شایعترین انواع تکنیکهای رفتاری برای درمان اختلال وسواسی- اجباری

اختلال وسواسی- اجباری(Obsession- compulsive disorder ) یکی از اختلالات روانشناختی مهمی است که پژوهشهای فراوانی در مورد علل ابتلا به آن و روشهای درمانی آن انجام گرفته است. از نظر سازمان بهداشت جهانی اختلال وسواسی- اجباری چهارمین بیماری از جهت ایجاد ناتوایی در اشخاص مبتلا می باشد. میزان شیوع اختلال وسواسی – اجباری 2 الی 2/5 درصد برآورد شده است. علایم اختلال وسواسی -اجباری به صورت تجربه ی یک سلسله افکار ، تکانه ها و تصورات ناراحت کننده و تکراری است . همچینن در پی تجربه ی افکار ، تکانه ها و تصورات ناراحت کننده اشخاص مبتلا یک سلسله اعمال تکراری اجباری را انجام می دهند  که در پاسخ به افکار ناراحت کننده ی تکراری ایجاد می شوند. در اکثر مواقع یعنی در بیشتر از 90 درصد مواقع اشخاص مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری افکار و اعمال وسواسی را با همدیگر تجربه می نماید اما در 10 درصد مواقع امکان دارد شخص مبتلا تنها افکار وسواسی و یا تنها اعمال وسواسی را تجربه کنند. یکی دیگر از علایم مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری آن است که اشخاص مبتلا تلاش زیادی را دارند که این افکار و یا اعمال را کنترل نمایند ولی در اکثر مواقع قادر به کنترل آنهانمی باشند. همچینن یکی دیگر از ویژگیهای مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری صرف وقت زیاد ( بیشتر از یکساعت در طول روز ) برای توجه به افکار وسواسی و یا انجام اعمال وسواسی است.

در آخرین طبقه بندی تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا که به DSM-V معروف است اختلال وسواسی – اجباری در طبقه ای مستقل با نام طبقه ی اختلال وسواسی- اجباری و اختلالات مرتبط با آن قرار گرفته است  . در این طبقه در کنار اختلال وسواسی- اجباری اختلالات دیگری مانند اختلال بدریختی بدن (Body dysmorphic disorder) ، اختلال احتکار (Hoarding ) ، اختلال کشیدن موها قرار دارند. در اختلال بدریختی بدن شخص مبتلا شکایات زیادی از بدریخت بودن اعضای بدن خود بخصوص بدریختی در ناحیه ی چهره ی خود دارد. سن میانگین ابتلا به اختلال بدن بین 16 الی 17 سال می باسد. اختلال دیگری که در طبقه ی اختلال وسواسی- اجباری و اختلالات مرتبط با آن قرار دارد دادر اختلال احتکار می باشد. در طبقه بندیهای قبلی DSM اختلال احتکار به عنوان بخشی از اختلال وسواسی- اجباری به شمار می آمد ولی در طبقه بندی DSM-V این اختلال به عنوان اختلالی مستقل در نظر گرفته شده است. علامت عمده ی اختلال احتکار ناتوایی شخص برای به دور انداختن اشیای بی ارزش می باشد و در اثر این حالت شخص با مشکلات زیادی در ارتباط با کاهش فضای مناسب برای زندگی روبرو می شود. به نحوی که امکان دارد اتاقهای محل زندگی وی پر از اسباب غیر ضروری گردد. اختلال مهم دیگری که در طبقه ی اختلال وسواسی – اجباری و اختلالات مرتبط با آن قرار دارد اختلال کشیدن موها می باشد. علامت مهم این اختلال  کشیدن موهای بخش های مختلف بدن بخصوص کشیدن موهای ناحیه ی سر می باشد. همچینن یکی از نشانه های مهم تشخیصی این اختلال کشیدن موها  به حدی است که سبب از دست دادن عمده ی موهای بدن می شود .

