اختلال افسردگی و روشهای درمان آن
اختلال افسردگی یکی از اختلالات شایع روانپزشکی می باشد و ابتلا به این اختلال خسارات گسترده ی انسانی و اقتصادی به جوامع مختلف وارد می نماید. سازمان بهداشت جهانی اختلال افسردگی را یکی از علل مهم ایجاد ناتوایی در مردم می داند و بر لزوم درمان آن تاکید می نماید . مهمترین خسارت ابتلا به اختلال افسردگی افزایش خطر اقدام به خودکشی می باشد. بر طبق برخی از برآوردها میزان خطر اقدام به خودکشی در اشخاص مبتلا به اختلال افسردگی حدود 10 برابر اشخاصی است که به این اختلال مبتلا نمی باشند. از دیگر خسارات ابتلا به اختلال افسردگی خسارات اقتصادی می باشد .خسارات اقتصادی ابتلا به اختلال افسردگی از این جهت که میزان شیوع به این اختلال زیاد است ابعاد گسترده ای دارد برای نمونه هر سال میلیونها نفر در جهان به خاطر ابتلا به اختلال افسردگی توانایی انجام وظایف شغلی خود را از دست می دهند.
متخصصان علوم روانشناختی حالت افسردگی را از اختلال افسردگی متمایز می نمایند. به نظر آنان حالت افسردگی حالتی است که در آن شخص برای مدت نسبتا کوتاهی علایمی مانند کاهش علاقه به انجام فعالیتهای معمول زندگی و احساس خستگی پیدا می نماید . همچینن از نظر متخصصان علوم روانشناختی علایم حالت افسردگی تداوم زیادی ندارد و امکان دارد در طول مدت کوتاهی برطرف گردد. از سوی دیگر اختلال افسردگی با علایم شدیدتری در مقایسه با حالت افسردگی همراه است و ابتلا به اختلال افسردگی کاهش قابل توجهی در عملکردهای مختلف اجتماعی ، شغلی و ارتباطی شخص ایجاد می نماید. به نظر می رسد دو عامل طولانی بودن دوره ی ابتلا به اختلال افسردگی و کاهش قابل توجه در میزان کارکردهای ارتباطی ، شغلی و اجتماعی مهمترین ملاک تمایز بین حالت افسردگی و اختلال افسردگی می باشند
برای کمک به تشخیص اختلالات روانپزشکی دو نوع مهم طبقه بندی که شامل طبقه بندی انجمن روانپزشکی آمریکا که به DSM معروف است و طبقه سازمان بهداشت جهانی که به ICD معروف است وجود دارد. هر یک از این طبقه بندیها چندین بار مورد تجدید نظر قرار گرفته اند . برای نمونه در سال 2013 میلادی آخرین تجدید نظر طبقه بندی انجمن روانپزشکی آمریکا که به نام DSM-V معروف می باشد انتشار یافت . بر اساس طبقه بندی تشخیصی DSM-V برخی از انواع مهم اختلالات افسردگی عبارتند :
1-اختلال افسردگی اساسی (Major depression disorder)
2-اختلال افسردگی مقاوم (Persistence depression disorder )
3-اختلال نامنظمی خلق
اختلال افسردگی اساسی
اختلال افسردگی اساسی شایعترین نوع اختلال افسردگی می باشد. این نوع اختلال با علایمی مانند پائین آمدن حالت خلقی ، عدم رضایت از انجام فعالیتهای مختلف ، ناتوایی در تصمیم گیری ، کاهش یا افزایش میزان اشتها به غذا ، کاهش یا افزایش میزان خواب و وجود افکار مکرر در مورد مرگ و یا اقدام به خودکشی همراه می باشد. در طبقه بندی DSM-V فرض گردیده است که برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی لازم است که علایم این اختلال حداقل برای دو هفته تداوم داشته باشد.
اختلال افسردگی مقاوم
اختلال افسردگی مقاوم یکی دیگر از اختلالات مهم افسردگی می باشد . ویژگی مهم این نوع اختلال تداوم علایم این اختلال برای حداقل دو سال در مورد بزرگسالان و حداقل برای یک سال در مورد کودکان می باشد . علایم اختلال افسردگی مزمن شیبه به علایم اختلال افسردگی اساسی است به عبارت دیگر در این نوع اختلال نیز مانند اختلال افسردگی اساسی علایمی مانند پائین آمدن حالت خلقی و عدم رضایت از انجام فعالیتهای مختلف وجود دارد . با وجود شباهتهایی که بین علایم اختلال افسردگی مقاوم با علایم اختلال افسردگی مقاوم وجود دارد این دو اختلال دو تفاوت مهم با یکدیگر دارند یکی از این تفاوتها آن است که اختلال افسردگی مقاوم نوعی اختلال افسردگی مزمن می باشد به عبارت دیگر برای تشخیص اختلال افسردگی مقاوم لازم است علایم این اختلال حداقل برای دو سال در بزرگسالان و برای حداقل یک سال در کودکان تداوم داشته باشد اما برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی تداوم علایم برای حداقل دو هفته کافی می باشد. یکی دیگر از تفاوتهای اختلال افسردگی مقاوم و اختلال افسردگی اساسی آن است که علایم اختلال افسردگی مقاوم شدت کمتری از علایم اختلال افسردگی اساسی دارند.
