روش های موثر برای حل تعارضات و مشکلات زوجها ( بخش چهارم)

روش های موثر برای حل تعارضات و مشکلات زوجها ( بخش چهارم)

مشکلات و تعارضات زوجها یکی از عواملی است که سلامت روانشناختی زوجها و فرزندان آنان را به خطر می اندازد . زوجها با استفاده از روش های نسبتا ساده ای می توانند مشکلات و تعارضات خود را کاهش دهند. در این سلسله از مقالات کوشش نموده ام برخی از این روش ها را توضیح دهم . بنظر می رسد مهمترین عامل موفقیت زوجها در کاهش مشکلات و تعارضاتی که در زندگی پیش می آید میزان تلاش آنان می باشد . در بخش جهارم این سلسله از مقالات به چهار روش موثر در حل تعارضات و مشکلات زوجها که شامل  آشنایی بیشتر با عوارض مشاجرات مکرر و روزمره ، تلاش برای تنظیم مرزهای خانوادگی روشن و قابل انعطاف ، آشنایی با روش های مقابله با محرک های استرس زا و آشنایی با عوامل بی ثبات کننده ی زندگی مشترک است اشاره خواهد شد.

1-آشنایی بیشتر با عوارض مشاجرات مکرر و روزمره

وجود مشاجرات مکرر و روزمره ی زوجها را می توان به افتادن مکرر آنان در درون تله ای تشیبه نمود که این موضوع با ایجاد آسیب های فراوان برای هر یک از آنان همراه است. زمانی که زوجها گرفتار مشاجرات مکرر و روزمره می شوند امکان دارد به این نتیجه ی ناخوشایند برسند که برای کاهش و یا از بین بردن اختلافات و تعارضاتی که در زندگی مشترک شان تجربه می نمایند راه حل مناسبی وجود ندارد و تنها گزینه ی باقی مانده برای آنان جدایی ازهمدیگر می باشد.
افزایش میزان آشنایی زوجها با عوارض مشاجرات مکرر و روزمره می تواند به آنان کمک کند تا برای یافتن علل ایجاد مشاجرات مکرر و روزمره ی خود انگیزه ی بیشتری بدست آورده و در نتیجه امکان تلاش بیشتر را برای حل مشکلات و تعارضات خود فراهم نمایند . افزایش فعالیتها در این زمینه از سوی زوجها می تواند احتمال تداوم زندگی مشترک آنان را بالاتر ببرد. برخی از زوجها عوارض مشاجرات مکرر و روزمره را بر روی زندگی مشترک شان چندان جدی نمی گیرند و تلاش زیادی را در جهت یافتن راه حل های مناسب برای پایان دادن به این مشاجرات به عمل نمی آورند. در مقابل برخی دیگر از زوجها خود را ناتوان از یافتن راه حل مناسب برای پایان دادن و یا کاهش مشاجراتی که به صورت مکرر تجربه می نمایند می بینند و در پایان دادن به مشاجرات احساس ناامیدی می نمایند. گروهی دیگر از زوجها در برابر اختلافات و تعارضات خود از مکانیسم های دفاعی ناپخته ای ( مانند مکانیسم دفاعی انکار و یا سرکوبی) استفاده می کنند.
افزایش میزان انگیزه ی زوجها برای آشنایی بیشتر با عوارض مشاجرات مکرر و روزمره ای که با یکدیگر دارند می تواند قدم مهمی برای حل تعارضات و مشکلاتی باشد که از آن رنج می برند. همچینن افزایش میزان آگاهی زوجها نسبت به عوارض احتمالی مشاجرات مکرر و روزمره به آنان کمک می کند تا احساس مسئولیت بیشتری را در زمینه ی تلاش برای پایان دادن به تعارضات و مشکلات بوجود آمده در زندگی مشترک خود احساس نمایند و حالت غفلت ورزی احتمالی در این زمینه را کنار بگذارند.
مشاجرات مکرر و روزمره زوجها با عوارض مختلفی همراه می باشد. یکی از مهمترین این عوارض ایجاد احساس ناامیدی در بین زوجها می باشد. احساس ناامیدی در بین زوجها بر روی کارکردهای شخصی و اجتماعی آنان تاثیرات کاملا ناخوشایندی را بجا می گذارد و ممکن است در آنان این اعتقاد را بوجود آورد که در یک وضعیت ناخوشایندی گرفتار شده اند و برای رهایی از این وضعیت راهی به غیر از جدایی از یکدیگر ندارد. یکی دیگر از عوارض مشاجرات مکرر زوجها افزایش میزان خطر ابتلای آنان به برخی از بیماریها بخصوص بیماریهای جسمانی – روان شناختی (Psycho somatic) است . بیماریهای جسمانی – روان شناختی طیف گسترده ای از بیماریها ( مانند بیماریهای قلبی – عروقی و بیماریهای دستگاه گوارشی ) را شامل می شوند که در ابتلا به این بیماریها نقش عوامل روانشناختی ( مانند استرس ) غیر قابل انکار است.
علاوه بر عوارض فوق مشاجرات مکرر و روزمره زوجها احتمال دارد نتایج ناخوشایند زیر را نیز به همراه داشته باشد.
-کاهش میزان قدرت سیستم ایمنی بدن
-کاهش میزان سطح تحمل زوجها در برابر محرک های استرس زا
-کاهش میزان سطح حمایت زوجها از همدیگر
-افزایش میزان استفاده ی زوجها از روش های نامناسب ( مانند روش های اجتنابی ) برای حل تعارضات و مشکلات زندگی شان

