اختلال وسواسی- اجباری و روش های درمان آن

اختلال وسواسی- اجباری یکی از اختلالات روانشناختی می باشد که میزان شیوع نسبتا زیادی دارد. در طبقه بندی های قبلی مربوط به اختلالات روانشناختی که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا ارایه شده بود و  اصطلاحا به DSM-IV  معروف بود اختلال وسواسی – اجباری به عنوان زیر مجموعه ای از اختلالات اضطرابی قرار داشت. اختلالات اضطرابی به مجموعه ای از اختلالات (مانند اختلال اضطراب منتشر (Generalization anxiety disorder ) و ترس های مرضی (Phobia ) ) گفته می شودکه ویژگی مهم آنها وجود میزان سطوح بالایی از اضطراب و نگرانی است که به کارکرد روزمره ی شخص آسیب مهمی وارد می نمایند. در آخرین طبقه بندی اختلالات روانشناختی که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا ارایه شده است و به نام DSM-V معروف است به علت شیوع زیاد  اختلال وسواسی – اجباری و لزوم مقابله ی جدی با علایم این اختلال در طبقه ی مستقلی به نام طبقه ی اختلال وسواسی- اجباری و احتلالات مرتبط با آن قرار گرفته است. در این طبقه ی جدید علاوه بر اختلال وسواسی- اجباری اختلالات دیگری مانند اختلال کندن مو (Trichotillomania ) ، اختلال جدا نمودن پوست بدن و اختلال انبار نمودن (Hoarding disorder ) نیز قرار دارند.

اختلال وسواسی- اجباری شامل تجربه ی حالت افکار وسواسی (Obsessions ) و یا انجام اعمال وسواسی (Compulsion ) می باشد. در 90 درصد مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری هم حالت افکار وسواسی و هم انجام اعمال وسواسی وجود دارد اما 10 درصد مبتلایان به این اختلال تنها حالت افکار وسواسی یا تنها انجام اعمال وسواسی را تجربه می کنند .وسواس فکری عبارت از تجربه ی افکار ، تکانه ها (Impulsive) و یا تصورات (Images ) تکراری و مداوم می باشد ( مانند افکاری تکراری و ناراحت کننده در مورد احتمال ابتلا به برخی از بیماریها و یا تصور از دست دادن عزیزان ) که به صورت مکرر به ذهن می آیند و ایجاد اضطراب و تنش می نمایند. شخصی که افکار وسواسی را تجربه می نماید کوشش می کند تا با آنها به کمک به ذهن آوردن افکار دیگر مقابله نماید و یا با انجام فعالیتهای تکراری آنها را نادیده گرفته و یا خنثی نماید. از سوی دیگر اعمال وسواسی عبارت از انجام رفتارهای تکراری ( مانند شستن دستها ، بوئیدن و چک نمودن ) و یا انجام برخی از فعالیتهای ذهنی تکراری ( مانند محاسبه نمودن و تکرار برخی از واژه ها در ذهن ) است که شخص احساس می کند برای جلوگیری از تجربه ی افکار وسواسی خود مجبور می باشد که آن اعمال را انجام دهد . بطور کلی هدف از انجام اعمال وسواسی جلوگیری نمودن یا کاهش ناراحتیها و یا پیشگیری از رخ دادن رویدادهای وحشت آور در آینده می باشد.

اگرچه در اغلب مواقع مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری تشخیص می دهند که افکار و یا اعمال وسواسی آنان حالتی غیرمنطقی است اما در کودکان و یا نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری این حالت وجود ندارد.

برای تشخیص اختلال وسواسی- اجباری لازم است که علاوه بر وجود حالت افکار وسواسی (Obsession ) و انجام اعمال وسواسی (Compulsion) میزان شدت این حالتها زیاد باشند به نحوی که بیشتر از یک ساعت از وقت روزانه ی شخص را به خود اختصاص دهند و در  میزان کارکردهای شغلی ، تحصیلی و یا ارتباطی وی آسیب قابل توجهی را ایجاد نمایند.

