ترس

ترس

ترس یکی از انواع هیجانات می باشد که برای ادامه ی بقای انسان وجود آن لازم است. روانشناسان هیجانات را عاملی می دانند که انسانها را از حالت معمول خود خارج نموده و سبب ایجاد برانگیختگی در آنان می گردند. بطورکلی هیجانات در دو نوع منفی و مثبت قرار می گیرند. شادی و رضایت خاطر از جمله هیجانات مثبت و ترس و خشم از جمله هیجانات منفی می باشند. هیجانات سبب تحریک سیستم عصبی می گردند و با علایمی مانند افزایش میزان ضربان قلب ، افزایش میزان آهنگ تنفس و افزایش جریان خون در اعضای بدن همراه است.

ترس را می توان پاسخ فوری سیستم عصبی به وجود خطر دانست . زمانی که محرکی توسط سیستم عصبی مرکزی به عنوان محرک ی تهدید کننده ارزیابی می شود نخستین پاسخ به ترس آغاز می گردد . در سیستم عصبی مرکزی مناطق مختلفی در ارتباط با ادراک ترس و پاسخ به آن نقش دارند. یکی از مناطقی که در این مورد نقش مهمی دارد منطقه ای از مغز است که به نام منطقه ی کناره ای و یا اصطلاحا سیستم لیمبیک نامیده می شود. این منطقه در لایه های درونی مغز واقع شده و با تشخیص هیجانات و حافظه ارتباط دارد. در این منطقه بخش های مختلفی وجود دارند .یکی از بخش های این منطقه به نام بخش آمیگدال نامیده می شود. آمیگدال نقش مهمی در ارتباط با تشخیص محرک های ترس زا دارد. زمانی که در حیوانات این بخش برداشته می شود آنان در مقابل محرک ترس زا واکنشی از خود نشان نمی دهند  و برای حفظ جان خود تلاشی را به عمل نمی آورند. همچینن در حیواناتی که در محیط آزمایشگاه بخش آمیگدال مغز آنها دستکاری می شودعلایم و نشانه های   ترس مشاهده می گردد.  همچینن ناحیه ی آمیگدال مغز  به عنوان ناحیه ای است که در آن خاطرات هیجانی نگهداری می شوند . اختلال در کارکرد بخش آمیگدال مغز با ابتلا به بسیاری از اختلالات روانشناختی که در آنها حالت تنظیم هیجانات به هم می خورد( مانند برخی از اختلالات اضطرابی . برای نمونه اختلال استرس بعد از سانحه (PTSD) و اختلال دوقطبی ) ارتباط دارد. علاوه بر ناحیه ای کناره ای مغز قشر مغز نیز در چگونگی ادراک و واکنش به محرک های ترس زا نقش دارد. قشر مغز به چهار بخش قشر پیشانی (Frontal) ، آهیانه (Parietal ) ، گیجگاهی (Temporal) و پس سری (occupational ) تقسیم می شود.  مناطق آهیانه ، گیجگاهی و پس سری بیشتر در ارتباط با ادراک محرک های ترس زا نقش دارند و منطقه ی پیشانی در ارتباط با پاسخ حرکتی به محرک های ترس زا و یا به عبارت دیگر واکنش فرار یا مقابله نقش دارد.