اختلال نامنظمی خلق
اختلال نامنظمی خلق به تازگی وارد طبقه بندی DSM شده است. برای تشخیص این اختلال لازم است که شخص مبتلا در دامنه ی سنی بین 6 الی 18 سال قرار داشته باشد. از علایم مهم اختلال نامنظمی خلق وجود حالت های پرخاشگری مکرر می باشد.
علاوه بر طبقه بندی تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا(DSM) و سازمان بهداشت جهانی (ICD) که در مورد انواع اختلالات افسردگی ارایه شده است طبقه بندیهای دیگری نیز از انواع اختلالات افسردگی ارایه گردیده است که به اندازه ی دو طبقه بندی فوق مورد توجه متخصصان علوم روانشناختی قرار نگرفته است. از جمله ی این طبقه بندیها می توان به طبقه بندی اختلالات افسردگی به دو نوع اختلال افسردگی واکنشی (Reactive depression disorder ) و اختلال افسردگی درون زا (Endogenous ) اشاره نمود. دو تفاوت مهم اختلال افسردگی واکنشی با اختلال افسردگی درون زا آن است که در ابتلا به اختلال افسردگی واکنشی روبرو شدن با رویدادهای استرس زا نقش مهمی در ابتلا به این نوع اختلال افسردگی دارد در حالی که در ابتلا به اختلال افسردگی درون زا نقش روبرو شدن با رویدادهای استرس زا در ابتلا به این نوع اختلال چندان بارز نمی باشد. تفاوت مهم دیگر اختلال افسردگی واکنشی با اختلال افسردگی درون زا آن است که میزان شدت علایم اختلال افسردگی واکنشی در مقایسه با میزان شدت علایم اختلال افسردگی درون زا کمتر می باشد. در طبقه بندی دیگری که از انواع اختلالات افسردگی انجام گردیده است اختلالات افسردگی به دو نوع اختلال افسردگی نوروتیک (Neurotic ) و اختلال افسردگی سایکوتیک (Psychotic ) طبقه بندی گردیده است. تفاوت مهم اختلال افسردگی نوروتیک با اختلال افسردگی سایکوتیک در میزان شدت علایم این دو نوع اختلال می باشد به نحوی که علایم اختلال افسردگی سایکوتیک شدید بوده و همراه با تجربه ی حالت توهم و هذیان می باشد در حالی که علایم اختلال نوروتیک به حدی نمی رسد که علایم روان پریشی مانند توهم و هذیان تجربه گردند .
علل ابتلا به اختلال افسردگی
در ابتلا به اختلال افسردگی مانند ابتلا به هر نوع اختلال روانپزشکی دیگر عوامل زیستی (Biological )و عوامل محیطی نقش دارند. عامل ژنتیک از جمله مهمترین عامل زیستی است که در ابتلا به اختلال افسردگی نقش دارد . اگرچه تاکنون نقش ژن خاصی در ابتلا به اختلال افسردگی مورد اثبات قرار نگرفته است اما نتایج پژوهشهایی که بر روی دوقلوها و کودکانی که توسط خانوادهها به فرزندخواندگی پذیرفته شده اند نشان داده است که عامل ژنتیک می تواند در افزایش خطر ابتلا به اختلال افسردگی نقش داشته باشد. برخی از برآوردها نقش عامل ژنتیک را در ابتلا به اختلال افسردگی حدود 30 درصد برآورد نموده اند. عامل دیگر زیستی که نقش آن در احتمال ابتلا به اختلال افسردگی مطرح شده است نحوه ِ آزاد شدن ناقلهای عصبی می باشد. ناقلهای عصبی در مناطق مختلف مغز آزاد می شوند و اگرچه نقش اصلی آنها در انتقال پیامها بین سلولها می باشد اما میزان نحوه ی آزاد شدن این ناقلها بر روی حالتهای خلقی و رفتاری نیز تاثیر دارد. نتایج پژوهشهای انجام شده نشان می دهد که به هنگام ابتلا به اختلال افسردگی میزان آزاد سازی ناقلهای عصبی نورواپی نفرین و سروتونین کاهش می یابد و داروهایی که اصطلاحا به نام داروهای ضد افسردگی معروف می باشند میزان آزاد سازی این دو ناقل عصبی را افزایش داده و در نتیجه علایم اختلال افسردگی را کاهش می دهند.
