ویژگیهای اختلال افسردگی اساسی
تقریبا هر شخصی در بخشی از زندگی خود حالت غمگینی و ناامیدی را تجربه می نماید . زمانی که حالت غمگینی و ناامیدی تداوم می یابد و با علایم دیگری مانند حالت بی علاقگی (Apathy ) ، ناتوایی برای انجام کارهای روزمره و عدم رضایت در انجام فعالیتهای روزمره همراه می شود حالت افسردگی کلینیکی و یا اختلال افسردگی بوجود می آید. در بسیاری از طبقه بندیهای تشخیصی اختلالات روانشناختی کوشش شده است که انواع مختلف اختلال افسردگی توضیح داده شود . یکی از این نوع طبقه بندیهای تشخیصی اختلالات روانپزشکی طبقه بندی است که از سوی انجمن روانپزشکی آمریکا ارایه شده است . این نوع طبقه بندی که با اسم کتابچه ی راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانشناختی (ُDiagnostic and Statistical Manual of Mental disorder ) یا DSM معروف است و تاکنون پنج مورد تجدید نظر قرار گرفته است از بین انواع اختلالات افسردگی اختلال افسردگی اساسی را مهمترین نوع اختلالات افسردگی می داند و اعتقاد دارد که مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی به درمانهای روانی – اجتماعی که اصطلاحا روان درمانی نامیده می شوند در مقایسه با اشخاصی که مبتلا به دیگر انواع اختلالات افسردگی هستند پاسخ بهتری می دهند.
اختلال افسردگی اساسی یک نوع شایع از اختلالات افسردگی است که با علایم گوناگونی ذر زمینه های شناختی ، رفتاری و هیجانی همراه می باشد و مبتلایان به این اختلال علایمی ناهمگونی را نشان می دهند برای نمونه دو شخصی که مبتلا به اختلال افسردگی اساسی تشخیص داده شده اند ممکن است همراه با تجربه ی حالت خلق افسرده علایم متفاوتی را تجربه نمایند به صورتی که یکی از آنان علایمی مانند کاهش وزن و بیخوابی و دیگری علایمی مانند حالت افزایش وزن و پرخوابی را تجربه نماید.
ملاکهای تشخیصی اختلال افسردگی اساسی
از نظر طبقه بندی تشخیصی DSM-V برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی وجود حداقل پنج علامت از نه علامت زیر لازم است.
1-وجود حالت خلق افسرده در اکثر روزها
2- از دست دادن علاقه یا لذت بردن از انجام فعالیتهای روزانه
3-از دست دادن وزن یا افزایش وزن که در نتیجه ی کاهش اشتها به غذا و یا افزایش میل به غذا رخ داده باشد
4-مشکلات خواب که به صورت افزایش زیاد و یا کاهش زیاد میزان خواب است
5-. بیقراری و یا کندی روانی حرکتی(Psycho motor )
6- احساس خستگی و یا حالت فقدان انرژی
7-وجود احساسات مرتبط با بی ارزشی یا احساس گناه
8-حالت تمرکز ضعیف ، مشکل در تصمیم گیری
9-افکار مکرر در مورد مرگ (شامل افکاری در مورد طرحهایی در مورد خودکشی یا اقدام به خودکشی)
از دیگر ملاکهای لازم برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی آن است که علایم فوق حداقل برای دو هفته تداوم داشته باشند. یکی دیگر از ملاکهای تشخیصی اختلال افسردگی اساسی آن است که از دو علامت خلق افسرده و از دست دادن احساس علاقه یا لذت بردن از انجام فعالیتهای روزانه یکی از آنها حتما وجود داشته باشد. همچینن برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی لازم است که علایم از نظر میزان شدت در حدی باشند که به کارکردهای مختلف اجتماعی و شغلی شخص آسیب وارد نمایند.
