میزان ارتباطات متقابل زوجها نقش دارد و عدم توانایی زوجها در کنترل این عوامل  احتمال کاهش و حتی قطع روابط  آنان را به همراه دارد. برخی از عواملی که در کاهش میزان ارتباطات متقابل زوجها نقش دارند عبارتند از:

الف –عدم توانایی در کنترل حالت خشم

خشم هیجانی منفی است و در صورتی که زوجها نتوانند آن را به شیوه ی مناسبی کنترل کنند نتایج ناخوشایندی را تجربه خواهند نمود. یکی از مهمترین عوارض عدم کنترل حالت خشم احتمال بوجود آمدن مشکلات زیاد در تداوم ارتباطات متقابل زوجها با یکدیگر می باشد.

ب-رشد حالت انتقادات مکرر از نحوه ی رفتارها و سخنان همدیگر

انتقادات مکرر زوجها از رفتارها و سخنان همدیگر با افزایش میزان تجربه ی هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا غمگینی ) در آنان همراه است . همچینن حالت انتقادات مکرر زوجها از رفتارها و سخنان همدیگر به ارتباطات متقابل آنان با یکدیگر آسیب وارد می کند.

ج -استفاده ی زیاد از مکانیسم های دفاعی نارس

از نظر درمانگران روان تحلیلی مکانیسم های دفاعی وسایلی هستند که ما از آنها به صورت ناخودآگاه برای مقابله با حالت های اضطراب مان استفاده می کنیم . بطور کلی مکانیسم دفاعی به دو نوع مکانیسم های دفاعی نارس و مکانیسم های دفاعی رشد یافته طبقه بندی می شوند. استفاده زیاد از مکانیسم های دفاعی نارس شخص را از واقعیت ها دور می کند. زوجهایی که از مکانیسم های دفاعی نارس استفاده ی زیادی می کنند در مقایسه با سایر زوجها میزان اختلافات و تعارضات بیشتری را در زندگی مشترک شان تجربه می کنند.

 2-آشنایی و مقابله با برخی از اعتقادات نادرست در مورد خصوصیات زوجهای موفق

برخی از زوجها اعتقادات نادرستی در مورد خصوصیات زوجهایی که در زندگی مشترک خود موفق هستند دارند. زمانی که میزان این اعتقادات نادرست افزایش می یابد میزان تعارضات و مشکلات زوجها با یکدیگر نیز بیشتر می شود. از عوارض مهم پذیرش اعتقادات نادرست در مورد خصوصیات زوجهای موفق احتمال افزایش میزان تنش و ناراحتی در محیط زندگی زوجها و افزایش میزان ظاهر شدن هیجان های منفی ( مانند هیجان خشم و هیجان غمگینی) است. اگرچه تاکنون پاسخ درستی به این سوال که به چه صورت اعتقادات نادرست در مورد ویژگیهای زوجهای موفق در بین زوجها رشد می کند ارایه نشده است اما بنظر می رسد در شکل گیری این اعتقادات ، تجربیات اولیه ی زوجها در زندگی و شیوه های فرزند پروری که والدین زوجها از آن استفاده می نمایند اهمیت زیادتری داشته باشد. همچینن در این رابطه نقش نوع عوامل فرهنگی و اجتماعی حاکم بر محیطی که زوجها در آن رشد نموده اند نیز موثر می باشد. آشنایی زوجها با انواع اعتقادات نادرستی که در مورد ویژگیهای زوجهای موفق وجود دارد به آنان کمک می کند تا به صورت بهتری بتوانند برنامه هایی را برای تغییر این اعتقادات تدارک ببیند.برخی از اعتقادات نادرستی که در مورد ویژگیهای زوجهای موفق در بین زوجها وجود دارد عبارتند از :

1-این زوجها در تمام مواقع در کنارهم هستند و از کنار هم بودن لذت می برند.

2-این زوجها در مورد تمام موضوعات با یکدیگر توافق دارند.

3-این زوجها آنقدر همدیگر را می شناسند که زمانی که در چهره ی همدیگر حالت های مختلف را می بینند می توانند افکار یکدیگر را بخوانند و درخواستهای همدیگر را تشخیص دهند.

4-این زوجها چون همدیگر را بسیار دوست دارند لذا نیاز زیادی را برای تلاش در جهت برقراری ارتباط صمیمی و نزدیک با اشخاص دیگر احساس نمی نمایند.

 3-تلاش برای محدود نمودن استفاد جملات با بارعاطفی منفی 

جملاتی که بار عاطفی منفی دارند جملاتی هستند که محتوای آنها حاوی پیامهای منفی می باشند. افزایش میزان بیان این جملات در افزایش میزان ظاهر شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا هیجان غمگینی ) نقش مهی را دارند. جملاتی که بار عاطفی منفی دارند دارای یک سلسله خصوصیاتی می باشند که آنها را از سایر جملات متمایز می سازند ازجمله آنکه این جملات اغلب با واژه هایی مانند همیشه یا هرگز آغاز می شوند. از دیگر خصوصیات جملاتی که بار عاطفی منفی دارند آن است که بیان این جملات اغلب با ایجاد ناراحتی زیاد در شخص شنونده همراه می باشد. جملاتی مانند جمله ی “شما همیشه به من بی توجه هستید “از جمله جملاتی هستند که دارای پار عاطفی منفی می باشند . برخی از عواملی که سبب می شوند زوجها جملات با بار عاطفی منفی را زیاد استفاده نمایند شامل:

1-گسترش خطاهای شناختی: افزایش میزان افکار خودکارمنفی در بین زوجها می تواند شکل گیری خطاهای شناختی و به دنبال آن گسترش این خطاها را در پی داشته باشد. افکار خودکارمنفی افکاری ناکارآمد هستند که خود بخود به ذهن می آیند و سبب ایجاد ناراحتی زیاد در اشخاص می شوند. درمانگرانی که از روش زوج درمانی شناختی – رفتاری استفاده می کنند اعتقاد دارند زمانی که میزان خطاهای شناختی در بین زوجها افزایش می یابد میزان احساس تنش و ناراحتی هر یک از آنان در محیط زندگی شان نیز زیاد می شود و ادامه ی چینن روندی می تواند سبب افزایش بیان جملاتی که بارعاطفی منفی دارند گردد.

