تکنیک های موثر برای مدیریت حالت خشم (بخش اول)

 

 هیجانات علاوه بر آنکه سبب بقای انسان ها می شوند کارکردهای مختلفی را نیز در زندگی انسانها دارند. برای مثال هیجان شادی می تواند انگیزه ی موفقیت انسانها را در زندگی افزایش داده و سبب موفقیت هر چه بیشتر اشخاص گردد درمقابل هیجان غمگینی می تواند سبب کاهش میزان کارآمدی اشخاص در زمینه های مختلف زندگی (مانند زمینه های ارتباطی و شغلی ) گردیده و در نتیجه میزان احتمال موفقیتها مورد انتظار در زندگی را کاهش دهد. هیجان خشم نیز یکی ازحالتهای هیجانی مهم است که در صورت عدم موفقیت درکنترل آن عوارض غیر قابل جبرانی را می تواند برای اشخاص به باربیاورد. هنگامی که نوزادی متولد می شود انواع خاصی از هیجانات را ابراز نمی نماید و تنها در مقابل محرکهای محیطی واکنشهایی به صورت حالتهایی از برانگیختگی را نشان می دهد اما در طول سه سال اول زندگی انواع مختلفی از هیجانات در او رشد می نماید. بسیاری از هیجانات مانند هیجان خشم در سال اول زندگی ظاهر می شوند. بنظر می رسد نخستین حالت هیجانی که در کودک ظاهر می شود هیچان خنده ی اجتماعی است . این حالت هیجانی در دو یا سه ماهگی ظاهر می شود و در اثر رشد این حالت هیجانی نوزاد به هنگام مشاهده اشخاص آشنا حالت خندیدن را نشان می دهد. هیجان خشم نیز یکی دیگر از انواع حالتهای هیجانی است که معمولا در نوزادانی که سن آنان از پنج یا شش ماهگی بیتشر است مشاهده می گردد.

ابراز حالت خشم در صورتی که شخص قادر به کنترل آن نباشد می تواند با عوارض شدید و در برخی از مواقع غیر قابل جبرانی همراه باشد . حالت خشم شدید به قوه ی تصمیم گیری آسیب جدی وارد می نماید و احتمال انجام اعمال غیرمنطقی را بسیار زیاد می نماید. بسیاری از پژوهشگرانی که در زمینه ی موضوع هیجانات بخصوص موضوع هیجان خشم تحقیق می نمایند اعتقاد دارند هیجان خشم در صورت کنترل نشدن به حالتهای پرخاشگری و خشونت تبدیل می شود و علاوه بر خود شخص خسارات زیادی را به جوامع وارد می نماید . تجربه ی حالت خشم با یک سلسله علایم فیزیولوژیکی ، شناختی و رفتاری همراه می باشد. علایم فیزیولوژیک حالت خشم در نتیجه ی فعال شدن بخشی از سیستم عصبی خود مختار بدن یعنی سیستم عصبی سمپاتیک ایجاد می شود و با حالتهایی مانند سرخ شدن چهره ، افزایش میزان ضربان قلب ، تند شدن میزان آهنگ تنفس و افزایش هدایت میزان جریان خون به عضلات همراه است . علایم شناختی حالت خشم گسترده بوده و عمده ترین علامت شناختی حالت خشم بوجود آمدن یک سلسله احساسهای منفی مانند احساس ناکامی ، غمگینی و احساس پشمیانی می باشد. همچینن از دیگر علایم شناختی حالت خشم فعال شدن یک سلسله فرضیات و اعتقادات منفی در مورد علل رفتارهای دیگران است که سبب درگیری گسترده فکری شخص با آنها می شود و بالاخره مهمترین علایم رفتاری حالت خشم بالا رفتن میزان آهنگ صدای شخص و بیان حرفهای تند می باشد . از جمله دیگر علایم رفتاری حالت خشم بخصوص زمانی که میزان شدت حالت خشم بالا می رود تمایل به درگیر شدن و برخورد فیزیکی با اشخاصی که گمان می رود در ایجاد حالت خشم نقش داشته اند می باشد.

