ترس های شدید ، حالت خشم و حالت افسردگی سه نوع مشکل مهم در دوران کودکی می باشند . روبرو شدن کودکان با این مشکلات والدین آنان را بسیار ناراحت نموده و در بسیاری مواقع سبب مراجعه آنان به متخصصین علوم رفتاری بخصوص روانشناسان می گردد . در این مقاله کوشش شده است در مورد سه مشکل فوق توضیحاتی ارایه گردد.
ترس ها ی شدید: یکی از مشکلات رفتاری کودکان که در تمام سنین دوران کودکی بخصوص در دوره ی قبل از رفتن به مدرسه بوجود می آید و سبب ایجاد نگرانی زیاد در والدین می شود وجود ترس های زیاد در مورد موضوعات مختلف ( مانند ترس از موضوع تاریکی ، حیوانات ، از دست دادن والدین ) می باشد. ترس نوعی هیجان می باشد و وجود آن برای بقای انسان ضروری می باشد. ترس حالتی هیجانی است که جسم و ذهن انسان را در حالت اضطرار برای پاسخ دادن قرار داده و سبب می گردد که برای نشان دادن چینن پاسخی تمام قوای جسمی و ذهنی انسان تجهیز شوند. اگرچه توانایی کنار کشیدن از محرک های آزار دهنده امکان دارد از ماههای دوم و سوم زندگی آغاز گردد اما پاسخ ارادی نوزادان به محرک های ایجاد کننده ی ترس معمولا از ماه ششم و یا هفتم آغاز می شود. رشد شناختی کودکان یکی از عوامل تعیین کننده ی نوع محرک هایی است که امکان دارد نوزادان از آن بترسند. برای مثال زمانی که کودکان در سن 7 یا 8 ماهگی قرار دارند این توانایی شناختی را پیدا می نمایند که اشیا یا اشخاصی که از معرض دید آنها دور می شوند از بین نرفته و وجود دارند و این موضوع آغاز ترس از اشخاص غربیه در کودکان می باشد . ترس از اشخاص غربیه به این صورت است که کودک هنگامی که مشاهده می نماید که شخص نا آشنایی به او نزدیک می شود با گریه نمودن و یا نشان دادن حالت بیقراری پاسخ می دهد. با توجه به رشد شناختی و میزان سن کودکان می توان انتظار داشت که میزان شدت برخی از ترس ها در مراحل مختلف دوران کودکی بیشتر و یا کمتر گردد. برای نمونه میزان ترس از تاریکی و حیوانات در اوایل دوره ی کودکی یا سنین دو الی چهار سالگی بیشتر از سایر مراحل دوران کودکی است. اما دوره ی اواخر کودکی یعنی سنین یازده یا دوازده سالگی ترس از عدم موفقیت در تحصیل و یا ترس در حفظ دوستیها به عنوان ترس های اصلی مطرح می شوند .
زمانی که میزان پاسخ به محرک ایجاد کننده ی ترس بسیار شدید باشد و این پاسخ همراه با حالت اجتناب نمودن از محرک های ایجاد کننده ی ترس باشد در آن صورت گفته می شود که حالت ترس غیر عادی یا حالت فوبیا (Phobia ) بوجود آمده است.درحالت فوبیا میزان ناراحتی به هنگام روبرو شدن با محرک ترس زا بسیار شدید است و شخص با اجتناب نمودن مکرر از آن تلاش می نماید که با منبع ترس زای خود روبرو نشود و اگر امکان اجتناب هم وجود نداشته باشد وی موقعیت ترس زا را با حالت ناراحتی زیاد تحمل می کند. نظریه های مختلفی در مورد علل ایجاد فوبیا بیان شده است . در اکثر این نظریه ها منشا بوجود آورنده ی حالت فوبیا یادگیری از طریق شرطی شدن( مانند شرطی شدن کلاسیک و شرطی شدن عملکردی ) ذکر شده است. فوبیا به انواع مختلفی مانند فوبیای حیوانات ، فوبیای اختصاصی و فوبیا از مکان های باز و یا مکانهای عمومی طبقه بندی شده است. فوبیا از مکانهای باز و یا مکانهای عمومی (Agoraphobia ) ناتوان کننده ترین نوع فوبیا می باشد . در این نوع فوبیا شخص به علت ترس از روبرو شدن با حمله ی پانیک ( حالتی که در آن شخص علایم شدید اضطراب مانند طپش شدید قلب ، لرزش زیاد و تعریق زیاد را برای مدت حدود 20 دقیقه تجربه می نماید) از حضور در مکانهایی که امکان روبرو شدن با خطر در آنها زیاد است مانند روی پل ها و یا حضور در فروشگاههای شلوغ امتناع می ورزد.
بهترین روش برای مقابله با حالت ترس روش مواجهه یا روبرو شدن است . در این روش شخصی که از محرک ایجاد کننده ی ترس شدیدا اجتناب می نماید تشویق می شود که بتدریج با این محرک روبرو شود . رفتار درمانگران استفاده از روش مواجهه را برای درمان ترس ها بخصوص زمانی که این ترس ها به حالت فوبیا تبدیل شده باشند بسیار مفید می دانند. بنظر آنان مواجهه ی تدریجی با محرک های ایجاد کننده ی ترس به اشخاصی که حالت ترس شدید یا فوبیا دارند این اجازه را می دهد که برای بار دیگر این محرک های را در ذهن خود تجزیه و تحلیل نموده و در نتیجه پاسخ های بهتری به آنها بدهند.
