روشهای نوین در درمان اختلالات شخصیتی

واژه ی شخصیت اشاره به مجموعه ی صفات و ویژگیهای نسبتا دایمی دارد که شخص در موقعیتهای مختلف آنها را نشان می دهد . در شکل گیری ویژگیهای شخصیتی هم عوامل زیستی و هم عوامل محیطی نقش دارند. عوامل زیستی (Biological ) که در شکل گیری ویژگیهای شخصیتی نقش دارند می توانند شامل حوزه های گسترده ای مانند عامل ژنتیک (Genteic ) ، عامل سرشت (Temperament) ، عامل ناقل های عصبی و عامل هورمونها باشند. از سوی دیگر عوامل محیطی که در شکل گیری ویزگیهای شخصیتی نقش دارند می توانند شامل موارد مختلفی مانند چگونگی شکل گیری حالت دلبستگی در دوران کودکی ، انواع خصوصیات روانشناختی والدین و نوع روشهای تربیتی که والدین برای تربیت فرزند خود غالبا آنها را بکار می برند می باشد.

روانشناسان معمولا زمانی از واژه ی اختلال شخصیت استفاده می نمایند که برخی از ویژگیهای شخصیتی غیر معمول ، انعطاف ناپذیر و با ویژگیهای فرهنگی جامعه ای که شخص در آن رشد نموده است همخوانی نداشته باشد. یکی دیگر از ملاکهایی که روانشناسان برای تشخیص ابتلا به یکی از انواع اختلالات شخصیتی بکار می برند شدت زیاد علایم این اختلالات می باشد به نحوی که در میزان کارکردهای شغلی ، ارتباطی و یا تحصیلی اشخاص مبتلا  کاهش معنا داری ایجاد نماید.

انجمن روانپزشکی آمریکا در آخرین طبقه بندی تشخیصی خود که به نام DSM_V معروف است اختلالات شخصیتی را در سه گروه اصلی َزیر قرار می دهد

گروه A: ویژگی اصلی این گروه از اختلالات شخصیتی عجیب و غریب بودن رفتار مبتلایان به این اختلالات می باشد. در گروه A  اختلالات شخصیتی اسکیزوید(Schizoid ) ، اسکیزوتایپل (Schizotypal ) و پارانوئید قرار دارند. دو ویژگی مهم اختلال شخصیتی اسکیزوئید تمایل زیاد به دوری گزینی از دیگران و ابراز محدود هیجانات می باشد.

اشخاص مبتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوتایپل مانند اشخاص مبتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوئید تمایل زیادی به تنها بودن و انجام فعالیتهای فردی دارند اما تفاوت مهم این اشخاص با اشخاصی که مبتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوید هستند آن است که یکی از ویزگیهای مهم آنان انجام رفتارهای غیرمعمول ( مانند پوشیدن لباسهای غیرمعمول ) و یا اعتقادات غیر معمول ( مانند اعتقاد به داشتن توانایی برای خواندن افکار دیگران ) می باشد. نتایج برخی از پژوهشها نشان می دهد اشخاصی که مبتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوتایپل هستند در خطر بیشتری برای ابتلا به نوعی از اختلال روان پریشی شدید به نام اختلال اسکیزوفرنیا می باشند.

اختلال شخصیتی پارانوید آخرین اختلالی است که در دسته ی اختلالات شخصیتی گروه A قرار دارند . دو ویزگی مهم اختلال شخصیتی پارانوئید عدم توانایی برای اعتماد نمودن به دیگران و نگرانی زیاد از احتمال فریب خوردن از سوی سایر اشخاص می باشد. مبتلایان به این اختلال شخصیتی نیز مانند دو اختلال شخصیتی قرار گرفته در گروه A  توانایی محدودی از نظر ابراز هیجانات دارند.

گروه B : دو ویژگی اصلی مبتلایان به اختلالات شخصیتی که در گروه B قرار دارند ابراز شدید هیجانات و انجام رفتارهای نمایشی است. در گروه اختلالات شخصیتی B اختلالات شخصیتی نمایشی (Histornotic )، مرزی (Borderline ) ، خود شیفته و ضد اجتماعی (Antisocial )  قرار دارند. ویژگی عمده ی مبتلایان به اختلال شخصیتی نمایشی نیاز شدید به دریافت توجه  و رفتار های همراه با حالت خشم و یا پرخاشگری در صورت عدم دریافت توجه از سوی دیگران است.