2-افزایش میزان ظاهر شدن هیجانات منفی در بین زوجها : افزایش میزان ظاهر شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا هیجان غمگینی) در بین زوجها می تواند موجب زیاد شدن بیان جملاتی که بارعاطفی منفی دارند گردد .

3-وجود برخی از ویژگیهای شخصیتی نامناسب و غیرقابل انعطاف در بین زوجها : وجود برخی از ویژگیهای شخصیتی نامناسب و غیرقابل انعطاف در بین زوجها ( مانند ویژگی شخصیتی سلطه جویی و یا ویژگی شخصیتی خود شیفتگی ) احتمال استفاده ی آنان از جملاتی که بارعاطفی منفی دارند را افزایش می دهد .

4- تلاش برای تنظیم مرزهای خانوادگی به صورت روشن و قابل انعطاف

زمانی که ازدواج صورت می گیرد و خانواده ای تشکیل می گردد در درون این خانواده ی تازه تشکیل شده مرزهای فرضی بوجود می آید که به آنها مرزهای خانوادگی گفته می شود. خانواده درمانگران اعتقاد دارند میزان تعارضات و مشکلات زوجها با میزان انعطاف پذیری و یا عدم انعطاف پذیری این مرزهای تازه تشکیل شده ارتباط دارد . در جریان خانواده درمانی که برای حل مشکلات بوجود آمده در خانواده انجام می گیرد تلاش می گردد که مرزهای خانوادگی خانواده ها از نظر میزان باز و یا بسته بودن در حالت تعادل قرارگیرند. خانواده درمانگران اعتقاد دارند زمانی که مرزهای خانوادگی کاملا بسته باشند امکان دارد تمام اعضای خانواده خودشان را در حالت انزوا ببیند و در برقراری ارتباطات اجتماعی با محیط پیرامون شان محدودیتهای زیادی را احساس نمایند و در نقطه ی مقابل اگر مرزهای خانوادگی کاملا باز باشند امکان دارد اعضای خانواده احساس نمایند که میزان دخالتهای آشکار و پنهان اشخاص بیرون از خانواده در امور درونی خانواده ی آنان بسیار زیاد شده است به نحوی که آنان حتی امکان بهره مندی از استقلال فکری ، اقتصادی و اجتماعی مناسب را ندارند. از سوی دیگر خانواده درمانگران اعتقاد دارند اعضای آن دسته از خانواده هایی که مرزهای خانوادگی آنان روشن و واضح می باشد قادرهستند که با همدیگر و با اعضای بیرون از خانواده ارتباطات متقابل مناسبی را برقرارنمایند و میزان تعارضات درون و بیرون خانواده این دسته از خانواده ها بسیار کمتر از سایر خانواده ها می باشد. یکی از ویژگیهای مهم خانواده هایی که توانستند مرزهای روشن و قابل انعطافی را در درون خانواده شان تعیین نمایند وجود توانایی های مختلف در بین اعضای خانواده (مانند توانایی برقراری ارتباطات مناسب با دیگران و توانایی جلوگیری از دخالتهای دیگران درامور خانواده) می باشد.

 5- آشنایی با روش های مقابله با محرک های استرس زا

استرس از جمله موضوعات روانشناسی است که در مورد آن پژوهشهای بسیار زیادی انجام گرفته است. نقش قابل توجه استرس در افرایش خطر ابتلا به بیماریهای مختلف بخصوص بیماریهای روان –تنی (Psycho somatic ) یکی از علل علاقه ی زیاد پژوهشگران علوم رفتاری به موضوع استرس است. زمانی که تجربه ی محرک های استرس زا به صورت مزمن باشد قدرت سیستم ایمنی بدن به صورت قابل توجهی کاهش می یابد و در نتیجه خطر ابتلا و یا تشدید علایم بسیاری از بیماریها از جمله بیماریهای قلبی – عروقی ، بیماریهای گوارشی ، میگرن و بیماری آسم افزایش می یابد. نحوه ی ارتباط استرس با افزایش خطر ابتلا به بیماریها تا حدود زیادی روشن شده است نتایج پژوهشها در این زمینه نشان می دهد روبرو شدن با محرک های استرس زا (مانند از دست دادن عزیزان و یا بیکاری )موجب فعال شدن بخش سمپاتیک سیستم عصبی خودکار بدن می شود و با فعال شدن این سیستم ، هورمونهایی از غدد فوق کلیوی آزاد می گردند. آزاد شدن این هورمونها که اصطلاحا هورمونهای استرس هم نامیده می شوند زمینه ی لازم برای برهم خوردن تعادل حیاتی بدن ، ضعیف شدن قدرت سیستم ایمنی بدن و افزایش خطر ابتلا به برخی از بیماریها بخصوص بیماریهای روان –تنی را فراهم می نماید. استرس علاوه بر نقشی که در بالا بردن خطر ابتلا به برخی از بیماریهای جسمانی دارد سبب افزایش قابل توجه در ظاهرشدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا هیجان غمگینی ) نیز می گردد. برای مقابله با محرک های استرس زا روش های مختلفی وجود دارد. برخی از این روشها عبارتند از :

