چند روش موثر برای مقابله با حالت افسردگی
اختلال افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی است. میزان شیوع اختلال افسردگی به حدی زیاذ است که برای نشان دادن شیوع زیاد این اختلال از اصطلاح سرماخوردگی روانی استفاده می نمایند. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی اختلال افسردگی یکی از اختلالاتی است که ناتوایی های مهمی را در شخص ایجاد می کند و به نحوی که این اختلال از نظر شدت ایجاد ناتوایی یا معلولیت بعد از اختلالات قلبی – عروقی قرار دارد.
اختلال افسردگی متفاوت از حالتی است که اصطلاحا حالت افسردگی نام دارد. اختلال افسردگی که به نام افسردگی کلینیکی نیز نامیده می شود . در اختلال افسردگی یا افسردگی کلینیکی شدت علایم به حدی زیاد است که در کارکردهای مختلف شخص دخالت می کند. همچینن علایم این اختلال امکان دارد چند ماه تا حتی چند سال دوام داشته باشد . بر خلاف اختلال افسردگی در حالت افسردگی شدت علایم بسیار کم می باشد و مدت دوام علایم امکان دارد چندروز تا چند هفته باشد.
در ابتلا به اختلال افسردگی عوامل ژنیتک ، اختلال در آزاد شدن ناقلهای عصبی ( بخصوص ناقل عصبی سروتونین و ناقل عصبی نورواپی نفرین) و روبرو شدن با محرک های استرس زا (بخصوص محرک استرس زای از دست دادن ) نقش دارند.
در هنگام ابتلا به اختلال افسردگی یا افسردگی کلینیکی انجام اقدامات درمانی ضروری است و در صورت عدم اقدامات درمانی خطر تشدید علایم این اختلال وجود دارد. طبق بررسیهای به عمل آمده حدود 70 درصد مبتلایان به اختلال افسردگی برای درمان به پزشکان عمومی مراجعه می نمایند و تنها حدود 30 درصد آنان برای درمان به روانپزشکان و روانشناسان مراجعه می نمایند. در درمان اختلال افسردگی زمانی که میزان شدت علایم در حد خفیف تا متوسط است اجرای روان درمانی به عنوان بهترین روش درمانی پیشنهاد می گردد. اما زمانی که شدت اختلال افسردگی در سطح بالایی می باشد درمان با استفاده از روش دارویی و یا روش دارویی همراه با روش زوان درمانی پیشنهاد می گردد. میزان درصد موفقیت درمانهای دارویی و درمان به کمک روان درمانی حدود 70 درصد گزارش شده است. درمان به وسیله ی اجرای روان درمانی در مقایسه با دارو درمانی از درجه ی عود یا بازگشت کمتری برخوردار می باشد . بر اساس نتایج پژوهشهایی که زمینه ی درجه ی عود و یا برگشت اختلال افسردگی انجام گرفته است درجه ی عود و یا بازگشت این اختلال در درمان های دارویی حدود 60 الی 70 درصد و در درمان به وسیله ی روان درمانی حدود 30 الی 40 درصد می باشد.
در حالت افسردگی امکان دارد نیازی به اجرای درمان های دارویی وجود نداشته باشد و با کمک اجرای برخی از تکنیک های روان درمانی حالت افسردگی را می توان از بین برد و یا شدت آن را کاهش داد.