مبتلایان به اختلال شخصیتی خود شیفته نیز مانند مبتلایان به اختلال شخصیتی نمایشی نیاز زیادی به دریافت توجه از سوی دیگران دارند و در کنار این حالت آنان احساس همدلی ضعیفی دارند و میزان اعتماد به نفس آنان بسیار بالا می باشد.

ویژگی عمده ی مبتلایان به اختلال شخصیتی مرزی عدم حالت ثبات در زمینه های رفتاری ، هیجانی و ارتباطی است. علایم اختلال شخصیتی مرزی در مقایسه با علایم سایر اختلالات شخصیتی شدت زیادتری دارند و امکان دارد در برخی از مواقع حالتهایی از اختلالات تفکر ( بیشتر به صورت حالت هذیان ) و حالتهایی از اختلالات ادراکی ( بیشتر به صورت حالت توهم ) را نیز تجربه نمایند. از دیگر علایم اختلال شخصیتی مرزی احتمال انجام رفتارهایی همراه با خود آزاری و احساس پوچی می باشد.

علامت اصلی اختلال شخصیتی ضداجتماعی عدم توجه به حقوق دیگران است . از دیگر علایم اختلال شخصیتی ضداجتماعی عدم احساس مسئولیت پذیری در انجام امور مختلف زندگی ، انجام اعمال پرخاشگرانه و عدم عبرت آموزی از انجام اعمال مجرمانه ی قبلی است.

گروه C : ویژگی عمده ی مبتلایان به اختلالات شخصیتی که در گروه C قرار دارند وجود حالت اضطراب و ترس زیاد می باشد. در این گروه از اختلالات شخصیتی اختلالات شخصیتی اجتنابی (Avoidance ) ، وسواسی- اجباری (Obsessive- compulsive ) و وابسته (Dependent) قرار دارند.

علامت اصلی اختلال شخصیتی اجتنابی ترس از طرد شدن و یا ترس از عدم پذیرش است . مبتلایان به اختلال شخصیتی اجتنابی مانند اختلال شخصیتی اسکیزوید دوستان کمی دارند و فعالیتهای خود را بیشتر به صورت انفرادی انجام می دهند . بر خلاف اشخاص مبتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوید آنان تمایل برای شرکت در فعالیتهای گروهی دارند اما به علت ترس از احتمال عدم پذیرش از سوی دیگران سعی لازم را برای ورود به فعالیتهای گروهی انجام نمی دهند.

ویژگی عمده ی مبتلایان به اختلال شخصیتی وسواسی- اجباری پافشاری زیادبر روی اجرای درست قوانین می باشد. علاقه ی شدید به برقراری نظم و ترتیب و انگیزه ی بالا برای پیشرفت شغلی از دیگر ویژگیهای مبتلایان به اختلال شخصیتی وسواسی- اجباری می باشد.

اختلال شخصیتی وابسته از دیگر اختلالات شخصیتی است که در گروه C اختلالات شخصیتی قرار گرفته است . از ویژگیهای مهم این نوع اختلال شخصیتی عدم توانایی برای تصمیم گیری برای موضوعات مهم در زندگی خود می باشد.مبتلایان به اختلال شخصیتی وابسته انتظار دارند والدین و یا خویشاوندان نزدیک برای مسایل مهم زندگی آنان ( مانند موضوع ازدواج و یا انتخاب شغل ) تصمیم بگیرند.

برای درمان اختلالات شخصیتی از روش روان درمانی و دارو درمانی استفاده می شود. کاربرد روان درمانی برای درمان اختلالات شخصیتی موثرتر از دارو درمانی است. داورهای اختصاصی برای درمان  اختلالات شخصیتی وجود ندارد و تنها با توجه به نوع علایمی که هر یک از مبتلایان به اختلالات شخصیتی نشان می دهند درمان دارویی صورت می گیرد. برای مثال در مبتلایان به اختلال شخصیتی وابسته که میزان علایم مربوط به حالت افسردگی بالا می باشد احتمال دارد از داروهای ضد افسردگی استفاده شود و یا در بیماران مبتلا به اختلال شخصیتی مرزی که میزان تحریک پذیری و حالت خشم زیاد است احتمال دارد از داروهای ثابت کننده خلق (Mood stabilizer ) مانند داروی والپرونیت سدیم استفاده  شود.