الف-روش آرمیدگی عضلانی: این روش بر اساس نظریه ی بازداری متقابل که توسط  یکی از ابداع کنندگان رفتار درمانی به نام جوزف ولپی پیشنهاد شده ارایه شده است . بر اساس این نظریه زمانی که تمام عضلات بدن در حالت آرمیدگی قرارداشته باشند امکان حضور حالت اضطراب غیرممکن می گردد . به هنگام اجرای روش آرمیدگی عضلانی شخص سعی می نماید تمام عضلات مهم خود را برای چند ثانیه ابتدا در حالت انقباض یا سفت بودن کامل و سپس برای چند ثانیه ی دیگر در حالت انبساط یا  شل بودن کامل قرارداده و به حالت آرامش و راحتی که در حالت شل بودن کامل عضلات خود احساس می نماید توجه کند.

ب-روش آرمیدگی تنفسی: در روش آرمیدگی تنفسی شخص در هنگام دم ، هوای زیادی را وارد ششهای خود می نماید و به مدت 5 الی 10 ثانیه هوا را در درون ششهای خود نگه می دارد و سپس به آرامی و در حالی که به احساس آرامش درونی بوجود آمده توجه می کند عمل بازدم را به تدریج انجام می دهد.

ج-روش بازسازی شناختی: هدف از اجرای روش بازسازی شناختی شناسایی افکار ناکارآمد منفی و جایگزین نمودن آنها با افکاری کاملا متفاوت با آنها می باشد.

توجه زوجها به توصیه های زیر می تواند موجب مقابله ی بهتر آنان با محرک های استرس زا گردد.

1-تلاش برای تعیین اهداف قابل دسترس به جای دنبال نمودن اهداف ایده ال.

2-داشتن انتظارات منطقی و مناسب از همدیگر.

3-تلاش برای افزایش میزان انعطاف پذیری ذهنی بخصوص در مقابله با مشکلاتی که یافتن راه حل های مناسب برای آنها بسیار سخت است.

4-اختصاص وقت کافی برای گفتگو با یکدیگر.

5-تلاش برای بالا بردن میزان عزت نفس خود.

6-اختصاص زمان کافی برای خواب و استراحت.

 6-آشنایی با روش های افزایش دهنده ی میزان صمیمت با یکدیگر

تلاش زوجها برای افزایش دادن میزان صمیمت با یکدیگر به عنوان یکی از عوامل موثر در کاهش میزان تعارضات و مشکلات آنان مطرح می باشد. افزایش میزان صمیمت بین زوجها با افزایش میزان ارتباطات متقابل و افزایش میزان آستانه ی تحمل آنان در برابرسخنان و رفتارهای آزاردهنده ی همدیگر همراه است . همچینن ارتباط معکوسی بین میزان صمیمت زوجها با میزان تعارضاتی که آنان در زندگی مشترک شان تجربه می نمایند وجود دارد. به عبارت دیگرهرچه میزان صمیمت زوجها با یکدیگر بیشتر می گردد به همان اندازه میزان تعارضات آنان با یکدیگر کمتر و برعکس هرچه میزان صمیمت زوجها با یکدیگر کمتر می گردد به همان اندازه میزان تعارضات آنان با یکدیگر بیشتر می شود.

استفاده ی زوجها از روش های زیر به افزایش میزان صمیمت آنان کمک می کند:

الف -روش تقویت احساس همدلی

کارل راجرز ، روانشناس معروف که روش روان درمانی مراجع محوری را ابداع نموده است اعتقاد دارد که احساس همدلی عبارت از میزان توانایی برای قراردادن خود در جای شخص دیگر و دیدن دنیا از طریق چشمان وی می باشد.با تقویت شدن احساس همدلی در زوجها میزان ظاهر شدن هیجانات مثبت در آنان افزایش می یابد . همچینن با افزایش میزان احساس همدلی میزان ارتباطات متقابل زوجها با یکدیگر نیز به صورت معناداری بالا می رود.

ب- تلاش برای عدم انکار نقاط ضعف خود

تلاش زوجها برای انکار نقاط ضعف خود یکی از علل احتمالی کاهش میزان صمیمت در بین زوجها می باشد. اگر انکار نقاط ضعف خود ، از سوی زوجها به عنوان عاملی تکراری و روزانه باشد آن را می توان به عنوان استفاده از نوعی مکانسیم دفاعی رشد نیافته در نظر گرفت که برخی از زوجها از آن به صورت پی در پی و به صورت ناهشیارانه برای کاهش میزان اضطراب و نگرانی شان بهره می گیرند.

 از سوی دیگر نتایج برخی از پژوهشها نشان می دهد استفاده از روش های زیر به زوجها کمک می کند تا بتوانند میزان صمیمت خود را با یکدیگر افزایش دهند:

1-تلاش برای بالا بردن میزان سطح تحمل خود در برابر سخنان انتقاد آمیز و رفتارهای آزاردهنده ی یکدیگر.

2-افزایش میزان گفتگوهای روزانه با یکدیگر.

3-تمرکز بر روی نقاط قوت همدیگر.

4-عدم اصرار برای ایجاد  تغییر اساسی در ویژگیهای شخصیتی همدیگر.

