نقش استرس در ابتلا به بیماریها

استرس یکی از موضوعاتی است که متخصصان علوم پزشکی و رفتاری به پژوهش در مورد آن بسیار علاقمند هستند  یکی از علل این علاقه نقش استرس در بالا بردن خطر ابتلا به برخی از بیماریها بخصوص بیماریهایی که اصطلاحا بیماریهای روانی -جسمانی (psychosomatic) نامیده می شوند است.  یکی از روانشناسان برجسته به نام لازاروس اعتقاد دارد استرس عبارت است از نوعی اضطراب است که شخص درهنگام تجربه ی آن هیچ پاسخ خاصی را در مقابل آن نمی تواند پیدا کند و چینن حالتی می تواند تعادل روانشناختی شخص را هر چند به مدت کوتاه بر هم زند. روانشناسی به نام سی ورد (Seaward) که در مورد استرس پژوهشهای فراوانی انجام داده است اعتقاد دارد که استرس تجربه ی رویدادی چالش انگیز است که شخص در مقابل آن نیاز به سازگاری فیزیولوژیکی ، شناختی و رفتاری دارد.

استرس به وسیله ی محرک هایی که اصطلاحا به نام محرک های استرس زا نامیده می شوند ایجاد می گردد محرک های استرس زا با توجه به شدت استرسی که ایجاد می نمایند در یک طیف صفر الی صد قرار می گیرند . بر اساس نتایج پژوهش های هلومز بالاترین محرک استرس زا مرگ همسر می باشد و بعد ار آن محرک های استرس زای دیگر مثل زندانی شدن ، جدایی و بیکاری قرار دارد.

قبلا تصور می شد استرس در ابتلا به بسیاری از بیماری (مانند بیماریهای زخم معده ، میگرن ، سردرد ، فشارخون و آسم) نقش دارداما امروزه مشخص شده است استرس در ابتلا به هر بیماری از سرماخوردگی تا سرطان و ایدز نقش دارد.

زمانی که علایم تهدید در قشر مغز ثبت می شود. در اثر فعالیت قشر مغز  بخشی از مغز که ساقه مغز(Brain stem)نامیده می شود  سیستم  عصبی سمپاتیک را فعال می نماید. فعال شدن سیستم عصبی سمپاتیک سبب برانگیخته شدن غده آدرنال که در بالای کلیه های وجود دارد گردیده  و در نتیجه دو هورمون اپی نفرین (Epinephrine) و کوروتیزل(Cortisol) از این غده ی هورمونی آزاد شده و به داخل خون وارد می شوند. هورمون اپی نفرین که آدرنالین نیز نامیده می شود سبب فعال شدن کامل  سیستم عصبی سمپاتیک می شود. نام دیگر هورمون کوروتیزل هورمون استرس است . یکی از دلایل نام گذاری این هورمون به نام هورمون استرس آن است که این هورمون تقربیا همزمان با دریافت محرک های استرس زا آزاد می شود. افزایش آزاد شدن هورمون کوروتیزول همراه با کاهش قدرت سیستم ایمنی بدن و افزایش خطر ابتلا به بیماریها می باشد.

قرار گرفتن طولانی مدت در معرض محرک های استرس زا می تواند شخص را مستعد برای ابتلا به بیماریها نماید. کانون(Canon) فیزیولوژیستی است که در مورد موضوع استرس پژوهش های زیادی انجام داده است . به نظر وی زمانی که شخصی در برابر محرک های استرس زای مزمن قرار دارد  تعادل حیاتی بدن ( تعادل حیاتی عبارت است از گرایش بدن به باقی ماندن ذر حالت ثبات )وی به هم می خورد. یکی از دلایل اصلی اتفاق افتادن این موضوع فعال بودن سیستم عصبی سمپاتیک به مدت بسیار طولانی است.

در ارتباط با نقش استرس در بالا بردن خطر ابتلا به بیماریها هانس سلیه (Hans selye) فزضیه ی سندرم سازگاری عمومی (General adaptation syndrome ) را مطرح نموده است.بر اساس این فرضیه زمانی که شخصی در مقابل محرک استرس زا قرار می گیرد . در جسم وی سه مرحله  ی اعلام خطر (Alarm)، مقاومت (Resistence) و فرسودگی (Exhaustion) طی می شود.در مرحله ی اعلام خطر سیستم عصبی خودمختار بدن فعال می شود و جسم برای مقابله با محرک استرس زا تجیهز می گردد. در مرحله ی مقاومت جسم آمادگی لازم را برای پاسخ به تهدید دارد و در مرحله ی فرسودگی منابع بدن بوسیله ی استرس مزمن خالی می گردد  . در فزضیه ی سلیه رسیدن به مرحله ی فرسودگی نقطه ی ظاهر شدن بیماری جسمانی می باشد . همچینن رسیدن به این مرحله به معنای آن است که بافتهای بدن آسیب دیده و سیستم ایمنی بدن در مقابله با عوامل ایجاد کننده ی بیماری شکست خورده است 

پژوهشهای جدید علاوه بر پدیرش نظریه های کانون و سلیه در مورد نقش استرس در بالا بردن خطر ابتلا به بیماریهای جسمانی احتمال درست بودن نظریه ی دیگری را هم در این زمینه مورد ارزیابی قرار داده اند بر اساس این نظریه ی جدید قرار گرفتن شخص در مقابل محرک های استرس زا سبب می شود که شخص انرژی زیادی را برای مقابله با آن محرک ها مصرف نماید و چینن حالتی می تواند توانایی شخص را برای عملکرد معمول از بین ببرد و قدرت سیستم ایمنی بدن را در مقابله با عوامل ایجاد کننده ی بیماریها کاهش دهد.