مبتلایان به اختلال افسردگی پاسخهای متفاوتی به انواع درمانیهایی که اجرا می شوند نشان می دهند و میزان پاسخ به روش های درمانی اجرا شده بستگی به عوامل مختلفی از جمله میزان شدت علایم ، نوع علایمی که شخص مبتلا آنها را تجربه می نماید و میزان تعداد عودهای قبلی بیماری دارد.
میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی
به علل مختلف و از آن جمله به این علت که بسیاری از مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی برای درمان مراجعه نمی نمایند لذا میزان شیوع دقیق اختلال افسردگی اساسی روشن نمی باشد. بر اساس یک برآوردی که توسط مرکز اروپایی مطالعه ی ایپدمولوژی اختلالات روانشناختی یا ESEMeD انجام گرفته است میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی در بین جنس مذکر 10/4درصد و در بین جنس مونث 18/9 درصد می باشد. همچینن نتایج پژوهشهایی که در این مرکز انجام گرفته است نشان داده که در در سنین 18 الی 24 سالگی میزان شیوع تمام اختلالات روانپزشکی در بالاترین حد خود و در سنین 65 سالگی به بعد این میزان در پائین ترین حد خود قرار دارد.
نتایج اکثریت پژوهشهایی که در آنها میزان شیوع اختلال افسردگی در زنان و مردان مقایسه شده است نشان داده که میزان شیوع اختلال افسردگی در بین زنان در حدود دو برابر مردان می باشد.
اگرچه در سنین بزرگسالی میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی در بین زنان تقریبا دو برابر مردان می باشد اما نتایج برآوردهای مختلف نشان می دهد که در دوره ی کودکی و دوره ی نوجوانی تفاوت معناداری از لحاظ میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی در پسران و دختران وجود ندارد. همچینن نتایج برخی از برآوردها نشان می دهد که میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی در زنانی که در سنین بالای 55 سالگی قرار دارند با میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی در مردان بالای 55 سال تفاوت معناداری ندارد . نظریاتی در مورد علل بالا بودن میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی در بین زنان در مقایسه با مردان ارایه شده است. برخی از نظریه ها بر روی میزان سطح بالای وابستگی (Dependency ) در بین زنان در مقایسه با میزان وابستگی در بین مردان تاکید دارند و در برخی دیگر از نظریه ها متفاوت بودن سیستم تنظیم هیجانی در مردان و زنان علت تفاوت میزان شیوع ابتلا به اختلال افسردگی اساسی در بین زنان و مردان دانسته شده است .
اختلالات همراه با اختلال افسردگی اساسی
در اشخاصی که مبتلا به اختلال افسردگی اساسی می باشند خطر ابتلا به برخی از اختلالات روانشناختی و بیماریهای جسمانی بالاتر از اشخاصی می باشد که مبتلا به این اختلال نمی باشند. طبق نتایج یک پژوهش که توسط شیمیتز و همکاران ( Schmitz )در سال 2007 انجام گرفته است 5 تا 10 درصد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی که به مراکز بهداشتی – درمانی مراجعه می نمایند مبتلا به انواعی از بیماری جسمانی می باشند. از سوی دیگر از مهمترین اختلالات روانشناختی که اشخاص مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در خطر ابتلا به آنها قرار دارند می توان به اختلال افسردگی مقاوم ، وابستگی به مواد (بخصوص وابستگی به الکل ) و برخی از اختلالات اضطرابی ( مانند اختلال پانیک و یا اختلال اضطراب منتشر ) اشاره نمود.