5- تشویق همدیگر برای ایجاد تغییر در برخی از رفتارهای نامطلوب همدیگر

7-تلاش برای نزدیک نمودن فاصله بین سطح انتظارات از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود

یکی ازعوامل مهم در بهبود میزان ارتباطات متقابل زوجها ، نزدیک تر نمودن فاصله بین سطح انتظارات زوجها از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود می باشد. فاصله ی زیاد بین این دو سطح موجب می شود میزان رضایت زوجها از یکدیگر به میزان قابل توجهی کاهش یابد. همچینن دراثر فاصله ی زیاد بین سطح انتظارات زوجها از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود میزان ظاهرشدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و هیجان غمگینی ) در بین زوجها افزایش می یابد. زوجهایی که میزان فاصله بین سطح انتظارات آنان از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود زیاد می باشد در مقایسه با سایر زوجها از میزان احساس رضایت کمتری در زندگی شان برخوردار هستند و میزان تعارضات آنان در زندگی مشترک شان در مقایسه با سایر زوجها بسیار بالاتر می باشد. عوامل مختلفی در ایجاد فاصله بین میزان سطح انتظارات زوجها با همدیگر با سطح واقعیتها نقش دارند . تلاش زوجها برای شناسایی و مقابله با این عوامل می تواند در تداوم زندگی مشترک آنان نقش مهمی را داشته باشد.

برخی از عوامل مهمی که در ایجاد فاصله بین سطح انتظارات زوجها ازهمدیگر وسطح واقعیتهای موجود نقش دارند عبارتند از :

1-منابع یادگیریهای قبلی در زمینه ی میزان سطح ایده ال انتظارات ازهمسر

منابع یادگیری قبلی زوجها در زمینه ی میزان سطح ایده ال انتظارات از همسر می تواند والدین ، دوستان و یا همکاران باشد . زمانی که منابع یادگیری زوجها دراین زمینه متنوع است امکان دارد اطلاعات مختلف ارایه شده از منابع فوق در تعارض آشکار با یکدیگر قرار گیرند و در نتیجه زوجها دراین زمینه مشکلات زیادی را تجربه نمایند.

2- ویژگیهای شخصیتی زوجها

واژه ی شخصیت به مجموع ویژگیهای نسبتا دایمی شخص اشاره می نماید . این ویژگیها خود را قالب رفتارهای خاص نشان می دهند و در اکثر مواقع دیگران شخص را با تکیه به این ویژگیها می شناسند. توجه به ویژگیهای شخصیتی بیشتر ازاین جهت اهمیت دارد که ویژگیهای شخصیتی در اکثرمواقع یکی ازعوامل اساسی تعیین کننده ی رفتارهای شخص درموقعیتهای مختلف می باشند. زمانی که برخی از ویژگیهای شخصیتی زوجها در حد بهنجار و یا مطلوب نباشند مانند زمانی که میزان احساس همدلی بسیار پائین و یا میزان حالت خود شیفتگی بسیار بالا می باشد احتمال آنکه میزان سطح انتظارات زوجها از همدیگر با سطح واقعیتها فاصله ی زیادی پیدا نماید بیشتر می گردد.

چند روش مهم که زوجها با استفاده از آنها می توانند سطح انتظارات خود ازهمدیگر را به سطح واقعیتها نزدیکتر نمایند عبارتند از:

1-تلاش برای افزایش میزان سطح احساس همدلی

2-کوشش برای افزایش میزان تصمیم گیریهای مشترک در مورد مسایل مختلف زندگی

3-تلاش برای کاهش توجه به موارد ایده ال و یا غیرواقعی

4- تلاش برای افزایش میزان توجه به واقعیتهای موجود

 8-فراگیری روش های افزایش دهنده ی میزان توجه به سخنان همدیگر

تداوم ارتباط متقابل بین زوجها مانند هر نوع ارتباط متقابل دیگر نیازمند تلاش های فراوان می باشد. عوامل مختلفی در تداوم ارتباط متقابل بین زوجها دخالت دارند. یکی از این عوامل میزان تلاش زوجها برای توجه مداوم به سخنان همدیگر می باشد. توجه مداوم زوجها به سخنان همدیگر میزان تعارضات موجود بین آنان را کاهش داده و سبب افزایش میزان ارتباطات متقابل زوجها می گردد. زوجها با استفاده از روش های مختلف می توانند به یکدیگر نشان دهند که به سخنان همدیگر توجه دارد. یکی از این روش ها ،روش گوش دادن فعال می باشد. در روش گوش دادن فعال ، زوجها با نشان دادن برخی از علایم رفتاری( مانند برقراری تماس چشمی و یا تکان دادن سر به نشانه ی تائید سخنان همدیگر) تلاش می نمایند به یکدیگر نشان دهند که به سخنان همدیگر گوش فرا می دهند. زمانی که یکی از زوجها و یا هر دو آنان به صورت مکرر به سخنان همدیگر توجه نمی کنند فرایند گفتگوی زوجها می تواند به نوعی فرایند تکراری و ناکارآمد تبدیل شود که در جریان آن تنها موضوعات حاشیه ای و بی اهمیت مطرح می شوند و هر یک از زوجها تلاش می کنند بدون آنکه به محتوای سخنان همدیگر توجه نمایند بر روی درستی سخن خود اصرار ورزند. ایجاد چینن وضعیتی در جریان گفتگوهای زوجها با یکدیگر احتمال دارد میزان تبادلات رفتاری آنان را کاهش داده و بر روی حالت صمیت و نزدیکی آنان اثرات مخربی را بجا بگذارد.