میزان شیوع اختلال وسواسی- اجباری حدود 2 الی 2/5 درصد برآورد شده است . اگرچه علایم این اختلال حتی می تواند از اوایل دوران کودکی نیز ظاهر شود اما در بسیاری از مواقع در پسران علایم اختلال وسواسی- اجباری از سن 13 الی 14 سالگی و در دختران از سن 20 الی 21 سالگی آغاز می شود .رشد علایم اختلال وسواسی-اجباری معمولا به صورت تدریجی رشد می نماید و در اغلب مواقع علایم این اختلال در پی روبرو شدن با محرک های استرس زای مهم زندگی مانند مرگ عزیزان یا  شکست های مهم در زندگی ظاهر می شود.

نظریه های مختلفی در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی – اجباری پشنهاد شده است . برخی از این نظریه ها عبارتند از :

الف :نظریه های زیستی (Biological theories )

در نظریه های زیستی بر روی نقش عواملی مانند عامل ژنتیک ، وجود مشکلات جزیی در مکانیسم های مربوط به کارکرد برخی از بخش های مغز  و نقش ناقلهای عصبی در افزایش خطر ابتلا به اختلال وسواسی -اجباری تاکید شده است . نقش عامل ژنتیک در افزایش خطر ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری از طریق پژوهشهایی که بر روی دو قلوها و از طریق پژوهشهایی که بر روی خانوادههایی که کودکی را به فرزندی پذیرفته اند به اثبات رسیده است. در پژوهشهایی که بر روی دو قلوها انجام شده است تلاش گردیده که میزان همایندی یا ابتلای همزمان دوقلوهای همسان با دو قلوهای غیرهمسان به اختلال وسواسی- اجباری مورد بررسی قرار گیرد . نتایج اغلب این پژوهشها نشان داده است که در بین دو قلوهای همسان احتمال همایندی یا ابتلای همزمان به اختلال وسواسی- اجباری به صورت معنا دار بیشتر از دو قلوهای غیریکسان می باشد . به نظر پزوهشگرانی که در زمینه ی فوق پژوهش نموده اند با توجه به این موضوع که دو قلوهای یکسان از نظر ژنتیک صد در صد به هم شبیه می باشند لذا وجود اختلاف معنا داری بین دوقلوهای یکسان با دوقلوهای غیر یکسان در زمینه ی فوق می تواند نشانگر تاثیر عامل ژنتیک در مورد موضوع فوق باشد. همچینن پژوهشگران حوزه ی علوم زیستی پژوهشهایی را هم در مورد نقش وجود مشکلات جزیی در مکاتنیسم های مربوط به کارکرد برخی از بخش های مغز در افزایش خطر ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری را انجام داده اند . نتایج بسیاری از پژوهشهای آنان در زمینه ی فوق نشان داده است که وجود مشکلات جزیی در کار کرد برخی از مناطق مغزی بخصوص کارکرد نواحی مغز  هسته های قاعده ای ، ناحیه ی آمیگدال و قشر پیشانی مغز در افزایش میزان خطر ابتلا به ختلال وسواسی- اجباری مهم می باشد. . ناحیه ی هسته های قاعده ای مغز در مناطق درونی مغز قرار گرفته و شامل یک سلسله هسته هایی می باشد که نقش مهمی در کنترل حرکات را بر عهده دارند

نقش انتقال دهنده های عصبی نیز در افزایش خطر ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری مورد اثبات قرار گرفته شده است  . ناقلهای عصبی موادی می باشند که  از سلولهای عصبی در مغز آزاد می شوند.  عمده ترین نقش ناقل های عصبی در کمک به انتقال پیام  های عصبی می باشد و در کنار آن نافلهای عصبی نقش مهمی در کاهش یا افزایش  انجام رفتار و نشان دادن هیجانات بازی می کنند