همانطوریکه گفته شد در حالی که در طبقه بندی DSM-IV اختلال وسواسی- اجباری در طبقه ی اختلالات اضطرابی قرار گرفته بود در طبقه بندی DSM-V این اختلال در طبقه ای مستقل قرار گرفته است . به نظر می رسد علت مهم این موضوع می تواند ناشی از  مهم بودن این اختلال باشد و چینن اتفاقی می تواند زمینه ی لازم را برای پژوهشهای بیشتر در مورد علل ابتلا به اختلال وسواسی – اجباری و روشهای درمان این اختلال را فراهم کند.

  در برخی از مواقع اختلال وسواسی- اجباری اختلالی مزمن می باشد و امکان دارد علایم این اختلال تا آخر عمر نیز ادامه یابد. اگرچه ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری امکان دارد در هر سنی رخ دهد اما در پسران معمولا سن آغاز ابتلا در 13 الی 15 سالگی و در دختران سن اغاز ابتلا 21 الی 22 سالگی می باشد. بطورکلی در مواقعی که سن ابتلا به اختلال وسواسی – اجباری در سنین پائین تری قرار داد می توان انتظار داشت که نقش عامل ژنتیک در ابتلا به این اختلال بیشتر باشد.

عوامل مختلفی در سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری مطرح می باشند . از جمله این عوامل می توان به عامل ژنتیک و عامل استرس اشاره نمود. نتایج پژوهشهایی که بر روی دو قلوها انجام گرفته است نشان داده که احتمال همایندی ابتلای دوقلوها ی یکسان به اختلال وسواسی – اجباری در مقایسه با احتمال همایندی ابتلای دو قلوهای غیر یکسان به اختلال وسواسی- اجباری بالاتر  می باشد . با توجه به این موضوع که دوقلوهای یکسان کاملا از نظر ژنتیک شیبه به هم می باشند لذا وقوع حالت فوق می تواند بیانگر تاثیر ژنتیک در بالا بردن خطر ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری باشد . همچینن نتایج پژوهشها نشان می دهد که در مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری میزان آزاد شدن ناقل عصبی سروتونین کاهش می یابد وداروهایی که میزان این ناقل عصبی را افزایش می دهند سبب کاهش میزان علایم اختلال وسواسی- اجباری می گردند.

برای درمان اختلال وسواسی- اجباری از روشهای درمان دارویی و روش های مختلف روان درمانی استفاده می گردد. برای درمان دارویی اختلال وسواسی- اجباری از داروهایی که بر روی ناقل عصبی سروتونین تاثیر می گذارند و سبب افزایش میزان آزاد سازی این ناقل عصبی می شود استفاده می گردد. نتایج پژوهشها نشان می دهد که داروهایی که به صورت اختصاصی بر روی ناقل عصبی سروتونین اثر می گذارند و سبب جلوگیری از بازجذب این ناقل عصبی می شوند در درمان اختلال وسواسی- اجباری موثر می باشند. این نوع داروها اصطلاحا داروهای اختصاصی بازجذب سروتونین یا SSRI نامیده می شوند از جمله مهمترین این نوع داروها ، داروهایی مانند فلئوگزئین ، فلوکسامین و سروتونین می باشند.

از جمله موثرترین روش های روان درمانی برای درمان اختلال وسواسی- اجباری درمان شناختی – رفتاری است. درمان شناختی – رفتاری درمانی جدید ، ساختاریافته و کوتاه مدت است و  در این نوع درمان برای درمان اختلال وسواسی- اجباری از یک سلسله تکنیکها مختلف شناختی – رفتاری استفاده می شود.

انواع تکنیکهای رفتاری برای درمان اختلال وسواسی- اجباری

در درمان شناختی -رفتاری برای درمان اختلال وسواسی از تکنیکهای مختلف رفتاری استفاده می شود و از بین انواع آنها تکنیکهای مواجهه (Exposure) و  پیشگیری از پاسخ (Response prevention ) دو تکنیک مهم رفتاری مهم برای درمان اختلال وسواسی- اجباری می باشند

الف :تکنیک مواجهه (Exposure )