استفاده ی زوجها از روش های زیر می تواند به آنان کمک نماید تا میزان توجه خود را به سخنان همدیگر افزایش دهند:

1-برقراری تماس چشمی با یکدیگر به هنگام گفتگو

2-انجام برخی از رفتارهای حرکتی ( مانند تکان دادن سر ) برای تائید سخنان همدیگر

3-گوش دادن فعال

4-تلاش برای برقراری تعادل بین میزان سخن گفتن و میزان گوش دادن به سخنان همدیگر

5-ابراز احساسات واقعی در قالب بیان سخنان مناسب

6-مقابله با فرضیه های ذهنی ناراحت کننده ای که در مورد معنای سخنان و رفتارهای نامناسب همدیگر در ذهن شان شکل گرفته است

7-تلاش برای عدم بیان سخنان نیش دار

 9-فراگیری روش های ابرازمناسب هیجانات منفی

توانایی برای ابراز مناسب هیجانات منفی با کاهش میزان تنشهای درونی ، افزایش میزان ارتباطات متقابل و افزایش میزان صمیت و نزدیکی زوجها ارتباط دارد. در اغلب مواقع انجام گفتگوها بین زوجها با ابرازهیجانات مختلف از سوی آنان همراه می باشد و اختصاص دادن فرصتی مناسب از سوی زوجها برای انجام گفتگوها با یکدیگر می تواند یکی از ابزارهای مهم برای ابراز هیجانات مختلف باشد . زمانی که هیجانات منفی توسط  زوجها بیان نمی شود و یا با استفاده از روش های نادرستی ( مانند عدم توجه به سخنان یکدیگر و یا کاهش میزان ابراز محبت به همدیگر) ابراز می گردد میزان تنش و ناراحتی در ارتباطات متقابل زوجها افزایش می یابد و سطح ارتباطات متقابل بین زوجها نیز به حداقل خود می رسد . به نظر می رسد بسیاری از زوجها به دلایل مختلف از جمله عدم فراگیری روش مناسب ابراز اعتراضات یا افزایش حالت اضطراب و ترس قادر به نشان دادن هیجانات منفی خود از طریق روش های مناسب نمی باشند.

در بسیاری از موارد استفاده از روش ابراز جرات مندی (Assertiveness Method) بهترین راه برای ابراز هیجانات منفی می باشد . زوجها به راحتی می توانند این روش را فرا بگیرند و در موقعیتهای مختلف آن را بکار ببرند. در آموزش روش ابراز جرات مندی به این نکته ی مهم تاکید می شود که اعتراض به رفتارها و یا سخنان نامناسب دیگران باید از کمترین میزان شروع شده و در صورت موثر واقع نشدن اعتراض صورت گرفته، میزان اعتراض بتدریج افزایش یابد. استفاده ی مکرر زوجها از روش ابراز جرات مندی سودهایی از جمله کاهش میزان سرکوب شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم ) ، کاهش میزان انتقادات به همدیگر و کاهش میزان تنش ها در زندگی زوجها را به دنبال دارد.

10-فراگیری و بکار بردن روش حل مساله

روش حل مساله یکی از روش های مناسب برای حل انواع مشکلات و تعارضاتی است که زوجها در زندگی خود با آنها روبرو می شوندمی باشد . همچینن زوجها می توانند از روش حل مساله برای مقابله با برخی از انواع مشکلات روانشناختی ( مانند مشکل افسردگی و یا مشکل اضطراب ) که در زندگی روزمره شان آنها را تجربه می نمایند استفاده کنند.

اجرای روش حل مساله شامل انجام شش مرحله ی زیراست:

1-تعریف واضح و روشن از مساله: در این مرحله زوجها مساله ای که با آن روبرو شده اند را به صورت واضحی برای خود تعریف می نمایند. اجرای این مرحله از این جهت ضروری است که در بسیاری از مواقع علت ناتوایی زوجها در حل مسایل خود ، ناشی ازعدم توانایی آنان در تعریف دقیق و روشن مساله ای است که با آن روبرو شده اند می باشد.

2- تعیین اهداف مناسب برای حل مساله: عدم تعیین اهداف مناسب و یا در نظر گرفتن اهداف غیرقابل دسترس برای حل مساله ای که زوجها با آن روبرو شده اند می تواند یکی از علل عدم توانایی زوجها در پیدا نمودن راه حل های مناسب برای مشکلات و تعارضاتی که با آن روبرو شده اند باشد. 

3-به ذهن آوردن راه حلهای احتمالی: این مرحله به نام مرحله ی بارش فکری هم نامیده می شود. زوجها در طول این مرحله کوشش می نمایند تمام راه حلهای احتمالی برای حل مساله ای که با آن روبرو شده اند را بدون در نظر گرفتن موثر و یا ناموثر بودن آنها به ذهنشان بیاورند.

4-انتخاب راه حل مناسب از بین راه حلهای احتمالی: در این مرحله زوجها مزیت ها و ایرادهای راه حلهای احتمالی که به ذهنشان آورده اند را بررسی نموده و راه حلی که بیشترین مزیت و کمترین ایراد را داشته باشد به عنوان راه حل مناسب برای حل مساله ای که با آن روبرو شده اند انتخاب می نمایند.

5-اجرای راه حل انتخاب شده: در این مرحله زوجها مقدمات لازم برای اجرای راه حل انتخاب شده را فراهم می نمایند و راه حل انتخاب شده را اجرا می کنند.

6-ارزیابی میزان کارآیی راه حل اجرا شده: این مرحله آخرین مرحله ی اجرای روش حل مساله است و هدف از اجرای این مرحله ، بررسی میزان کارآیی راه حل اجرا شده می باشد. زمانی که نتایج اجرای راه حل نشان دهد که راه حل اجرا شده ازمیزان کارآیی خوبی برخوردار است مراحل اجرای روش حل مساله خاتمه می یابد و زوجها می توانند در موقعیتهای مشابه دیگر نیز از این راه حل بدست آمده استفاده نمایند.