زمانی که میزان ابراز حالت خشم شدید می گردد امکان دارد حالت خشم تبدیل به حالت پرخاشگری گردد. حالت پرخاشگری عبارت از حالتی است که در آن حالت میزان حالت خشم به حدی زیاد می باشد که سبب می گردد شخص به قصد آسیب رساندن به شخص دیگر اعمال نامناسب و در عین حال خطرناکی را انجام دهد . حالت پرخاشگری به سه نوع حالت پرخاشگری کلامی، پرخاشگری فیزیکی و پرخاشگری منفعلانه (Passive- aggressive )مشاهده می گردد. شخصی که حالت پرخاشگری کلامی را نشان می دهد در تلاش است با استفاده از الفاظ زشت به اعتبار و شخصیت شخصی که گمان می کند سبب آزار و اذیت وی شده آسیب وارد نماید. از سوی دیگر میزان احساس حالت خشم در حالت پرخاشگری فیزیکی شدیدتر از حالت پرخاشگری کلامی می باشد و در حالت پرخاشگری فیزیکی امکان دارد شخص حالت حمله و یورش به شخصی که گمان می کند سبب ایجاد ناراحتی در وی شده است را نشان دهد. در بسیاری از مواقع نشان دادن حالت پرخاشگری فیزیکی منجر به ایجاد آسیبهای غیرقابل جبران می گردد. برخلاف حالتهای پرخاشگری کلامی و فیزیکی که در آنها علایم حالت خشم موقع ابراز آن مشخص می باشد در حالت پرخاشگری منفعلانه امکان دارد شخصی که مورد هدف پرخاشگری منفعلانه از سوی شخص دیگر قرار گرفته است حالتهای خشم را در شخصی که وی را مورد هدف پرخاشگری قرار داده را مشاهده نکند.در حالت پرخاشگری منفعلانه شخص پرخاشگر با انجام برخی از رفتارهای مکرر آزار دهنده مانند دیر سرقرار آمدن و بدقولهای مکرر حالت خشم خود را به صورت غیر مستقیم نشان می دهد.