2- تلاش برای تنظیم مرزهای خانوادگی روشن و قابل انعطاف

زمانی که ازدواج صورت می گیرد و خانواده ای تشکیل می گردد در درون این خانواده ی تازه تشکیل شده ، مرزهای فرضی بوجود می آید که به آنها مرزهای خانوادگی گفته می شود. خانواده درمانگران اعتقاد دارند میزان تعارضات و مشکلات زوجها با میزان انعطاف پذیری این مرزهای تازه تشکیل شده ارتباط دارد . در جریان خانواده درمانی که برای حل مشکلات بوجود آمده در خانواده انجام می گیرد تلاش می گردد که مرزهای خانوادگی خانواده ها از نظر میزان باز و یا بسته بودن در حالت تعادل قرارگیرند. خانواده درمانگران اعتقاد دارند زمانی که مرزهای خانوادگی کاملا بسته باشند امکان دارد تمام اعضای خانواده خودشان را در حالت انزوا ببیند و در برقراری ارتباطات اجتماعی با محیط پیرامون شان محدودیتهای زیادی را احساس نمایند در نقطه ی مقابل اگر مرزهای خانوادگی کاملا باز باشند امکان دارد اعضای خانواده احساس نمایند که میزان دخالتهای آشکار و پنهان اشخاص بیرون از خانواده در امور درونی خانواده ی آنان بسیار زیاد شده است به نحوی که آنان حتی امکان بهره مندی از استقلال فکری ، اقتصادی و اجتماعی مناسب را ندارند.
خانواده درمانگران اعتقاد دارند اعضای آن دسته از خانواده هایی که مرزهای خانوادگی آنان روشن و واضح می باشد قادرهستند که با همدیگر و اعضای بیرون از خانواده ارتباطات متقابل مناسبی را برقرارنمایند و میزان تعارضات درون و بیرون خانواده این دسته از خانواده ها بسیار کمتر از سایر خانواده ها می باشد. یکی از ویژگیهای مهم خانواده هایی که توانستند مرزهای روشن و قابل انعطافی را در درون خانواده شان تعیین نمایند بالا بودن میزان توانایی های مختلف در بین اعضای خانواده (مانند توانایی برقراری ارتباطات مناسب با دیگران و توانایی جلوگیری از دخالتهای دیگران درامور خانواده) می باشد.
نتایج برخی از پژوهشها نشان می دهد میزان سلامت روانشناختی اعضای آن دسته از خانواده هایی که توانستند مرزهای خانوادگی خود را طوری تنظیم نمایند که درجه ی این مرزها نه آنقدر کم باشد که عقاید و نظریات اشخاص بیرون از خانواده به سهولت به درون آن خانواده نفوذ یابد و نه آنقدر زیاد باشد که اعضای خانواده حاضر به پذیرش عقاید و نظریات اشخاص بیرون از خانواده خود نگردند درحد ایده الی قراردارد.