 11-تلاش برای افزایش میزان احساس تعهد برای رسیدن به اهداف تعیین شده در زندگی مشترک

میزان احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهدافی که در زندگی مشترک شان تعیین نموده اند عاملی موثر در بهبود کمی و کیفی وضعیت زندگی آنان می باشد. وجود احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهدافی که در زندگی مشترک شان تعیین نموده اند سبب افزایش میزان درک متقابل ، افزایش میزان ارتباطات متقابل و کاهش میزان تعارضات زوجها می گردد. برخی دیگر از اثرات وجود احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهداف تعیین شده در زندگی مشترک عبارتند از

1-کاهش میزان هیجانات منفی تجربه شده مانند هیجان خشم ، غمگینی و ترس

2- افزایش میزان توانایی برای مقابله با بحرانهای زندگی

3-کاهش میزان احساس ناامیدی

4-افزایش میزان توانایی برای حل مسایل ازطریق روش های منطقی

5-کاهش میزان انتقادات ازهمدیگر

در تعیین میزان احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهدافی که در زندگی مشترک شان تعیین نموده اند عوامل مختلفی مانند نوع ویژگیهای شخصیتی ، میزان موفقیتهای قبلی در زندگی و تجربیات قبلی زوجها نقش دارند.

برخی از روش هایی که استفاده از آنها موجب افزایش میزان احساس تعهد زوجها برای رسیدن به اهداف تعیین شده در زندگی مشترک شان می شود عبارتند از:

1-تلاش برای افرایش میزان اعتماد به نفس.

2-عدم استفاده از روش فرافکنی مشکلات.

3-تلاش برای افزایش میزان احساس مسئولیت پذیری.

4-تلاش برای ایجاد تغییر در برخی از ویژگیهای نامطلوب شخصیتی خود (مانند ویژگی نیاز شدید برای دریافت توجه)

5-تلاش برای وضع قوانین مناسب در درون خانواده

6-تلاش برای نزدیک تر نمودن میزان سطح انتظارات از همدیگر با سطح واقعیتهای موجود.

12-تلاش برای افزایش میزان گفتگوها با همدیگر

ارتباط معکوسی بین میزان گفتگوهای روزانه زوجها و میزان شدت تعارضات و مشکلات بوجود آمده در زندگی مشترک آنان وجود دارد. به این معنا که هرچه میزان گفتگوهای زوجها با یکدیگر کاهش می یابد به همان میزان شدت تعارضات و مشکلات آنان با یکدیگر نیز بیشتر می گردد و برعکس هرچه میزان گفتگوهای زوجها با یکدیگر افزایش می یابد به همان میزان تعارضات و مشکلات آنان نیزکاهش می یابد. انجام گفتگوهای منظم و روزانه ی به زوجها این امکان را می دهد که آنان به شیوه ای بهتری بتوانند تعارضات و مشکلات بوجود آمده در زندگی مشترک شان را تجزیه و تحلیل نموده و برای حل آ نها از راه حل های مناسب تری استفاده نمایند. همچینن انجام گفتگوهای منظم و روزانه ابزار مهمی برای جلوگیری از شکل گیری خطاهای شناختی در بین زوجها می باشد. خطاهای شناختی در اثر فعالیت افکار منفی خودکار ایجاد می شوند و این خطاها در ایجاد و یا تشدید هیجانات منفی ( مانند هیجان اضطراب و یا هیجان غمگینی ) نقش مهمی دارند.برخی از زوجها برای مقابله با  تعارضات و مشکلات بوجود آمده در زندگی مشترک شان از فرایند گفتگو با یکدیگر کمتر استفاده می نمایند و به جای آن از روش های نادرستی مانند روش قهرنمودن ، انجام رفتارهای خشونت آمیز و روش تلافی نمودن استفاده می کنند. استفاده ی زوجها از روش های فوق نه تنها میزان تعارضات و مشکلات آنان را کاهش نمی دهد بلکه بر میزان تنش ها و ناراحتیهای آنان می افزاید. چینن زوجهایی در خطر بیشتری برای جدایی از یکدیگر قرار دارند و سطح ارتباطات متقابل آنان با یکدیگر به حداقل کاهش می یابد. فراگیری روش های افزایش دهنده ی میزان گفتگوها به زوجها کمک می کند تا ارتباطات متقابل شان را گسترش داده و میزان پیوند و استحکام زندگی مشترک شان را بالاتر ببرند. برخی از روش های افزایش دهنده ی میزان گفتگوهای زوجها عبارتند از :

1-تلاش برای نشان دادن صداقت و اجتناب از دروغگویی : زمانی که زوجها در گفتار و اعمال خود صداقت کافی را نشان می دهند و از دروغگویی اجتناب می نمایند میزان گفتگوهای آنان با یکدیگر به صورت معناداری افزایش می یابد.

2-احساس آزادی در بیان نظریات: زمانی که زوجها احساس می نمایند که در بیان نظریات خود از آزادی مناسبی برخوردار هستند و بدون ترس و هراس از احتمال برهم خوردن روابط شان می توانند نظریات خود را به همدیگر ابراز نمایند میزان احساس امنیت روانشناختی آنان افزایش یافته و جریان گفتگوهای آنان بیشتر می شود.

3-تقویت انعطاف پذیری ذهنی: با افزایش میزان انعطاف پذیری ذهنی ، آمادگی زوجها برای شنیدن انتقادات از یکدیگرافزایش یافته و فرایند گفتگوهای آنان تسهیل می گردد.