سن و میزان رشد شناختی دو عاملی هستند که در تعیین نوع و شدت ترس تجربه شده نقش دارند. نتایج پژوهشهای روانشناسان رشد نشان می دهد که از هنگام تولد تا دو یا سه ماهگی نوزادان در مقابل محرک های ترس زا تنها با افزایش میزان برانگیختگی واکنش نشان می دهند اما از حدود 6 الی 7 ماهگی است که علایم معمول ترس در آنها به هنگام روبرو شدن با برخی از محرک ها ظاهر می شود . ازاولین ترسهایی که در کودکان ظاهر می شود می توان به ترس از اشخاص غریبه ( Stranger fear) اشاره نمود . این نوع ترس در حدود سن 8 ماهگی به بعد ظاهر می شود و علامت مهم آن ظاهر شدن حالت ناراحتی همراه با حالت بیقراری و یا گریه نمودن در زمانی است که شخص بیگانه ای به کودک نزدیک می شود. پاسخ عمده ی کودک به این نوع ترس پناه بردن وی به آغوش مادر است.  ترس دیگری که در سال اول زندگی ظاهر می شود ترس از جدایی می باشد . این نوع ترس معمولا چند ماه بعد از ظاهر شدن ترس از اشخاص غربیه یعنی حدود 10 الی 11 ماهگی ظاهر می شود  از علایم مهم وجود ناراحتی زیاد به هنگام دور شدن مادر است که معمولا به صورت حالت گریه نمودن با صدای بلند می باشد و با برگشت مادر  میزان ناراحتی کودک فورا کاهش می یابد . ترس از جدایی در سال دوم زندگی بیشتر می شود اما انتظار بر آن است که این نوع ترس از حدود 36 ماهگی به بعد کاهش یابد. اگرچه ترس از جدایی ترسی شایع در دوران اوایل کودکی می باشد اما در صورتی که بعد از سن سه سالگی کاهش نیابد می تواند همراه با افزایش خطر ابتلا به برخی از اختلالات روانشناختی مانند برخی از اختلالات شخضیتی مخصوصا اختلال شخصیتی وابسته باشد . روانشناسان یکی از دلایل عدم کاهش اضطراب جدایی بعد از سن سه سالگی را مربوط به شکل گرفتن نوعی دلبستگی ناایمن می دانند. به نظر مری این ورث(Ains worth)  حالت دلبستگی در دو طبقه ی ایمن و ناایمن قرا ر می گیرد . این ورث اعتقاد دارد که دلبستگی ناایمن نیز به سه طبقه ی دلبستگی ناایمن -اجتنابی ، دلبستگی ناایمن -دودلی و دلبستگی ناایمن – آشفته  طبقه بندی می گردد  به نظر وی از عوامل اصلی ظاهر شدن حالتهای دلبستگی ناایمن در کودکان فقدان مادر ، عدم توانایی مادر در برآورد نمودن نیازهای عاطفی کودک و عدم مراقبت وی به علل مختلف از جمله کم وسن سال بودن او است. در اوایل دوران کودکی به غیر از ترس از اشخاص بیگانه و ترس از جدایی ترس های دیگری مانند ترس از حیوانات و ترس از تاریکی نیز به وجود می آیند. در سنین 5 یا 6 سالگی ترس ها از موجودات خیالی (مانند ترس از غول ها )شایع می باشد و گاهی از اوقات شدید بودن این نوع ترس ها موجب نگرانی والدین می شود. زمانی که کودکان در سنین اواسط و یا اواخر دوران کودکی هستند ترسهایی تجربه می کنند که بیشتر منشا ذهنی یا تجسمی دارد  ترس از مورد قبول قرار نگرفتن از سوی همسالان و یا ترس از گرفتن نمرات پائین نمونه هایی از این نوع ترس ها هستند. 

نتایج برخی از پژوهشها نشان می دهد که حدود 40 درصد از ترسهای دوران کودکی امکان دارد در دوره ی بزرگسالی نیز تداوم داشته باشند. اکثر ترس ها در دوران کوذکی ظاهر شده و یا تشدید می یابند اما برخی از ترس ها مانند ترس از مکانهای شلوغ (Agoraphobia) یا ترس اجتماعی (Social phobia ) امکان دارد در سنین اواخر نوجوانی و یا اوایل بزرگسالی ظاهر شوند .