پژوهشگران علوم روانشناختی بر نقش عوامل محیطی در افزایش خطر ابتلا به اختلال افسردگی تاکید می نمایند. به نظر آنان مهمترین عامل خطرزا برای ابتلا به اختلال افسردگی عامل استرس می باشد. نتایج بسیاری از پژوهشها نشان می دهد که حدود 60 الی 70 درصد اشخاصی که مبتلا به اختلال افسردگی می شوند حدود 6 ماه قبل از ابتلا به اختلال افسردگی با محرک استرس زای مهمی در زندگی روبرو می گردند.
در مورد علل ابتلا به اختلال افسردگی نظریه های مختلفی از جمله نظریه های شناختی ، رفتاری و روان تحلیلی ارایه شده است . در نظریه های روان تحلیلی بر روی وجود تعارضات زیاد و از دست دادن والدین در دوران کودکی به عنوان عامل مهم در احتمال ابتلا به اختلال افسردگی در دوران بزرگسالی تاکید می گردد. در نظریه های رفتاری کاهش دریافت تقویت کنندگان محیطی به علت کاهش میزان انجام فعالیتها به عنوان عامل مهم در ابتلا به اختلال افسردگی تاکید می شود. نظریه های مختلف شناختی در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال افسردگی پیشنهاد شده است . به نظر می رسد یکی از علل ارایه ی نظریه های مختلف شناختی پیرامون سبب شناسی اختلال افسردگی رشد جهش گونه ی انجام پژوهشهای شناختی در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلالات روانشناختی می باشد. آرئون بک ( ارایه کننده روش درمان شناختی – رفتاری ) یکی از مهمترین نظریه ها را در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال افسردگی ارایه نموده است . بر اساس این نظریه استرس عامل بالفعل کننده ی ابتلا به اختلال افسردگی می باشد . بک در نظریه خود فرایند ابتلا به اختلال افسردگی را بر طبق مراحل می داند
مرحله ی اول : روبرو شدن با تجریبات اولیه ی ناخوشایند ( برای نمونه مورد انتقاد مکرر قرار گرفتن از سوی والدین)
مرحله ی دوم : شکل گیری فرضیه های ناکارآمد ( برای نمونه من آدم بی ارزشی هستم یا هیچکس مرا دوست ندارد)
مرحله ی سوم :روبرو شدن با رویدادهای استرس زا ( برای نمونه از دست دادن اعضای نزدیک خانواده )
مرحله ی چهارم : فعال شدن فرضیات ناکارآمد
مرحله ی پنجم :فعال شدن افکار خودکار منفی
مرحله ی ششم : ظاهر شدن علایم افسردگی
نظریه های سبک اسنادی (Style attribution ) و سبک پاسخ (Response style ) دو نظریه ی شناختی دیگر می باشند که کوشش نموده اند علل ابتلا به اختلال افسردگی را توضیح دهند. بر طبق نظریه ی سبک اسنادی یکی از عوامل تاثیرگذار در ابتلا و یا عدم ابتلا به اختلال افسردگی آن است که مردم علل اتفاق افتادن رویدادهای ناخوشایند را به چه عواملی نسبت دهند. ارایه دهندگان نظریه ی سبک اسنادی اعتقاد دارند سبک اسنادی اشخاص می تواند در ابعاد درونی- بیرونی ، ثابت – متغیر و کلی – خاص قرار گیرد. همچینن به نظر آنان اشخاصی که سبک اسنادی آنان درونی ، ثابت و کلی می باشد در خطر بالاتری برای ابتلا به اختلال افسردگی قرار دارند. در نظریه ی سبک اسنادی فرض می شود اشخاصی که سبک اسنادی درونی دارند زمانی که با یک رویداد ناخوشایند روبرو می شوند علت رخ دادن آن رویداد ناخوشایند را به عملکرد نادرست خود نسبت می دهند ( برای نمونه دانشجویی که نمره ی کم در آزمون ریاضی گرفته است امکان دارد گرفتن نمره ی کم در آزمون ریاضی را به نداشتن استعداد ریاضی خود نسبت دهد و در نتیجه علایم افسردگی را تجربه نماید. نظریه ی سبک پاسخ توسط روانشناسی به نام نلون هاکسما به عنوان نظریه ای برای سبب شناسی ابتلا به اختلال افسردگی ارایه شده است. بر اساس نظریه ی سبک پاسخ یکی از علل ابتلا و یا تشدید علایم اختلال افسردگی داشتن نوعی سبک پاسخ در برابر رویدادهای استرس زا می باشد که سبک پاسخ نشخوار ذهنی ( Rumination response style )نامیده می شود . در نظریه ی سبک پاسخ فرض می گردد اشخاص در مقابل رویدادهای استرس زای زندگی از یکی از دو نوع سبک پاسخ نشخوار ذهنی (Rumination) و سبک پاسخ توجه برگردانی (Distraction ) استفاده می نمایند و اشخاصی که در برابر روبرو شدن با محرکهای استرس زا از سبک پاسخ نشخوار ذهنی استفاده می نمایند در خطر بیشتری برای ابتلا به اختلال افسردگی قرار دارند.