4-تلاش برای وارد نشدن به بحثهای بی حاصل : بحث های بی حاصل بین زوجها می تواند در مورد موضوعات مختلفی اتفاق بیفتد. این بحث های بی حاصل در جریان گفتگوهای زوجها به مانند نوعی آفت عمل می کند و به کمیت و کیفیت گفتگوهای زوجها آسیب می زنند.

5-احساس پذیرش:  زمانی که زوجها همدیگر را می پذیرند و تلاش می کنند احساس پذیرش را در موقعیتهای مختلف نشان نمایند ارتباطات متقابل آنان با یکدیگر افزایش چشمگیری یافته و میزان زمان گفتگوهای آنان نیز بیشتر می شود.

6-جستجو برای یافتن راه حلهای مناسب برای مشکلات : زمانی که زوجها قادر به یافتن راه حلهای مناسب برای مشکلاتی که با آنها روبرو می شوند نیستند میزان تعارضات و درگیریهای آنان با یکدیگر افزایش معناداری می یابد . با افزایش میزان تعارضات و درگیریهای زوجها میزان ارتباطات متقابل آنان کاهش یافته ودر نتیجه جریان گفتگوهای آنان نیز کاهش می یابد.

 13-بکار بردن روش بازسازی شناختی

نظریه پردازان مکاتب شناختی ( مانند آلبرت الیس و آرئون بک ) بر وجود ارتباط مستقیمی بین میزان افکار و نگرش های منفی و میزان ظاهر شدن هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا ترس ) تاکید می نمایند. همچینن به اعتقاد این نظریه پردازان افزایش میزان افکار و نگرش های منفی با افزایش میزان ابتلا به اختلالات روانشناختی ( مانند اختلالات افسردگی و یا اختلالات اضطرابی ) نیز ارتباط دارد. زمانی که میزان افکار و نگرش های منفی زوجها افزایش می یابد میزان مشکلات آنان در زندگی مشترک شان نیز افزایش می یابد. به نظر آرئون بک ( ابداع کننده درمان شناختی – رفتاری ) ریشه ی افکار و نگرش های منفی را باید در تجربیات ناخوشایند دوران کودکی جستجو نمود. به نظر وی این افکار و نگرشها در دوران کودکی شکل گرفته و به صورت خاموش باقی می مانند اما زمانی که شخص در دوران بزرگسالی با استرس های مختلف در زندگی روبرو می گردد امکان دارد آنها فعال شده و موجب ایجاد و یا تشدید انواع مشکلات روانشناختی گردند.  زمانی که افکار و نگرش های منفی (مانند من آدم بی استعدادی هستم یا من باید در تمام فعالیتهایم موفق باشم ویا اکثر اشخاصی که من را می شناسند باید به من احترام بگذارند) فعال می شوند استفاده از روش بازسازی شناختی می تواند برای مقابله با این افکار و نگرش ها روش مناسبی باشد.فرا گیری روش بازسازی شناختی به زوجها کمک می کند تا افکار و نگرش های منفی خود را شناسایی نموده و افکار و نگرش های مناسب تری را جایگزین آنها نمایند. زوجها با اجرای روش بازسازی شناختی می توانند به نقش تعیین کننده ی نوع افکار و نگرش ها در تعیین حالت های هیجانی که تجربه می نمایند پی ببرند. همچینن زوجها با اجرای روش بازسازی شناختی می توانند به این نکته آگاهی یابند که در اغلب اوقات رخ دادن رویدادها عامل اصلی بوجود آمدن ناراحتیها و یا مشکلات هیجانی آنان نمی باشد بلکه نوع تفسیری که آنان ازعلل رخ دادن این رویدادها می نمایند درایجاد ناراحتیها و یا مشکلات هیجانی شان عاملی تعیین کننده می باشد. در روش بازسازی شناختی اغلب برای مقابله با افکار و نگرش های منفی از روش به زیر سوال بردن این افکار و نگرش ها استفاده می شود و در این زمینه شخص سوالاتی مانند این سوال که چه شواهد و مدارکی بر له و یا علیه این افکار و یا نگرش منفی وجود دارد از خود می پرسد.

14-انجام فعالیتهای مداوم برای حفظ تعادل زندگی مشترک

انجام فعالیتهای مداوم از سوی زوجها برای حفظ تعادل زندگی مشترک به حل مشکلات و تعارضات آنان کمک زیادی می نماید. برخی از زوجها انتظاردارند بعد از آغاز زندگی مشترک با یکدیگر اختلاف چندانی نداشته باشند و به راحتی بتوانند با یکدیگر سازگار شوند . این دسته از زوجها معمولا انتظاردارند همسرشان در اکثر اوقات برای حل تعارضات و مشکلات زندگی پیشقدم شود. فعالیت های مداوم زوجها برای اصلاح روابط و تلاش هر چه بیشتر آنان برای بالا تر بردن میزان احساس مسئولیت در انجام وظایف محوله می تواند در تداوم زندگی مشترک زوجها نقش مهمی داشته باشد. زوجهایی که برای حفظ تعادل زندگی مشترک شان فعالیت بیشتری می نمایند در مقایسه با سایر زوجها از میزان آستانه ی تحمل بالاتری در برابر مشکلات و تعارضات بوجود آمده در زندگی برخوردارهستند. همچینن این دسته از زوجها در برابر سخنان و رفتارهای تحریک کننده ی همسرشان واکنش های منطقی تری را از خود نشان می دهند.