طول دوره ی اختلال افسردگی اساسی
تحقیقات اندکی در مورد طول دوره ی اختلال افسردگی اساسی در مواردی که این اختلال مورد درمان قرار نگرفته است انجام شده است . نتایج برخی از این تحقیقات که بر روی اشخاص مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که برای درمان مراجعه ننمودند انجام گرفته است نشان می دهد که در اکثر مبتلایانی که شدت علایم اختلال افسردگی اساسی در سطح متوسط می باشد علایم در عرض یکسال بهبود می یابد اما در اشخاصی که شدت علایم اختلال افسردگی اساسی در سطح شدید می باشد امکان دارد طول دوره اختلال افسردگی اساسی بیشتر از یک سال باشد . نتایج برخی از پژوهش ها متفاوت با نتایج پژوهش های فوق است . برای نمونه نتایج پژوهش اسپجکر و همکاران (Spijker etal) نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین طول زمان دوره ی اختلال افسردگی اساسی بین بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که اقدام به دریافت درمان نموده اند با بیماران مبتلا به این اختلال که اقدام به دریافت درمان ننمودند وجود ندارد . اسپجکر و همکاران دلیل عدم تفاوت در طول دوره ی تجربه ی اختلال افسردگی اساسی را در اشخاصی که اقدام به دریافت درمان می نمایند با اشخاصی که اقدام به دریافت درمان نمی کنند را ناشی از این موضوع می داند که در اکثر مواقع تنها آن دسته از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی اقدام به دریافت درمان می نمایند که میزان شدت علایم در آنان بالا می باشد و لذا این عامل سبب می شود که طول دوره ی اختلال افسردگی اساسی در این دسته از بیماران طولانی تر از بیمارانی باشد که اقدام به دریافت درمان نمی نمایند.
دوره های عود افسردگی
اگرچه در اغلب مواقع دوره ی اختلال افسردگی اساسی در پی تجربه ی رویدادهای ناراحت کننده زندگی آغاز می گردد اما احتمال دارد آغاز دوره های بعدی اختلال افسردگی اساسی کمتر به علت تجربه رویداد های آشکار استرس زا باشد. بر اساس نتایج پژوهش کتز (Katz ) و همکاران که نحوه ی عود دوره های افسردگی اساسی را در یک گروه از مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی به مدت 20 سال بررسی نمودند نشان داد که وقوع حالت عود یا بازگشت در بیمارانی که به خاطر ابتلا به اختلال افسردگی اساسی قبلا تحت درمان قرار گرفته و بهبود یافته اند حالتی خیلی شایع می باشد و فاصله عود و یا بازگشت این اختلال معمولا با افزایش میزان تعداد دوره های این اختلال کاهش می یابد.
عوارض اختلال افسردگی اساسی
یکی از ناراحت کننده ترین عوارض اختلالات خلقی همراه بودن قوی این اختلالات با رفتارهای مربوط به خودکشی می باشد. نتایج پژوهشهای بیترس و همکاران (Beautrais etal ) نشان داد که حدود 90 درصد اشخاصی که اقدام به خودکشی می نمایند مبتلا به یکی از انواع اختلالات روان شناختی می باشند و 80 درصد اشخاصی که اقدام به خودکشی می نمایند مبتلا به یکی از انواع اختلالات خلقی (Mood disorder) می باشند. همچینن بر اساس نتایج پژوهش والسون و همکاران (Wulsin) درصد اقدام به خودکشی در بین مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی به حدود 15 درصد می رسد .