روش های مختلفی برای روان درمانی اختلالات شخصیتی بکار می رود از جمله ی این روش ها می توان به روش های روان درمانی تحلیلی (Psychoanalysis ) و درمانهای شناختی – رفتاری (Cognitive- behavioral therapy ) اشاره نمود . در روش های مختلف روان درمانی تحلیلی هدف از درمان اختلالات شخصیتی ایجاد تغییرات مهم شخصیتی به کمک حل تعارضاتی که در ناخود آگاه مبتلایان به این اختلالات وجود دارد می باشد. روان درمانگران تحلیلی اعتقاد دارند اکثرا ریشه ی این تعارضات مربوط به دوران کودکی است که موجب متوقف شدن فرایند رشد شخصیت شده است. درمانهای روان تحلیلی معمولا درمانهای طولانی بوده و برخی از این درمانها حتی ممکن است بیشتر از دو سال طول بکشند.

درمانهای شناختی – رفتاری برای اختلالات شخصیت در بیست سال اخیر رشد زیادی یافته است. درمانهای شناختی- رفتاری درمانهای جدیدی هستند و از بکار بردن آنها بیشتر از 50 سال نمی گذرد. اولین بار درمانهای شناختی – رفتاری را آرئون بک و همکارانش برای درمان اختلال افسردگی بکار بردند . به نظر آنان هیجانات ، رفتارها و افکار ارتباط متقابلی با یکدیگر دارند و تغییر بر روی یکی از آنها با ایجاد تغییر در دیگری همراه است. بک و همکارانش از بین سه عامل تغییر هیجان ، تغییر رفتار و تغییر افکار بر روی نقش تغییر افکار به عنوان عامل اصلی درمان تاکید نموده اند . به نظر آنان زمانی که در اثر رشد عواملی مانند طرحواره های منفی (Negative Schema ) تحریفات یا خطاهای شناختی در شخصی ایجاد می شود علایم اختلالات روانشناختی امکان دارد در وی ظاهر شود . در جریان درمانهای شناختی – رفتاری درمانگر به بیماران خود کمک می کند تا انواع افکار و رفتارهای ناکارآمد خود را شناسایی بکنند و افکار و رفتارهای مناسبی را جایگزین آنها نمایند

مروری بر نتایج درمانهای شناختی – رفتاری  نشان داد که این درمانها در درمان برخی از اختلالات روانشناختی مانند اختلال افسردگی و یا اختلالات اضطرابی که شدت آنها در سطح خفیف تا متوسط می باشد تقربیا به اندازه ی دارو درمانی موثر می باشند. اما اثر این نوع درمانها بر روی اختلالات شخصیتی چندان قابل توجه نمی باشد. در سالیان اخیر روش های درمانی شناختی – رفتاری جدیدی ابداع شده است که بر روی اختلالات شخصیت موثرتر می باشد. این روش ها که اصطلاحا به روشهای درمانی موج سوم رفتاری معروف شده اند از جمله ی این روش ها می توان به روشهای طرحواره درمانی (Schema therapy ) ، درمان پذیرش – تعهد و رفتار درمانی دیالیتک اشاره نمود.

طرحواره درمانی (Schema therapy )

طرحواره درمانی یکی از روش های درمانی جدید است که توسط جفری یانگ ابداع شده است. در این روش درمانی از تکنیک های مختلفی که در درمانهای مختلف مانند درمان شناختی- رفتاری ، گشتالت و روان تحلیلی بکار می روند استفاده می شود. یکی از اصلی ترین کاربردهای طرحواره درمانی در درمان اختلالات شخصیتی بخصوص اختلال شخصیتی مرزی است.