ب : نظریه های روانشناختی

در ارتباط با سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری نظریه های مختلفی ازجمله نظریه های رفتاری ، نظریه های شناختی و نظریه های روان تحلیلی ارایه شده است . بر اساس یکی از نظریه های رفتاری که در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی -اجباری ارایه شده است افکار وسواسی در اثر همراهی با محرک های اضطراب زا خاصیت اضطراب زایی را  پیدا نموده اند . به عبارت دیگر زمانی که شخص محرک اضطراب زایی را تجربه می کند امکان دارد که در مقابل محرک های خنثی نیز با حالت اضطراب پاسخ دهد و در نتیجه این محرک ها نیز می توانند افکار وسواسی یا افکار مزاحم ایجاد نمایند. همچینن در نظریه های رفتاری که در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی – اجباری پیشنهاد شده است زمانی که افکار وسواسی ظاهر شده اند شخص برای اجتناب از این افکار اقدام به انجام اعمالی ( مانند شستن دستها یا چک نمودن اشیا ) می نماید و در طول زمان میزان انجام این اعمال تکراری افزایش می یابد . رفتار درمانگران اعتقاد دارند از طریق حالت تقویت منفی میزان انجام اعمال تکراری افزایش می یابد. به عبارت دیگر با توجه به این موضوع که انجام اعمال تکراری کاهشی را در میزان به ذهن آمدن افکار وسواسی و مزاحم ایجاد می کند این موضوع سبب می گردد که میزان انجام اعمال تکراری افزایش یابد.

راچمن (Rachman )و سالکوایسکی(Salkovskis ) یک نظریه ی شناختی مهم در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارایه داده اند . بر اساس این نظریه تفاوت اساسی بین اشخاص مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و اشخاصی که به این اختلال مبتلا نمی باشند در شیوه ی تفسیری است که در مورد افکار مزاحم خود دارند. به عبارت دیگر در این نظریه فرض می شود اشخاص مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری افکار مزاحم خود را به عنوان افکاری تفسیر می کنند که در صورت عمل نکردن به آنها  می توانند مسئول آسیب زدن به دیگران و یا خود باشند و بنظر آنان لازم است که به این افکار عمل نمایند . همچینن در نظریه ی شناختی فوق افزایش میزان احساس مسئولیت در اشخاص مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری وجود دارد و این افزایش در آنان این عقیده را ایجاد نموده است که آنان این قدرت اساسی را دارند که از وقوع نتایج منفی پیشگیری نمایند . در نظریه ی راچمن و سالکوایسکی فرض می شود یکی از علل مهم بوجود آمدن رفتارهای وسواسی (Complusion behaviors ) به میزان زیاد احساس مسئولیت آنان بر می گردد و هدف عمده از انجام این رفتارها کاهش این احساس می باشد در حالی که افزایش میزان انجام رفتارهای وسواسی همراه با افزایش میزان افکار مزاحم و ناخواسته می باشد. در نظریه ی شناختی دیگر که توسط راچمن پیشنهاد شده است فرض می شود که اشخاص مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری تفسیر غیر واقعی از اهمیت افکار مزاحم معمول در ذهن دارند و چینن تفسیر نادرست می تواند سبب تبدیل افکار مزاحم به افکار وسواسی گردد. به نظر راچمن افکار مزاحم معمول زمانی تبدیل به افکار وسواسی می گردند که به صورت نادرستی مورد تفسیر قرار گیرند ، اهمیت شخصی زیادی داشته باشند ، با سیستم ارزشی شخص در تعارض باشند و شخص احتمال دهدکه با عواقب و نتایج بسیار ناخوشایندی روبرو خواهد شد. در نظریه ی جدید شناختی راچمن وجود احساس مسئولیت زیاد در مورد جلوگیری از رخ دادن رویدادهای ناخوشایند و خطای شناختی که ترکیب فکر – عمل (Thought-action fusion ) نام دارد و در این  خطای شناختی این باور  وجود دارد که تفکر در مورد عملی نادرست مساوی با انجام آن عمل است می تواند عامل مهم در افزایش میزان تجربه ی افکار وسواسی باشد.