حالت خشم
حالت خشم یکی از هیجان های منفی است . این حالت هیجانی اگر به صورت مناسبی کنترل نشود همراه با ایجاد عوارض زیاد می باشد. حالت خشم یکی از هیجانهایی است که در سال اول زندگی ظاهر می شود . نتایج پژوهشهای روانشناسان حوزه ی روانشناسی رشد نشان می دهد که حالت خشم یکی از اولین حالت های هیجانی است که در نوزادان مشاهده می شود . بر اساس نتایج پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده است نوزادان در سنین شش یا هفت ماهگی می توانند هیجان خشم خود را نشان دهند. در بین کودکان تفاوتهای فردی مختلفی در مورد میزان و نحوه ی ظاهر شدن حالت خشم وجود دارد . بنظر می رسد عوامل ژنتیکی در مورد میزان ظاهر شدن علایم خشم نقش مهمی دارد . نقش عوامل ژنتیک در این زمینه به کمک عواملی که اصطلاحا عوامل سرشتی (Temperment ) نامیده می شوند اثبات شده است . عوامل سرشتی عواملی هستند که به هنگام تولد در نوزاد وجود دارند و با رشد کودک عوامل محیطی بر روی آنها تاثیر می گذارد . عوامل سرشتی بر روی رفتارها ی کودکان اثر گذاشته و در نحوه ی بروز هیجانات از نظر شدت ظاهر شدن آنهامداخله می کنند. با رشد کودک نقش عوامل سرشتی بتدریج کاسته می شود به نحوی که در دوران بزرگسالی میزان نقش این عوامل به حداقل خود کاهش می یابد. از ویژگیهای سرشتی که با چگونگی نشان دادن حالت خشم و نحوه ی کنترل حالت خشم ارتباط دارد می توان به ویژگی سرشتی گوش به زنگی و ویژگی سرشتی تحریک پذیری اشاره نمود . کودکانی که به هنگام تولد میزان بیشتری از این حالتهای سرشتی را به ارث بردند به هنگام بزرگسالی احتمال بیشتری وجود دارد که در برابر محرک های ایجاد کننده ی حالت خشم ، آستانه ی تحمل کمتری را داشته باشند و در برابر محرک های فوق با حالت خشم شدیدتری پاسخ دهند.
در ایجاد حالت خشم علاوه بر نقش عوامل سرشتی باید به نقش عوامل دیگری مانند نقش ناکامیها و محرومیتها هم توجه نمود .زمانی که کودکی در آستانه ی رسیدن به اهدافش می باشد وجود حالت ناکامی می تواند حالت خشم شدید را در وی بوجود آورد .در ایجاد حالت خشم علاوه بر نقش احساس ناکامی ، احساس مورد توهین قرار گرفتن هم می تواند نقش داشته باشد. احساس مورد توهین قرار گرفتن می تواند سیستم ظاهر شدن حالت خشم را به جریان اندازد . سایر عوامل محیطی که امکان دارد با ظاهرشدن حالت خشم در ارتباط باشند دریافت محرک های استرس زا و ابتلا به اختلال افسردگی است. در ایجاد حالت خشم کودکان علاوه بر عوامل فوق برخی از عوامل دیگر هم وجود دارند که در ظاهر شدن حالت خشم نقش مهمتری دارند از جمله ی این عوامل می توان به نقش یادگیری بخصوص یادگیری از طریق یادگیری غیر مستقیم یا یادگیری مشاهده ای نیز اشاره نمود. به نظر روانشناسی به نام آلبرت بندورا کودکان رفتارهای مختلف را از طریق مشاهده نمودن رفتارهای شخص دیگری که به نام الگو نامیده می شود یاد می گیرند و امکان دارد در موقعیتهای مختلف رفتارهای یادگرفته شده ی خود را نشان دهند. به نظر بندورا برای آنکه فرایند یادگیری مشاهده ای و یا فرایند الگوپذیری به شیوه ی مناسبی انجام گردد باید در شخص الگو و در شخص یادگیرنده چند خصوصیت مهم وجود داشته باشد . از جمله ی این خصوصیات آن است که شخص یادگیرنده باید توانایی توجه نمودن و توانایی برای یادگیری را داشته باشد ، فاصله ی سنی شخص یادگیرنده با شخص الگو کم باشد و شخص یادگیرنده انگیزه ی لازم برای یادگیری آن رفتار را داشته باشد.
ابتلای کودک به برخی مشکلات روانشناختی مانند اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه (ADHD) ، اختلال مخالفت جویی و اختلال ارتباطی(Conduct disorder ) می تواند با حالت خشم شدید و مکرر همراه باشد. از بین اختلالات فوق اختلال ارتباطی با ظاهر شدن حالت خشم و پرخاشگری زیادتر ی همراه است و حتی نشان دادن حالت خشم و پرخاشگری به عنوان نشانه ای مهم برای تشخیص این اختلال مطرح است.
افسردگی
اختلال افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانشناختی است . میزان شیوع این اختلال در دوران بزرگسالی به اندازه ای زیاد است که گاه با اصطلاح سرماخوردگی روانی از آن یاد می شود . میزان شیوع اختلال افسردگی در مردان به 8 الی 12 ذرصد و در بین زنان حدود 16 ای 18 ذرصد گزارش شده است. دو علامت مهم اختلال افسردگی پائین بودن میزان حالت خلقی و عدم رضایت یا لذت بردن از فعالیتهای زندگی می باشد. در کنار این دو