روش پذیرش – تعهد (ACT)

روش پذیرش- تعهد توسط روانشناسی به نام استوان هایز معرفی شده است. هدف عمده ی این درمان از بین بردن رنج انسانها با کمک پذیرش و در عین حال تعهد متعهدانه برای انجام فعالیتهای کارآمد  است . درمان ACT برای مقابله با اختلالات اضطرابی ، افسردگی و برخی از اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیتی مرزی بکار می رود . در طول درمان ACT درمانگر به بیمار خود کمک می کند تا بتواند با لحظه ی حاضر ارتباط بیشتری پیدا نماید و برای رسیدن به این هدف درمانگر از برخی از تکنیک ها مانند تکنیک های توجه آگاهی (Mindfulness techniques)  استفاده می کند. از فعالیتهای دیگری که درمانگر ACT در طول درمان انجام می دهد می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1-مقابله با افکار ، تصورات و خاطرات ناخوشایند: درمانگر ACT مانند درمانگر شناختی- رفتاری مراجع خود را تشویق می نماید تا با افکار ، تصورات و خاطرات ناراحت کننده اش مقابله نماید. از نظر درمانگر ACT مراجع باید به جای گرفتار شدن در تله ی افکار ناراحت کننده آنها را به مبارزه بطلبد و راههایی را برای مقابله با آنها بیابد.

2–تشویق مراجع به پذیرش تجربیات : درمانگر ACT تلاش می نماید تا مراجع ذهن خود را برای پذیرش احساسات و هیجانات خود باز نماید و احساسات و هیجانات خود را آن طور که هست مورد پذیرش قرار دهد.

3-توجه به ارزش های مراجع : درمانگر ACT  در جریان درمان تلاش می کند تا ارزش هایی که برای مراجعش مهم هستند را مورد شناسایی قرار دهد و اگر لازم باشد در مورد این ارزش ها در طول درمان با مراجع خود صبحت نماید . به نظر درمانگر ACT ارزش ها عامل اساسی معنا دار نمودن زندگی می باشند و جهت زندگی را تعیین می نمایند و لذا باید مورد توه قرار گیرند.

4-تشویق مراجع برای تعهد بیشتر برای انجام برخی از فعالیتها : از نظر درمانگر ACT  زندگی کامل و معنا دار زمانی امکان پذیر خواهد بود که شخص ارزش های مناسب بعلاوه ی فعالیتهای منطبق با آن ارزش ها را داشته باشد.

6-هدایت نمودن ذهن مراجع در جهت انعطاف پذیری ذهنی بیشتر : از نظر درمان ACT حالت انعطاف پذیری ذهنی عبارت است از توانایی برای بودن در لحظه ی حاضر همراه با باز بودن ذهن به تجربیات مختلف می باشد.  یکی از اهداف اساسی درمان ACT کمک به مراجع برای رسیدن به انعطاف پذیری ذهنی است.

رفتار درمانی دیالیتک (DBT)

رفتار درمانی دیالیتک (DBT)یکی از درمانهای شناختی – رفتاری جدید است و توسط روانشناسی به نام لیهان ابداع شده است. در این نوع درمان از تکنیک تنظیم هیجانی استفاده زیادی می شود . تکنیک تنظیم هیجان یکی از تکنیک هایی است که در سایر درمان های شناختی – رفتاری برای کمک به مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی ، اختلالات اضطرابی ، سومصرف مواد و درمان مشکلات زوجها نیز استفاده می گردد. بکار بردن تکنیک تنظیم هیجان در جریان اجرای درمان DBT از این جهت مهم است که اجرای این تکنیک سبب کاهش میزان برانگیختگی هیجانی می شود، افزایش میزان احساس خودکنترلی و افزایش احتمال رسیدن به اهداف می شود.بیشترین استفاده از رفتاردرمانی دیالیتک در درمان اختلال شخصیتی مرزی می باشد. 

نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی )

استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور خدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم

تلفن:04135559866 و09144015140

96/9/12

منابع

                                                                Boteman.A. (2004). Psychotherapy for borderline personality disorder . Oxford : oxford press

                                 Freeman.A &etal .(2005). Encyclopedia of cognitive behavioral therapy . New York : Springer pres

Gunderson.J.(2000). Psychotherapy for personality disorder.Washtion: American psychiatric press.Inc

Livesley.W.(2001). Hand book of personality disorder. New York : Guilford press

 

بازدیدها: 4404

نظرات