روشهای درمان اختلال وسواسی- احباری

برای درمان اختلال وسواسی- اجباری از روش های درمان دارویی و روان درمانی استفاده می شود .

الف : روش درمان دارویی

برای درمان دارویی اختلال وسواسی- اجباری از داروهایی که میزان ناقل عصبی سروتونین را افزایش می دهند استفاده می گردد. ناقل عصبی سروتونین از سلولهای عصبی که در برخی از مناطق مغز قرار دارند آزاد می شوند . کاهش میزان این ناقل عصبی در مغز همراه با افزایش برخی از رفتارها ( مانند رفتارهای پرخاشگرانه و رفتارهای مربوط به خودکشی ) ، کاهش میزان خالت خلقی و ظاهر علایم اختلال وسواسی است. داروهایی که میزان ناقل عصبی سروتونین را افزایش می دهند ( مانند داروهای بازدارنده ی باز حذب اختصاصی سرو تونین یا SSRI) سبب کاهش میزان رفتارهای پرخاشگرانه ، بالا رفتن حالت خلقی و کاهش میزان علایم اختلال وسواسی – اجباری می گردد.

ب: روش های روان درمانی

روشهای روان درمانی روش هایی هستند که درآنها با کمک اجرای برخی از تکنیک ها به بیماران کمک می شود تا بتوانند تغییراتی را در خود و در زمینه های شناختی ، رفتاری ، هیجانی و ارتباطی بوجود آورند. امروزه روش های مختلف روان درمانی ابداع شده است. بر اساس برآوردی که در این زمینه انجام شده است امروزه بیشتر از 300 نوع روش روان درمانی در جهان مورد استفاده قرار می گیرد. از بین انواع روان درمانیهای موجود دو نوع روان درمانی به نامهای روان درمانی شناختی- رفتاری و روان درمانی تحلیلی بیشترین کاربرد را دارند. در روان درمانی شناختی -رفتاری تاکید عمده ی درمانگر بر روی استفاده از تکنیک  های مختلف رفتاری و شناختی برای مقابله با خطاهای شناختی است . به نظر  درمانگران شناختی – رفتاری اشخاص مبتلا به اختلالات روانشناختی با یک سلسله از خطاهای شناختی درگیر  می باشند . از  سوی دیگر در درمان روان تحلیلی هدف عمده ی روان درمانگر کمک به مبتلایان به اختلالات روانشناختی برای حل تعارضات و ناراحتیهایی است که از اوایل دوران کودکی با شروع شده اند و شخص به صورت ناخودآگاه انها را سرکوب نموده است .

روشهای  روان درمانی محدودی برای درمان اختلال وسواسی- اجباری وجود دارد و از بین این روشهای محدود روش روان درمانی شناختی – رفتاری بیشترین کارآیی را درمان اختلال وسواسی- اجباری دارد. برخی از تکنیکهایی که در روش روان درمانی شناختی- رفتاری برای درمان اختلال وسواسی- اجباری از آنها استفاده می شود عبارتند از :

1-تکنیک مواجهه (Exposure technique ): تکنیک مواجهه یکی از تکنیک های مهمی است که در رفتار درمانی مورد استفاده قرار می گیرد . رفتار درمانی یکی از روش های روان درمانی است که بیشتر برای درمان اختلالات اضطرابی و اختلال وسواسی- اجباری مورد استفاده قرار می گیرد . در تکنیک مواجهه شخصی که از محرک اضطراب زا اچتناب می نماید مورد تشویق قرار می گیرد که با آن محرک اضطراب زا روبرو شود. رفتار درمانگران معمولا استفاده از تکنیک مواجهه تدریجی را بر استفاده از تکنیک مواجهه فوری یا حالت غرقه سازی ترجیح می دهند. روان درمانگران برای درمان اختلال وسواسی- اجباری امکان دارد از تکنیک مواجهه ی واقعی و یا از تکنیک مواجهه تجسمی استفاده نمایند. در روش تکنیک مواجهه ی واقعی شخصی که مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری است مورد تشویق قرار می گیرد با محرکی که در وی ایجاد اضطراب نموده و وی فرا گرفته است که دائما  از آن اجتناب نماید ( مانند افکار تکراری و یا  موادی که به نظر شخص آلوده به نظر می رسند ) برای مدت نسبتا طولانی روبرو شود .