چند روش موثر برای مقابله با حالت افسردگی عبارتند از:
-تلاش برای افزایش میزان ارتباطات متقابل: گروهی از روان درمانگران اعتقاد دارند یکی از علل مهم ابتلا به اختلال افسردگی کاهش میزان ارتباطات متقابل با دیگران به علل مختلف مانند عدم مهارت دربرقراری ارتباطات متقابل و یا به وجود آمدن بحرانهای مختلف در زندگی می باشد. به اعتقاد این گروه از روان درمانگران در بالا رفتن خطر ابتلا به اختلال افسردگی عوامل دیگری مانند عوامل ژنتیک و بوجود آمدن تغییراتی در سیستم بیوشیمیایی مغز (مانند کاهش آزاد شدن برخی از ناقل های عصبی مانند ناقل عصبی سروتونین و نورواپی نفرین ) نیز ممکن است نقش داشته باشند . روان درمانگران بین فردی که به نقش کاهش میزان ارتباطات متقابل در بوجود آمدن علایم افسردگی تاکید دارند کاربرد روان درمانی بین فردی ( Interpersonal psychotherapy) را برای درمان برخی از اختلالات روانشناختی بخصوص اختلال افسردگی مفید می دانند. از تکنیک های روان درمانی بین فردی علاوه بر درمان اختلال افسردگی می توان برای برای مقابله با حالت افسردگی هم استفاده نمود. به نظر این روان درمانگران زمانی که شخصی حالت افسردگی را تجربه می کند با تلاش برای برقراری ارتباطات اجتماعی بیشتر می تواند میزان حالت افسردگی خود را کاهش دهد.
-افزایش میزان دریافت تقویت ها و یا پاداش ها: رفتار درمانگران اعتقاد دارند یکی از عوامل مهم ایجاد کننده ی حالت افسردگی کاهش دریافت تقویت کننده های محیطی است. به نظر آنان زمانی که حالت خلقی شخصی به دلایل مختلف از جمله روبرو شدن با رویدادهای ناراحت کننده ی محیطی کاهش می یابد وی تمایل زیادی برای کاهش دادن میزان ارتباطات متقابل خود و حاضر شدن در موقعیتهای اجتماعی پیدا می نماید .یکی از دلایل این حالت ، کاهش یافتن میزان انرژی است که به علت پائین آمدن حالت خلقی ایجاد شده است. با کاهش میزان ارتباطات متقابل و تمایل به کاهش میزان ارتباطات با دیگران میزان دریافت تقویت کننده های محیطی نیز کم می شود. با کاهش میزان ارتباطات متقابل علایم مختلف افسردگی مانند عدم احساس رضایت از زندگی ، بی اشتهایی و یا پراشتهایی ، بیخوابی و یا پرخوابی ، شکایات حافظه ، مشکل در تصمیم گیری و تمرکز ظاهر شده و یا تشدید می یابند. رفتار درمانگران برای مقابله با اختلال افسردگی و یا حالت افسردگی درمان فعال سازی رفتاری را پیشنهاد می کنند. در طول درمان فعال سازی رفتاری بر روی انجام بیشتر رفتارهایی که حالت افسردگی را کاهش می دهند ( مانند افزایش میزان ارتباطات متقابل ، افزایش تلاش برای دریافت تقویت کننده های محیطی ، برنامه ریزی برای انجام فعالیتها ، افزایش میزان فعالیتها ) و کاهش رفتارهایی که میزان حالت افسردگی را افزایش می دهند ( مانند انتقاد زیاد به خود ، حالت کمال گرایی بالا ) تاکید می شود.
-شناسایی و مقابله با افکار خودکار منفی
به نظر درمانگران شناختی – رفتاری علایم مختلف افسردگی در پی وجود خطا که در سیستم پردازش اطلاعات پدید می آید ظاهر می شوند . از نظر این درمانگران عامل مهم در ایجاد این خطا که در سیستم پردازش اطلاعات بوجود می آید فعالیت عناصری مانند افکار خودکار منفی و طرحواره های منفی می باشد. فعالیت این عناصر سبب بوجود آمدن تحریفات شناختی و درنهایت خطا در سیستم پردازش اطلاعات می گردد.