زمانی که شدت ترس زیاد باشد و عکس العمل شخص در مقابل محرک ترس زا خارج از حد معمول باشد حالتی پیش می آید که به آن ترس غیرعادی و یا فوبیا گفته می شود. در حالت فوبیا کودک و یا بزرگسال تلاش می کند که با محرک ترس زا روبرو نشود و در صورت روبرو شدن با محرک ترس زا با حالت بی میلی و با حالت تخت فشار آن را تحمل می کند. روانشناسان حالت فوبیا به سه نوع فوبیای خاص ، فوبیای اجتماعی و فوبیا از مکانهای شلوغ و یا مکانهای باز (Agoraphobia) طبقه بندی می نمایند .فوبیای خاص عبارت است از حالتی است که در آن اشیا یا موقعیتهای مختلفی ( مانند بلندی ، اشیای تیز ، تاریکی ) می توانند سبب ایجاد ترس ها ی شدید در اشخاص می گردند . ترس های غیرعادی از حیوانات نیز در این طبقه قرار می گیرند. فوبیای اجتماعی که به تازگی در بسیاری از منابع به نام اختلال اضطراب اجتماعی نامیده می شود حالتی است که بیشتر در دوره ی نوجوانی و یا اوایل دوره ی بزرگسالی مشاهده می شود. ویژگی عمده ی حالت فوبیای اجتماعی ترس از حضور در موقعیت جدید و یا موقعیتی است که در آن شخص امکان دارد مورد ارزیابی دیگران قرار بگیرد . حالت فوبیای اجتماعی می تواند مربوط به موقعیت خاص ( مانند حضور در کلاس ) و یا مربوط به بسیاری از موقعیتها باشد.  حالت فوبیا از مکانهای شلوغ یکی از شدیدترین و در عین حال یکی از ناتوان کننده ترین ترس های غیرعادی است . در این حالت ترسهای زیادی مانند ترس از دور شدن از خانه ، ترس از مکانهای شلوغ و ترس از رفتن به مکانهای عمومی ( مانند ایستگاههای شلوغ اتوبوس و یا سینماها ) وجود دارد. این نوع ترس برخلاف سایر انواع ترس ها در اوایل بزرگسالی ( بین 18 الی 24 سالگی ) ظاهر می شود. یکی از ویزگیهای مهم این نوع ترس تجریه ی حمله ی هراس (Panic attack  )  است. از ویژگی های حمله ی پانیک می توان به افزایش میزان ضربان قلب ، حالت تعریق زیاد ، افزایش میزان تنفس ،  احساس سرگیجه و احساس از دست دادن کنترل اشاره نمود . حمله یهراس  به صورت غیرقابل پیش بینی رخ می دهند و میزان زمان ان حدود 10 الی 15 دقیقه است.

اگرچه ترس یک نوع هیجان طبیعی است و یکی از ابزارهای لازم برای حفظ بقای انسان اما در برخی اوقات شدت آن افزایش یافته و در کارکردهای اجتماعی و شغلی و تحصیلی انسان آسیب زیادی ایجاد می کند. به نظر می رسد یکی از عوامل مهم در چگونگی واکنش به محرک های ترس زا عامل ژنتیک است . تاثیر عامل ژنتیک بیشتر به کمک عواملی که اصطلاحا عوامل سرشتی(Temperament factors ) نامیده می شوند انجام می گیرد. عوامل سرشتی عواملی هستند که از زمان تولد در نوزادان وجود دارند و بر روی رفتارهای وی تاثیر می گذارند. نقش  عوامل سرشتی بتدریج با افزایش سن کودک کاهش می یابد و عوامل محیطی بر روی آنها تاثیرات مهمی بجا می گذارند . از جمله یکی افزایش میزان یکی از عوامل سرشتی  سبب می شود نوزاد نسبت به محرک های محیطی پاسخی همراه با کناره جویی نشان دهد و افزایش این عامل بنظر می رسد با  واکنش های زیاد به محرک های ترس زا در آینده ارتباط داشته باشد.  بنظر می رسد نقش عوامل محیطی در افزایش واکنش به محرک های ترس زا در قالب فرایند یادگیری صورت می گیرد. سه روش یادگیری در این زمینه مطرح می باشند. روش اول روش یادگیری شرطی است . یادگیری شرطی به دو نوع یادگیری شرطی کلاسیک (Classic conditional ) و یادگیری عاملی (Operational conditional) طبقه بندی می شوند. ویژگی مهم شرطی شدن کلاسیک آن است که محرکی خنثی در اثر همراه بودن با محرکی که پاسخ ایجاد می کند خاصیت آن پاسخ را ایجاد می کند . به این نوع یادگیری گاه یادگیری پیوندی هم می گویند. به نظر می رسد ما بسیاری از ترس های خود را از همین طریق فرا می گیریم. به عنوان مثال زمانی که کودکی توسط سگی گاز گرفته شود در اثر یادگیری شرطی فرا می گیرد که از تمام یا اکثر سگها ترس داشته باشد و حتی دیدن تصویر سگی می تواند علایم ترس را در وی ظاهر سازد.