2-تکنیک پیشگیری از پاسخ (Response prevention ) : تکنیک پیشگیری از پاسخ نوعی تکنیک رفتار درمانی است و معمولا همراه با تکنیک مواجهه برای درمان اختلال وسواسی- اجباری بکار می رود . در اغلب مواقع این تکنیک بعد از اجرای تکنیک مواجهه مورد استفاده قرار می گیرد. روش اجرای تکنیک پیشگیری از پاسخ به این صورت می باشد که موقعی که شخص با محرک اضطراب زا ( مانند  منبع آلودگی ) روبرو می شود از او خواسته می شود که تلاش نماید که از رفتار های اجتنابی استفاده نکند و با محرک اضطراب زا روبرو شود.

3-تکنیک توقف فکر (Thought stopping ) : تکنیک توقف فکر یکی از تکنیک های رفتار درمانی است که در درمان اختلال وسواسی- اجباری مورد استفاده قرار می گیرد. رفتار درمانگران اعتقاد دارند با کمک استفاده از تکنیک توقف فکری می توان میزان شدت افکار وسواسی (Obsession ) را کاهش داد. تکنیک توقف فکر به این صورت اجرا می شود که شخص مبتلا به اختلال وسواسی- اچباری بر روی صندلی راحتی قرار  می گیرد و تلاش می کند افکار مزاحم و تکراری خود را به ذهنش بیاورد و زمانی که اشاره نمود که توانسته به صورت کامل این افکار را به ذهنش بیاورد درمانگر شناختی -رفتاری با صدای بلند واژه ی ایست (Stop) را بیان می کند. زمانی که این تکنیک در مرکز درمانی به بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری آموزش داده شد درمانگر شناختی – رفتاری از بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری می خواهد که در محیط خانه ی خود  این تکنیک را اجرا نماید  و مشکلاتی که در راه اجرا با آنها روبرو شده است را در جلسه ی بعدی توضیح دهد.

4-تکنیک کنار گذاشتن مسئولیت های اضافی: یکی از ویژگیهای اشخاصی که مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری می باشند بر عهده گرفتن مسئولیتهای زیاد و اضافی است . برخی از نظریه های شناختی ( مانند نظریه ی راچمن )  برعهده گرفتن مسئولیت های زیاد را یکی از عوامل مهم ایجاد افکار ناخواسته و مزاحم می دانند

5-تکنیک برآورد صحیح در مورد احتمال خطر: یکی از ویژگی های مهم اشخاص مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری برآورد نادرست در مورد احتمال خطر می باشد که با آن روبرو می گردند. اشخاصی که مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری می باشند در مورد اتفاق افتادن رویدادهای ناخوشایند برآوردهای غیرصحیحی دارند و درصد احتمال اتفاق افتادن رویدادهای ناخوشایند را بسیار بالا برآورد می نمایند.

منابع

Abramouitz.J.& Houts.A.(2005). Concepts and controversive in obsessive – compulsive disorder.New York : Springer press

                          Jakes.I.(2006). Theoretical approaches to obsessive compulsive disorder. Cambridge university press

                              MaJ.R.& etal (2002 ). Obsessive – compulsive disorder. New York : Wiley & Sons Inc

                       Oconner.K.(2012). Clinical handbook for obsessive compulsive disorder. New York : Wiley – Blackwell

نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی )

استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

96/12/13

 

  • آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور جدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم

    تلفن:04135559866 و09144015140

بازدیدها: 1490

نظرات