درمانگران شناختی – رفتاری اعتقاد دارند با شناسایی و مقابله با افکار خودکار منفی می توان شدت علایم افسردگی را کاهش داد . برای شناسایی افکار خودکار منفی ابتدا لازم است با ویژگیهای این افکار آشنا شد. افکار خودکار منفی چند ویژگی دارند از جمله ی این ویژگیها می توان به محتوای منفی این افکار ، جنبه ی خودکار بودن آنها و حضور مداوم آنها در ذهن اشاره نمود. یکی از راههای مهم برای شناسایی افکار خودکار منفی توجه به تغییرات هیجانی است که در اثر حضور این افکار بوجود آمده است می باشد. برای آگاهی به این موضوع می توان سوالاتی در مورد افکاری که قبل از بوجود آمدن تغییرات هیجانی در ذهن حضور داشتند مطرح نمود. بعد از شناسایی افکار خودکار منفی قدم بعدی آموزش روش های مناسب مقابله با افکار خودکار منفی است . روشهای مختلفی برای مقابله با افکار خودکار منفی پیشنهاد شده است یکی از این روش ها آن است که اعتبار افکار خودکار منفی زیر سوال برده شود و در این ارتباط می توان سوالاتی در مورد شواهد و مدارکی که در مورد درست بودن این افکار موجود می باشد را مطرح نمود.
-مقابله با احساس ناامیدی و احساس بیچارگی
احساس ناامیدی و احساس بیچارگی به عنوان یکی از علایم یا نشانه های اختلال افسردگی مطرح می باشند. مارتین سیلکمن(Martin Silgman) در مورد نقش ناامیدی در ابتلا به اختلال افسردگی پژوهشهای زیادی انجام داده است و در نهایت نظریه ی احساس بیچارگی (Hopeless ness theroy) را پیشنهاد نموده است . بر اساس این نظریه نوعی اختلال افسردگی وجود دارد که به علت احساس ناامیدی زیاد بوجود می آید و این احساس زمانی در شخص ایجاد می شود که به این اعتقاد می رسد که کنترلی بر روی محیط زندگی خود ندارد و نمی تواند برای تغییر این حالت اقدامی را انجام دهد. به نظر سیلکمن بوجود آمدن احساس ناامیدی شدید و یا احساس بیچارگی با ظاهر شدن علایم افسردگی همراه می باشد.در نظریه ی احساس بیچارگی فرض می شود احساس ناامیدی شدیدسبب می شود شخص احساس نماید که نمی تواند بر روی محیط خود اثر بگذارد و بوجود آمدن چینن احساسی با عقب نشینی از محیط و کاهش میزان ارتباطات متقابل همراه است. همچینن احساس ناامیدی با کاهش حالت خلقی همراه است و در برخی از مواقع امکان دارد میزان حالت خلقی به حدی پائین بیاید که سبب رشد افکار خودکشی یا تصمیم برای اقدام به خودکشی گردد. شناخت درمانگران پیشنهاد می نمایند برای رهایی از احساس ناامیدی و احساس پیچارگی لازم است که شخص با این فکر منفی که وی در یک حالت بن بست قرار گرفته است و هیچ رهایی از این بن بست وجود ندارد مقابله نماید. در درمان فراشناختی که از درمانهای نسل سوم رفتار درمانی است اعتقاد بر آن است که راه مهم مقابله با علایم اختلال افسردگی و از آن جمله حالت ناامیدی تلاش برای تجربه ی هر لحظه ی زمان حال است و رها شدن از افکار ناراحت کننده ی گذشته و افکار نگران کننده ی آنهاست.
منابع
.Gilson.(2000). Overcoming depression . Oxford press
Kennedy.(2007).Treating effectively . Informa press
Mann.&Kupfer.(1993).Biology of depressive disorders .Springer science.
Parker.(2004).Dealing with depression. Allen unwin
نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا( متخصص روانشناسی بالینی )
استفاده از مطالب این مقاله در صورت ذکر نام و آدرس سایت بلامانع است
21 /6 / 95
آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی ):تبریز ،خیابان ،17شهریور جدید ، بالاتر از تقاطع خیابان طالقانی ، برج سینا ، طبقه ی هفتم
تلفن :04135559866و 09144015140
بازدیدها: 826