تکنیک مواجهه به عنوان تکنیکی است که نه تنها برای درمان اختلال وسواسی- اجباری مورد استفاده قرار می گیرد بلکه از این تکنیک برای مقابله با انواع اضطرابها و ترسهای غیرعادی (Phobia ) نیز استفاده می شود . امروزه دو فرضیه برای بیان چگونگی اثر تکنیک مواجهه ارایه شده است . براساس فرضیه ی اول استفاده ی مکرر از تکنیک مواجهه موجب می شود که نوعی حالت خوگیری (Habituation ) در برابر محرکهای اضطراب زا ایجاد گردد و بر اساس فرضیه ی دوم استفاده ی مکرر از تکنیک مواجهه سبب می شود که نوعی یادگیری جدید که دلالت بر آن دارد که محرک اضطراب زا خطر چندانی برای شخص ندارد ایجاد گردد. تکنیک مواجهه به دو صورت  مواجهه ی واقعی (Invivo ) و مواجهه تجسمی (Imaginal ) قابل اجرا می باشد. در تکنیک مواجهه ی واقعی اشخاصی که مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری می باشد با موقعیتها ، اشیا و یا اشخاصی که اضطراب زا هستند و سبب تحریک افکار وسواسی می شوند روبرو می شوند و در تکنیک مواجهه ی تجسمی شخصی که مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری است در ذهن خود با موقعیتها ، اشیا و یا اشخاصی که سبب ایجاد اضطراب در او می شوند روبرو می گردد. درمانگران معمولا زمانی از تکنیک مواجهه ی تجسمی استفاده می گنند که مراجعان به علت ترس و اضطراب زیاد قادر به روبرو شدن با محرکهای اضطراب زا نمی باشند و یا امکان روبرو شدن با آن محرکهای اضطراب زا فراهم نمی باشد. برای اجرای تکنیک مواجهه لازم است که ابتدا دلیل زیر بنایی استفاده از این تکنیک برای بیمار مبتلا به اختلال وسواسی– اجباری و یا بیمار مبتلا به اختلالات اضطرابی توضیح داده شود و در این بخش بهتر است این نکته به او یادآوری گردد که روبرو شدن مکرر با محرکی که سبب ایجاد اضطراب می گردد می تواند سبب گردد که اطلاعات جدیدی به ساختار های مغزی که ترس و اضطراب را بر می انگیزانند وارد گردد و در نتیجه این سیستم ها به صورت بهتری بتوانند کار تجزیه و تحلیل اطلاعات را انجام دهند. درمانگران شناختی- رفتاری اعتقاد دارند که شخص مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری هر چقدر بتواند وقت زیادتری را به مواجهه با محرک اضطراب زا ( افکار وسواسی ) اختصاص دهد به همان میزان احتمال دارد که میزان علایم این اختلال در او کاهش یابد.

ب:تکنیک پیشگیری از پاسخ (Response prevention )

تکنیک پیشگیری از پاسخ یکی دیگر از تکنیکهای رفتاری است که برای درمان اختلال وسواسی- اجباری مورد استفاده قرار می گیرد. در اکثر مواقع این تکنیک همراه با تکنیک مواجهه استفاده می گردد. روش اجرای تکنیک پیشگیری از پاسخ به این صورت می باشد که تلاش می گردد مراجع زمانی که با موقعیتها ، اشخاص و اشیایی که سبب برانگیختگی افکار وسواسی می شوند روبرو می گردد از اجتناب نمودن وی از آنها جلوگیری شود . اجتناب شخص از موقعیتها ، اشخاص و اشیایی که ماشه چکان افکار وسواسی می باشند می تواند به دو نوع اجتناب فیزیکی و روانشناختی باشد و در جریان اجرای تکنیک پیشگیری از پاسخ تلاش می گردد که از حالتهای اجتناب فیزیکی و روانشناختی مراجع جلوگیری شود.

منابع

Abramowitz.J.& etal.(2017). The wiley handbook of obsessive- compulsive disorder.Hoboken:John wiley & sons  inc

                               Bream.V.& etal.(2017).Cognitive behavior therapy for ocd. Oxford: Oxford university press

Sookman.D.(2016). Specialial cognitive behavior therapy for obsessive compulsive disorder .New York: Routledge publisher

نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا( متخصص روانشناسی بالینی )

استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

98/3/11

آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور جدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم

تلفن:04135559866

بازدیدها: 969

نظرات