یکی دیگر از روش های افزایش واکنش به محرک های ترس زا یادگیری از طریق روش الگو سازی (Modeling ) است . روش الگو سازی گاه به نام روش یادگیری مشاهده ای هم نامیده می شود . بر اساس این نوع یادگیری رفتارهای الگوها می تواند عامل یادگیری های مثبت و یا منفی باشند . والدین به عنوان الگوی ترس می توانند عامل تشدید واکنش های کودکان به محرک های ترس زا باشند. زمانی که والدین واکنش های نامناسب به محرک های ترس زا نشان می دهند کودکان احتمال دارد از طریق مشاهده ی رفتارهای آنان این واکش ها را فرا گرفته و پاسخهای مشابهی به محرک های ترس زا نشان دهند.

میزان کار آمد بودن استفاده از تکنیک های رفتاری و شناختی برای مقابله با ترس ها یی که شدت آنها زیاد است بالا گزارش شده است. برخی از تکنیک های موثر برای درمان ترس های شدید عبارتند از:

-تکنیک مواجهه ( Exposure)

یکی از تکنیک های رفتاری برای مقابله با ترس ها و اضطراب ها تکنیک مواجهه است. در این تکنیک شخصی که در مقابل محرک های ترس زا واکنش های شدیدی را نشان می دهد تشویق میگردد که با این محرک ها به صورت تدریجی روبرو شود. نتایج پژوهشها نشان می دهد اشخاصی که از این روش استفاده می نمایند می توانند به صورت راحت تری با محرک های ترس آور روبرو شوند. یکی از مشکلات اجرای این تکنیک آن است که در اوایل اجرای آن T شخص میزان اضطراب و ترس زیادی را موقع روبرو شدن با محرک ترس زا تجربه می کند و این موضوع احتمال دارد که سبب شود وی نتواند که این تکنیک را به راحتی اجرا کند. برای رفع این مشکل لازم است که  ابتدا در مورد احتمال افزایش میزان ترس و اضطراب در اوایل اجرای این تکنیک  با شخصی که در نظر است این تکنیک بر روی او اجرا گردد گفتگو شود و بر این نکته تاکید شود که میزان اضطراب وی تنها در مراحل اولیه ی اجرای این تکنیک افزایش خواهد یافت و بتدریج پس از چندین بار مواجهه با محرک استرس زا سطح ترس وی کاهش خواهد یافت. 

یکی دیگر از تکنیک های مقابله با ترس های شدید تکنیک بازسازی شناختی است . از نطر شناخت درمانگران یکی از علل ظاهر شدن واکنش های شدید به محرک های ترس زا بر آورد بالای احتمال خطرزایی این محرک ها می باشد . اتقاق افتادن چینن حالتی می تواند ناشی از نوعی خطای شناختی باشد . استفاده از تکنیک بازسازی شناختی می تواند وسیله ای مناسب برای مقابله با انواع مختلف خطاهای شناختی باشد و سبب کاهش میزان واکنش ها به محرک های ترس زا شود. در تکنیک بازسازی شناختی تلاش می شود شخص به خطاهای شناختی خود آگاه شود و قدمهایی برای اصلح این خطاها بردارد

منابع

Barlow.D.(2014).Clinical handbook of psychological disorder.Newyork: Guilford press

Doctor .R.&.etal.(2008).The Encyclopedia of phobia fears and ancieties. Newyork:Facts on file press

Mansell.W.(2007).Coping with fears and phobia .Oxford : On world publications

Muris.P.(2007). Normal and abnormal fear and anxiety in children and adolescents. Newyork:Elsevier press

نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی)

استفاده از مقاله ی فوق به شرط اشاره به نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است.

19 /10 /95

آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی ):تبریز ،خیابان ،17شهریور جدید ، بالاتر از تقاطع خیابان طالقانی ، برج سینا ، طبقه ی هفتم

تلفن :04135559866و 09144015140

بازدیدها: 1164

نظرات