مردم در مقابل محرک های استرس زا از روش هایی که اصطلاحا روش های سازگاری (Coping) نامیده می شوند استفاده می کنند. به صورت کلی روش های سازگاری به دو نوع روش های سازگاری متمرکز بر مساله و روش های سازگاری متمرکز بر هیجانات طبقه بندی می شوند. در روش های سازگاری متمرکز بر مساله هدف اصلی انجام کوشش هایی است که به کمک آنها محرک های استرس زا تغییر یابند. برای مثال اگر شغل شخصی سبب ایجاد  استرس زیاد بر روی وی می شود  او می تواند در جستجوی شغل دیگر باشد . از سوی دیگر هدف از بکار بردن روش های سازگاری متمرکز بر روی هیجانات انجام کوششهایی است تا ناراحتیهای درونی تغییر یابد مثلا شخصی که در حالت قبل از برگزاری یک امتحان مهم  قرار دارد می تواند چند دقیقه قبل از برگزاری امتحان با حالت آرام نشسته و نفس عمیقی را بکشد .

چند عامل در بهتر شدن فرایند سازگاری با محرک های استرس زا نقش دارند. یکی از این عوامل پیش بینی پذیر (Predictability) و قابل کنترل بودن محرک ها ی استرس زا می باشد. نتایج برخی از پژوهشها نشان می دهد که وجود پیش بینی پذیری و قابلیت کنترل محرک های استرس زا می تواند در سازگاری بهتر با محرک های استرس زا نقش داشته باشند. وجود این دو عامل سبب می شود انسانها حتی قبل از روبرو شدن با محرک های استرس زا با آنها سازگار شوند. عامل دیگری که سبب سازگاری بهتر با محرک های استرس زا می شود انجام فعالیتهای فیزیکی است .انجام فعالیتهای فیزیکی سبب کاهش هورمون کوروتیزول (Cortisol) یا همان هورمون استرس می شود و در نتیجه با کاهش آزاد سازی این هورمون شدت استرس زایی محرک کم می شود. از دیگر عواملی که سبب بهتر شدن قدرت سازگاری در برابر محرک های استرس زا می شود عدم استفاده از مکانیسم دفاعی سرکوبی (Repression) ، وجود حالت خوش بینی ودریافت حمایت های اجتماعی مناسب  است.

استرس در ایجاد و با تداوم برخی از اختلالات جسمانی و روانشناختی نقش مهمی را دارد. از جمله ی این اختلالات می توان  به اختلالات خواب و اختلالات قلبی- عروقی اشاره نمود. وجود اختلالات خواب می تواند به عنوان علامتی از ابتلا به برخی از اختلالات روان شناختی مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی مطرح باشد . همچنن نوعی از اختلالات خواب به نام اختلالات اولیه خواب نیز وجود دارد . مهمترین اختلالات اولیه خواب اختلال بیخوابی اولیه است . علامت اصلی این نوع اختلال وجود مشکلاتی در آغاز و یا ادامه ی خواب است بدون آنکه در شخص علایمی از اختلالات اضطرابی و یا افسردگی وجود داشته باشد.نقش محرک های استرس زا در ایجاد و یا تداوم اختلالات اولیه ی خواب مورد اثبات قرار گرفته است.

بیماریهای قلبی – عروقی (Cardiovascular disease) مجموعه ای از بیماریها می باشد که بر روی قلب و سیستم گردش خون تاثیر می گذارند. شایعترین این بیماریها بیماری فشارخون (hypertension) و بیماری کرونری قلب (coronary heart disease) است. در کشورهای صعنتی علت حدود سی درصد از مرگ ها ناشی از ابتلا به بیماریهای قلبی – عروقی است. خطر رشد بیماریهای قلبی – عروقی زمانی افزایش می یابد که عواملی مانند افزایش وزن ، رژیم غذایی نامناسب ، عدم تحرک و کشیدن سیگار وجود داشته باشد . همچینن در کنار عوامل فوق دریافت محرک های استرس زا ی مزمن ، وجود برخی از سبک های شخصیتی و داشتن برخی از الگوهای رفتاری نیز در بالا بردن خطر ابتلا به بیماریهای قلبی – عروقی موثر هستند.

نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی)

استفاده از این مقاله به شرط ذکر نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

واژه های کلیدی: استرس ، بیماریها ، روش های سازگاری ، سیستم ایمنی بدن

13 /5 /95

 منابع                                                                                                                              

Thomas &Oltmans .(2013). Abnormal psychology .Guilford press

Seaward.(2012). Management stress. Wiley press

 

 آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی ):تبریز ،خیابان ،17شهریور جدید ، بالاتر از تقاطع خیابان طالقانی ، برج سینا ، طبقه ی هفتم

تلفن :04135559866و 09144015140

بازدیدها: 512

نظرات