به طور کلی می توان گفت جالت خشم یکی از حالتهای هیجانی منفی می باشد که در صورت عدم مدیریت مناسب با عوارض مختلف چسمانی و روانشناختی بسیاری همراه می باشد. همچینن زمانی که حالت خشم کنترل نشود می تواند منجر به ایجاد حالت های پرخاشگری و خشونت گردد. عوامل مختلفی می توانند منجر به وجود آوردن مشکلاتی در زمینه ی کنترل خالت خشم گردند . از جمله ی این عوامل می توان به برخی از عوامل محیطی و زیستی اشاره نمود. از چمله عوامل ریستی که در ایجاد حالتهای شدید خشم و بوجود آمدن مشکلاتی در کنترل حالت خشم نقش دارند می توان به نقش عواملی مانندعامل ژنتبک ، وجود مشکلاتی در میزان آزاد شدن برخی از هورمون ها و ناقلهای عصبی اشاره نمود . اگرچه تاکنون مشخص نشده است که آیا ژن های خاصی در ایجاد خالتهای خشم شدید و پرخاشگری و خشونت نقش دارند اما این موضوع روشن شده است که برخی از ویژگیهای سرشتی که به ارث می رسند (مانند حالت عصبی بودن ) می توانند در ایجاد حالتهای خشم شدید و غیرقابل کنترل نقش داشته باشند. همچینن نقش کاهش یا افزایش آزاد شدن میزان برخی از هورمون ها و ناقل های عصبی نیز در ارتباط با ایجاد حالتهای خشم شدید و پرخاشگری نیز مورد توجه قرار گرفته است . نتایج به دست آمده از انجام پژوهش های مختلف که به کمک پژوهش ها بر روی دوقلوها انجام گرفته نشان دهنده ی نقش عامل ژنتیک در زمینه ی چگونگی نحوه ی واکنش و میزان شدت نشان دادن حالت خشم در مقابل محرکهای تحریک کننده ی حالت خشم می باشد. همانطوریکه اشاره شد از دیگر عواملی که در زمینه ی نحوه ی واکنش و شدت حالت خشم تاثیر گذار می باشد میزان آزاد شدن هورمون ها و آزاد شدن ناقلهای عصبی است. نتایج پژوهشهایی که در این زمینه انجام گرفته است نشان داده است که در اشخاصی که میزان ابرازحالت خشم آنها شدیدتر و آستانه ی تحمل حالت خشم آنها پائین تر از سایر اشخاص می باشد میزان آزاد شدن هورمون کورتیزول در آنها بالاتر از اشخاصی می باشد که در این زمینه مشکلی ندارند . هورمون کورتیزول هورمونی است که از غدد فوق کلیوی آزاد می گردد و گاهی از اوقات به نام هورمون استرس نامیده می شود و میزان آزاد سازی آن در هنگام روبرو شدن با محرک های استرس زا افزایش می یابد. از سوی دیگر نتایج بسیاری از پژوهش ها نشان داده است که ناقل عصبی سروتونین در ارتباط باشدت حالت خشم نقش دارد و در اشحاصی که به خاطر چرایم خشونت آمیز دستگیر شده اند میزان آزاد سازی ناقل عصبی سروتونین پائین تر از اشخاصی است که مشکلی در کنترل حالت خشم خود ندارند. در ایجاد حالتهای خشم شدید و مکرر علاوه بر نقش عوامل ژنتیک نقش عوامل محیطی نیز مورد اثبات قرار گرفته است. یکی از مهمترین عوامل محیطی که نقش آن در ایجاد حالتهای خشم شدید و مکرر مورد اثبات قرار گرفته است روبرو شدن با حالت ناکامی و محرومیت می باشد و در این زمینه فرضیه ناکامی – پرخاشگری مطرح شده است. بر اساس فرضیه ناکامی – پرخاشگری شخصی که در راه رسیدن به اهداف خود با ناکامی روبرو می گردد حالت خشم و پرخاشگری را تجربه خواهد نمود . اگرچه در بسیاری از مواقع امکان دارد ما درستی این فرضیه را مشاهده نمائیم اما به این فرضیه اشکالاتی نیز وارد می باشد از جمله آنکه در برخی از مواقع روبرو شدن با حالت ناکامی با نشان دادن حالت خشم زیاد و یا حالت پرخاشگری همراه نیست بلکه قرار گرفتن در موقعیت ناکامی می تواند با تجربه ی سایر هیجانات منفی مانند هیجان غمگینی همراه باشد. در سالیان اخیر نظریات مختلف شناختی نیز در مورد علل نشان دادن حالتهای خشم شدید و مکرر یا حالتهای پرخاشگری ارایه شده است . در اکثر این نظریات بر روی نقش عواملی مانند نحوه ی تفسیر رویدادها و نقش افکار منفی و نقش اعتقادات منفی در ایجاد حالتهای خشم شدید و پرخاشگری تاکید شده است. بر اساس یکی از این نظریات شناختی که توسط آرئون بک (Aron Beck ) ارایه شده است خطاها و یا تحریفات شناختی ( مانند تفکر سیاه – سفید ، تعمیم دادن گسترده و برچسب زدن ) که در اثر فعالیت افکار منفی و یا اعتقادات منفی بوجود می آیند می توانند در ایجاد بسیاری از هیجانات از جمله هیجان خشم نقش اساسی برعهده داشته باشند.

 بهترین روش برای کاهش حالتهای خشم شدید و پرخاشگری استفاده از روش مدیریت حالت خشم می باشد. بسته های مختلفی برای مدیریت حالت خشم پیشنهاد شده است . در اکثر این بسته ها از تکنیکهای مختلف بخصوص تکنیکهای شناختی- رفتاری استفاده می شود . در بخش اول این سلسله از مقالات سه تکنیک موثری که برای مدیریت حالت خشم از آنها استفاده می شود را توضیح می دهم و در بخش های دیگر از این سلسله مقالات تکنیکهای دیگر مدیریت حالت خشم را توضیح خواهم داد . تکنیکهایی که در این مقاله آنها را توضیح می دهم عبارتند از :

1- تکنیکهای آرمیدگی

 زمانی که خشمگین هستیم حالت روان شناختی ما متفاوت از حالت آرمیدگی می باشد. قرار گرفتن ما در حالت خشم میزان تنش و ناراحتی مان را بالا می برد. به هنگام خشمگین شدن با یادگیری تکنیکهای زیر می توانیم حالت آرمیدگی را دوباره به خود باز گردانیم و در نتیجه حالت خشم خودمان را به صورت بهتری کنترل کنیم.