روشهای درمان
برای درمان اختلال افسردگی از روشهای درمان دارویی و روان درمانی استفاده می شود. در برخی از انواع اختلال افسردگی مانند اختلال افسردگی فصلی به علت آنکه در ابتلا به این نوع از اختلالات افسردگی به هم خوردن تعادل هورمونی نقش مهمی در ابتلا به اختلال افسردگی دارد استفاده درمان به کمک دارو درمانی در اولویت قرار می گیرد. عامل دیگری که در تعیین نوع درمان موثر می باشد عامل شدت اختلال افسردگی است . به طور کلی در این زمینه این موضوع مورد قبول قرار گرفته است که بهتر است در مواقعی که شدت علایم اختلال افسردگی در سطح خفیف قرار دارد از روان درمانی استفاده گردد و در مواقعی که میزان شدت اختلال در سطح متوسط تا شدید قرار دارد از روش دارو درمانی و یا دارو درمانی همراه با روان درمانی استفاده شود
برای درمان دارویی اختلال افسردگی از انواع مختلف داروهای ضدافسردگی ( مانند داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای یا داروهای اختصاصی بازدارنده بازجذب سروتونین یا داروهایSSRI) استفاده می نمایند. علت اصلی اثربخشی داروهای ضد افسردگی به خاطر افزایش یافتن میزان دو ناقل عصبی مهم یعنی ناقل عصبی سروتونین و نورواپی نفرین در اثر استفاده از این دو طبقه از داروها می باشد. نتایج پژوهشها نشان می دهد که میزان اثر بخشی انواع داروهای ضد افسردگی که در طبقه ی داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و SSRI قرار دارند تقریبا برابر یکدیگر است و عامل مهمی که تعیین کننده ی تجویز نوع این داروها توسط روانپزشکان می باشد داشتن عوارض کمتر می باشد
روان درمانگران برای روان درمانی اختلال افسردگی از روش های مختلفی مانند روش های روان تحلیلی و روش های درمان شناختی- رفتاری استفاده می نمایند. به طور کلی اکثر روان درمانگران برای روان درمانی اختلال افسردگی به خاطر کوتاه مدت بودن و ساختار یافته بودن درمانهای شناختی – رفتاری ترجیح می دهند از این روش ها استفاده نمایند . درمانگران در درمان شناختی- رفتاری اختلال افسردگی تلاش می نمایند با استفاده از تکنیکهای مختلف رفتاری و شناختی میزان شدت علایم مختلف اختلال افسردگی (مانند کاهش سطح انگیزش ، کناره گیری از انجام فعالیتها و احساس خستگی) را کاهش دهند . یکی از اهداف عمده از اجرای درمان شناختی – رفتاری آموزش مهارتهایی به مبتلایان به اختلال افسردگی می باشد که بتوانند افکار منفی خود را شناسایی نموده و آنها را تغییر دهند.
منابع
Barlow.D.(2008). Clinical Handbook of psychological disorders.New York: Guiford press .
Gotlib.I .& Hammen.C.( 2009 ). Handbook of depression.New York : Guilford pres
Papageorgiou.C.& wells.(2004). Depressive Rumination.West Sussex: John wiley & sons
Potokar.J.& Thase.M(2003). Advances in the management and treatment of depression . New York : Martin Dunitz.
نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی )
استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است
97/8/30
دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی ): تبریز ، خیابان 17 شهریور جدید ، بالاتر از تقاطع خیابان طالقانی ، برج سینا ، طبقه ی هفتم ،
تلفن : 35531202 و 09144015140
بازدیدها: 2200
نظرات