3- آشنایی با روش های مقابله با محرک های استرس زا

استرس از جمله موضوعات روانشناسی است که در مورد آن پژوهشهای بسیار زیادی انجام گرفته است. نقش قابل توجه استرس در افرایش خطر ابتلا به بیماریهای مختلف بخصوص بیماریهای روان –تنی (Psycho somatic ) یکی از علل علاقه ی زیاد پژوهشگران علوم رفتاری به موضوع استرس است. زمانی که محرک های استرس زا شدید یا مزمن باشند قدرت سیستم ایمنی بدن به صورت قابل توجهی کاهش می یابد و در نتیجه خطرابتلا و یا تشدید بسیاری از بیماریها از جمله بیماریهای قلبی – عروقی ، بیماریهای گوارشی ، میگرن و بیماری آسم افزایش می یابد.
نحوه ی ارتباط استرس با افزایش خطر ابتلا به بیماریها تا حدود زیادی روشن شده است نتایج پژوهشها در این زمینه نشان می دهد روبرو شدن با محرک های استرس زا (مانند از دست دادن عزیزان و یا بیکاری )موجب فعال شدن بخش سمپاتیک سیستم عصبی خودکار بدن می شود و با فعال شدن این سیستم ، هورمونهایی از غدد فوق کلیوی آزاد می گردند. آزاد شدن این هورمونها که اصطلاحا هورمونهای استرس هم نامیده می شوند زمینه برای برهم خوردن تعادل حیاتی بدن ، ضعیف شدن قدرت سیستم ایمنی بدن و افزایش خطر ابتلا به برخی از بیماریها بخصوص بیماریهای روان –تنی فراهم می نماید.
استرس علاوه بر نقشی که در بالا بردن خطر ابتلا به برخی از بیماریهای جسمانی دارد سبب افزایش قابل توجه در ظاهرشدن میزان هیجانات منفی ( مانند هیجان خشم و یا هیجان غمگینی ) نیز می گردد.
برای مقابله با محرک های استرس زا روش های مختلفی استفاده می شود . برخی از این روشها عبارتند از :
الف-روش آرمیدگی عضلانی: این روش بر اساس نظریه ی بازداری متقابل و توسط یکی از ابداع کنندگان رفتار درمانی به نام جوزف ولپی ارایه شده است . بر اساس این نظریه زمانی که تمام عضلات بدن در حالت آرمیدگی قرارداشته باشند امکان حضور حالت اضطراب غیرممکن می گردد . به هنگام اجرای روش آرمیدگی عضلانی شخص سعی می نماید تمام عضلات خود برای چند ثانیه ابتدا در حالت انقباض یا سفت بودن کامل و سپس برای چند ثانیه ی دیگر در حالت انبساط یا شل بودن کامل قرارداده و به حالت آرامش و راحتی که در حالت شل بودن کامل عضلات احساس می نماید توجه کند.
ب-روش آرمیدگی تنفسی: در روش آرمیدگی تنفسی شخص در هنگام دم ، هوای زیادی را وارد ششهای خود می نماید و به مدت 5 الی 10 ثانیه هوا را در درون ششهای خود نگه می دارد و سپس به آرامی و در حالی که به احساس آرامش درونی بوجود آمده توجه می کند عمل بازدم را به تدریج انجام می دهد.
ج-روش بازسازی شناختی: هدف از اجرای روش بازسازی شناختی شناسایی افکار ناکارآمد منفی و جایگزین نمودن افکاری کاملا متفاوت با آنها می باشد.
توجه زوجها به توصیه های زیر می تواند موجب مقابله ی بهتر آنان با محرک های استرس زا گردد.
-تلاش برای تعیین اهداف قابل دسترس به جای دنبال نمودن اهداف ایده ال.
-داشتن انتظارات منطقی و مناسب از همدیگر.
-تلاش برای افزایش میزان انعطاف پذیری ذهنی بخصوص در مقابله با مشکلاتی که یافتن راه حل های مناسب برای آنها بسیار سخت است.
-اختصاص وقت کافی برای گفتگو با یکدیگر.
-تلاش برای بالا بردن میزان عزت نفس خود.
-اختصاص زمان کافی برای خواب و استراحت. 