الف :تکنیک آرمیدگی عضلانی

 ریشه ی استفاده از تکنیک آرمیدگی عضلانی بر این اصل برمی گردد که حالت انقباض عضلات با حالت تنش و ناراحتی و حالت انبساط عضلات باحالت آرمیدگی و آرامش همراه می باشد. یادگیری و بکار بردن تکنیک آرمیدگی عضلانی به ما کمک می کند که میزان تنشهای خودمان را کاهش دهیم و با کاهش این تنشها احتمال تجربه حالتهای خشم شدید را به حداقل برسانیم .یادگیری تکنیک آرمیدگی عضلانی نسبتا ساده است و در طی یک جلسه توسط روانشناسان آموزش داده می شود و شخص با تمرینات منظم در خانه می تواند این تکنیک را در موقعیتهای مختلف زندگی بکار ببرد.در جریان آموزش تکنیک آرمیدگی شخص در صندلی راحتی قرار گرفته و  تمام عضلات مهم بدن خود را به ترتیب برای مدت زمان کوتاهی ( 15 الی 30 ثانیه )در حالت انقباض و سپس در حالت انبساط    قرار می دهد و اچرای این تکنیک خدود 20 دقیقه طول می کشد . با اجرای مکرر این تکنیک شخص می تواند با بیان واژه ی آرمیدگی (Relax) تمام عضلات خود را در حالت انبساط یا شل بودن قرار داده و در نتیجه حالت آرامش را در خود ایجاد کند.

ب :تکنیک آرمیدگی تنفسی

تکنیک آرمیدگی تنفسی یکی دیگر از تکنیکهای آسانی است که می تواند ما را در حالت آرمیدگی قرار دهد.برای ایجاد این حالت کافی است که بر روی صندلی راحتی نشسته و بعد از احساس راحتی عمل دم را با کشیدن مقدار زیادی از هوا به درون ششهای مان انجام  دهیم و بعد به مدت 15 الی 20 ثانیه هوا را در درون ششهای مان نگه داریم و سبس هوای موجود در ششهای خود به آرامی بیرون دهیم و به هنگام انجام این عمل به احساس راحتی که حس می کنیم توجه کنیم

ج :انجام منظم حرکات ورزشی

یکی دیگر از راههای رسیدن به حالت آرمیدگی انجام منظم حرکات ورزشی است.اگرچه تاکنون نحوه ی تاثیر انجام منظم حرکات ورزشی در ایجاد حالت آرمیدگی کاملا مشخص نشده است اما در این زمینه نظریه های محتلفی ارائه شده است. بر اساس یکی از این نظریه ها انجام منظم حرکات ورزشی موجب افزایش آزاد شدن برخی از ناقلهای عصبی در مغز از جمله ناقلهای عصبی دوپامین و سروتونین می شود و افزایش آزاد شدن این ناقلهای عصبی عامل مهمی در ایجاد حالت آرمیدگی می باشد.یکی دیگر از نظریه ها در این زمینه بیان می دارد که انجام حرکات منظم ورزشی توجه شخص را از مسایل  ناراحت دور می کند و دور شدن توجه شدن شخص از مسایل ناراحت کننده عامل مهمی در برقرار شدن حالت آرامش می باشد.

 2-تکنیک تقویت میزان احساس همدلی

احساس همدلی احساسی کاملا متفاوت با حالت خشم می باشد و تلاش برای افزایش میزان این احساس وسیله ای مناسب برای مقابله با حالت خشم می باشد. زمانی که میزان احساس همدلی افزایش می یابد میزان سطح تحمل در برابر محرکهای ایجاد ک

بازدیدها: 360