روشهای درمان اختلال افسردگی اساسی
درمان اختلال افسردگی اساسی به دو شیوه ی کلی درمان های دارویی و درمانهای روانی – اجتماعی انجام می گیرد و در بسیاری از مواقع درمان می تواند با استفاده از هر دو شیوه اجرا شود. معمولا یکی از عواملی که در تعیین نوع درمان استفاده شده نقش دارد میزان شدت علایم اختلال افسردگی اساسی است. به عبارت دیگر درمانگران ترجیح می دهند در مواقعی که میزان شدت علایم اختلال افسردگی زیاد است از درمان های دارویی و در مواقعی که میزان شدت علایم در سطح خفیف تا متوسط است از روش های روان درمانی استفاده نمایند. داروهایی که برای درمان اختلال افسردگی اساسی بکار می روند عمدا در دسته ی داروهای ضد افسردگی قرار دارند. این داروها با تاثیر گذاشتن روی سلولهای عصبی که ناقلهای عصبی سروتونین ونوراپی نفرین را آزاد می کنند سبب می شوند که میزان این ناقلهای عصبی در درون مغز افزایش یابند و در پی افزایش ناقلهای عصبی سروتونین و نوراپی نفرین میزان شدت علایم اختلال افسردگی اساسی کاهش می یابد. داورهای ضد افسردگی در دسته های مختلفی قرار می گیرند و از جمله مهمترین دسته های داروهای ضد افسردگی می توان به دسته ی مربوط به داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای و دسته ی داروهای بازدارنده های اختصاصی بازجذب سروتونین یا داروهای SSRI اشاره نمود. اثرات درمانی داروهای ضد افسردگی تقریبا مشابه می باشد و عامل مهمی که سبب اتنخاب داروهای ضدافسردگی از سوی روان پزشکان می گردد وجود اثرات جانبی پائین تر این داروها می باشد. به عبارت دیگر روان پزشکان بیشتر برای درمان دارویی اختلال افسردگی اساسی از داروهایی استفاده می نمایند که عوارض جانبی کمتری دارند. میزان متوسط اثرات داروهای ضدافسردگی 65 الی 70 درصد گزارش شده است. همچینن معلوم شده است که حدود 70 درصد مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی به درمان دارویی پاسخ می دهند و حدود 30 درصد این بیماران پاسخی به این نوع داروها نمی دهند .
درمانهای روانی- اجتماعی که برای درمان اختلال افسردگی اساسی مورد استفاده قرار می گیرند طیف وسیعی از روش های درمانی را در بر می گیرند. از جمله مهمترین این روش ها ، روش درمانی شناختی – رفتاری (Cognitive- behavioral therapy ) است. این نوع درمان با اسم اختصاری CBT مشخص می شود و توسط روانپزشکی به نام آرئون بک معرفی شده است. یکی از کاربردهای اصلی درمان شناختی – رفتاری در درمان اختلالات افسردگی و بخصوص درمان اختلال افسردگی اساسی است. درمان شناختی – رفتاری درمانی کوتاه مدت و ساختار یافته است . مفهوم کوتاه مدت این نوع درمان آن است که در مقایسه با بسیاری از روش های روان درمانی در درمان شناختی -رفتاری تعداد جلسات درمانی کمتر است به صورتی که تعداد متوسط جلسات درمانی در درمان شناختی -رفتاری 15 الی 18 جلسه می باشد. همچینن مفهوم ساختار یافته بودن درمان شناختی – رفتاری به این معنا است که ساختار جلسات درمان از قبل مشخص شده است و از تکنیکهای مختلف رفتاری و شناختی گوناگون برای درمان اختلالات مختلف روانشناختی و از آن جمله اختلال افسردگی اساسی استفاده می شود. درمان شناختی – رفتاری برای درمان اختلال افسردگی از تکنیکهای گوناگون رفتاری و شناختی استفاده می نماید و عامل مهمی که تعیین کننده ی انتخاب تکنیکهای درمانی می باشد نتایجی است که درمانگر از مرحله قبل از آغاز درمان که مرحله ی ارزیابی (Assessment ) نامیده می شود بدست می آید.از جمله مهمترین تکنیکهایی که در درمان شناختی – رفتاری برای درمان اختلال افسردگی اساسی استفاده می شود می توان به تکنیک تبت فعالیتهای روزانه ، تکنیک برنامه ریزی فعالیتها ، تکنیک تبت افکار ناکارآمد و تکنیک بازسازی شناختی اشاره نمود.
منابع
Corveleyn.&et al.(2005).The theory and Treatment of Depression.Leuven: Leuven university press
Odonohue.W.& Fisher .J.(2012).Cognitive behavior therapy. New Jersey: John Wiley & Sons Inc
Wells.A.&. Fisher .L.(2016). Treating Depression. New Jersey : John Wiley & Sons Inc
نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی)
استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است
98/2/30
آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور جدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم
تلفن:04135559866 و09144015140
بازدیدها: 2534
نظرات