ازدواج و به دنبال آن آغاز زندگی مشترک باید با تلاش بیشتر زوجها برای افزایش میزان ارتباطات متقابل با همدیگر همراه باشد. زمانی که زوجها در زمینه ی لزوم تداوم زندگی مشترک شان از احساس مسئولیت لازم برخوردار هستند میزان انگیزه ی آنان برای کنار گذاشتن خواسته های شخصی و قبول اهداف مشترک بیشترمی گردد و در نهایت ادامه ی چینن فرایندی می تواند به تعادل زندگی مشترک زوجها کمک نماید.

 انجام برخی از رفتارهای نامناسب از سوی زوجها ( مانند توهین نمودن ، حالت تلافی کردن و تلاش برای محکوم نمودن همدیگر ) حالت تعادل در زندگی مشترک زوجها را به خطرمی اندازد و در مقابل انجام برخی از رفتارهای مناسب از سوی زوجها ( مانند تلاش برای مقابله با نگرش های منفی ، جستجوی برای یافتن راه حلهای مناسب در برابر مشکلات زندگی و کوشش برای برعهده گرفتن مسئولیت انجام رفتارهای نامناسب خود ) سبب کمک به حفظ حالت تعادل زندگی مشترک زوجها می شود.

15-آشنایی و مقابله با نقش مخرب برخی از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری در ایجاد و یا افزایش میزان تعارضات و مشکلات

 برخی از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری نامناسب زوجها در ایجاد و یا افزایش میزان تعارضات و مشکلات زوجها نقش مهمی دارند . در اغلب مواقع زوجها تلاش می نمایند ضعفهای خود را در اداره ی مشکلات زندگی پنهان نموده و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری همسرشان را عامل اصلی در شکل گیری تعارضات و مشکلات در زندگی مشترک شان معرفی نمایند. تاکید زیاد زوجها بر روی لزوم تغییر در ویژگیهای شخصیتی و رفتاری همسرشان می تواند موجب بی توجهی آنان در زمینه ی لزوم توجه به ایجاد تغییرات در الگوهای شخصیتی و رفتاری خودشان گردد. آگاه شدن زوجها به وجود ارتباط بین میزان تلاش برای تغییر در ویژگیهای رفتاری و شخصیتی نامطلوب شان و کاهش میزان تعارضات و مشکلات تجربه شده آنان در زندگی مشترک می تواند سبب افزایش میزان انگیزه ی زوجها برای ایجاد تغییرات در ویژگیهای فوق گردد.

برخی از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری زوجها که احتمال تشدید تعارضات و مشکلات را در زندگی مشترک افزایش می دهند عبارتند از:

-عدم وجود حالت صبوری

– وجود آستانه ی تحمل پائین در برابر محرک های تحریک کننده ی حالت خشم

– عدم وجود ثبات هیجانی و رفتاری

-پائین بودن میزان احساس مسئولیت پذیری

-وجود حالت خودشیفتگی

-عدم وجود استقلال فردی

-عدم وجود احساس همدلی مناسب

-وجود سطح بالایی از احساسات منفی ( مانند احساس خشم ، تنفر و حسادت)

-عدم توجه کافی به مشکلاتی که رفع آنها نیاز به اقدام فوری و جدی دارد.

-عدم توانایی در تمرکز بر روی مشکلات

-سرزنش نمودن مکرر دیگران

-ابراز انتقادات تند

-استفاده ی زیاد از مکانیسم های دفاعی رشد نیافته ( مانند مکانیسم های دفاعی انکار و یا سرکوبی )

-استفاده ی زیاد از روش تلافی نمودن .

-آشنایی با روش های افزایش دهنده ی میزان ارتباطات متقابل

افزایش میزان ارتباطات متقابل زوجها با کاهش میزان تعارضات و مشکلات آنان ارتباط دارد. زوجها با بکار بردن روش های زیر می توانند میزان ارتباطات متقابل خود را با یکدیگرافزایش دهند:

-تلاش برای نزدیک تر نمودن میزان سطح انتظارات با سطح واقعیتها

-ابراز مناسب محبت و علاقه به همدیگر از طریق روش های مختلف

-عدم استفاده از روش های قهریه برای حل تعارضات و مشکلات پیش آمده در زندگی مشترک

-استفاده از روش های مختلف برای افرایش میزان نزدیکی و از بین بردن فاصله ها بین خود

-عدم استفاده از روش های اجتنابی در هنگام روبرو شدن با مسایل مختلف زندگی

-استفاده از روش های مناسب برای اداره ی استرس ها

-اختصاص فرصت کافی برای تجزیه و تحلیل علل ایجاد تعارضات و مشکلات در زندگی مشترک

-ابراز مناسب احساس های منفی و مثبت خود به یکدیگر

-عدم مقصر جلوه دادن همدیگر در مورد علل ایجاد موضوعات مختلف ناراحت کننده

-توجه به وجود توافق با همسر در زمینه های مختلف

 منابع

                           Lebow.J. (2005 ). Handbook of clinical family therapy .Newyork: John wiley & sons publication

     Noller.P& Karantzas(2012 ).John wiley Handbook of couple therapy.Newyork: John wiley &sons publication

                                          Oleary. G .(2014).The couple psychotherapy . .Newyork: John wiley & sons publication

                            Ponzetti.J.(2003).International encyclopedia of marriage and family .Newyork:Thomson press

                                                        Zeitner.d & Richard.M.(2012) .Self within marriage. New york ; Guilford press

 تالیف: دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی)

استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

آدرس دفتر روانشناسی و مشاوره دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشاسی بالینی ): تبریز ، خیابان 17 شهریور جدید ، حدفاصل خیابانهای طالقانی و ارتش ، ساختمان سینا ، طبقه هفتم

شماره تلفن:04135559866

1401/9/11

بازدیدها: 215

نظرات