4-آشنایی با عوامل مهم بی ثبات کننده ی زندگی مشترک

وجود برخی ازعوامل در بی ثبات نمودن زندگی مشترک زوجها نقش مهمی را دارند. تلاش زوجها برای شناسایی و مقابله با این عوامل ، درافزایش استحکام زندگی مشترک آنان موثر است و عملکرد مناسب زوجها در این زمینه احتمال خطر جدایی آنان را به حداقل می رساند.
برخی از عوامل مهم بی ثبات کننده ی زندگی مشترک زوجها که مورد شناسایی قرار گرفته اند عبارتند از :
-مخالفت مکرر زوجها با نظریات همدیگر در زمینه های مختلف: در برخی از مواقع زوجها تلاش بسیار زیادی می نمایند تا نطریات خود را به همدیگر تحمیل نموده و درست بودن نظریات همسرشان را کاملا به زیر سوال ببرند. علل مختلفی (مانند داشتن ویژگی های شخصیتی سلطه جویی و یا خودشیفتگی ) به ایجاد چینن حالتی در بین زوجها کمک می کند .
-بیان توهین های مکرر: بیان توهین های مکرر زوجها به یکدیگر اغلب می تواند سبب تحریک حالت خشم در آنان گردد و ادامه ی این فرایند نادرست به کمیت و کیفیت ارتباطات متقابل زوجها آسیب وارد می کند.
-حالت تلافی نمودن: حالت تلافی نمودن یکی از اشتباهات مهمی است که زوجها در زندگی مشترک شان آن را زیاد انجام می دهند. تمایل به تلافی نمودن زمانی افزایش می یابد که یکی از زوجها احساس می کند همسرش عمل نادرست و ناراحت کننده ای را به عمد انجام می دهد. در اکثر مواقع زوجها علت اصلی استفاده ی خود از حالت تلافی نمودن را تلاشی برای جلوگیری از تکرارسخنان و یا رفتارهای ناپسند همسرشان می دانند. زوجها باید به این نکته توجه نمایند که استفاده از این روش آنان را گرفتار نوعی مسابقه ی ناخوشایند برای تذکر مکرر در مورد صفات و ویژگیهای منفی که در همدیگر احساس می نمایند وجود دارند می نماید و در نهایت ادامه ی چینن روندی احتمال جدایی آنان را بالا می برد.
-انکار وجود تعارضات و اختلافات در زندگی مشترک: برخی از زوجها وجود تعارضات و اختلافات در زندگی مشترک شان را انکار می نمایند . استفاده از حالت انکار از این جهت مناسب نمی باشد که چینن عملی می تواند سبب کاهش میزان تلاش زوجها برای حل تعارضات و اختلافاتی که با هم دارند گردد. همچینن استفاده ی طولانی مدت زوجها از حالت انکار می تواند آنان را از دسترسی کامل به واقعیتها دور نموده و در نهایت میزان تعارضات و اختلافات زوجها را با یکدیگر بیشتر نماید.
-نشان دادن حالت خشم شدید و مکرر: برخی از زوجها اعتقاد دارند ابراز مکرر حالت خشم می تواند سبب افزایش میزان اقتدار و قدرت آنان در درون خانواده گردد . حالت خشم مکرر  در برقراری ارتباطات متقابل و ایجاد حالت صمیت و نزدیکی در بین زوجها تاثیرات منفی بجا می گذارد .همچینن نشان دادن حالت های خشم شدید و مکرر در بین زوجها افزایش میزان تعارضات و مشکلات آنان را در پی دارد و ادامه ی چینن روندی میزان خطر جدایی زوج ها از یکدیگر را به صورت معناداری بالا می برد.
برخی دیگر از عوامل بی ثبات کننده ی زندگی مشترک زوجها عبارتند از:
-عدم وجود احساس همدلی و همدردی کافی در بین زوجها
-عدم وجود احساس تعهد کافی در بین زوجها برای پیشبرد و یا حفظ زندگی مشترک
-عدم احترام گذاشتن مناسب زوجها به همدیگر
-عدم اختصاص وقت کافی برای گفتگو با همدیگر
-تاکید زیاد زوجها بر روی موضوعات مربوط به گذشته
-عدم توجه کافی زوجها به موضوعات جاری
-عدم توجه کافی زوجها به نقاط مشترک همدیگر
-عدم اعتماد کافی زوجها به همدیگر

پایان بخش چهارم

منابع

Barlow.H.(2014 ). Handbook of psychological disorder.New York : Guilford press

Fraenkel. P (2002). Prevention of marital disorder. New York : Springer press.

Lebow.J.(2005 ). Handbook of clinical family therapy. New York : John wiley

                                                                                                                                                                       & sons publication.

   Oleary . G. (2014 ). The couple psychotherapy. New York : John wiley &sons publication

دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی )

استفاده ازمطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

96/5/12

آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور خدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم

تلفن:04135559866 و09144015140

بازدیدها: 848

نظرات