آشنایی با علایم چند نوع اختلال افسردگی و روش های درمان آنها
اختلالات افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانشناختی است . ابتلا به اختلالات افسردگی خسارات زیاد انسانی و اقتصادی را به اشخاص و جوامع وارد می نماید . از جمله خسارات انسانی ابتلا به اختلالات افسردگی افزایش معنادار خطر خودکشی بعد از ابتلا به این اختلالات است. از سوی دیگر کاهش قابل توجه میزان کارآیی شغلی در پی ابتلا به اختلالات افسردگی و تحمیل هزینه های درمان به اشخاص و دولتها از خسارات مهم اقتصادی ابتلا به اختلالات افسردگی است.
از گذشته ی دور کوششهای زیادی برای شناسایی علایم اختلالات افسردگی و طبقه بندی اختلالات افسردگی به عمل آمده است. برای نمونه حدود سه هزار سال قبل در یونان پزشکان اختلالی به نام اختلال مالیخولیا(Malcolia ) را شناسایی نموده بودند که علایم مهم آن احساس دلتنگی زیاد ، بیداری صبحگاهی ، کاهش میزان تحرک حرکتی – روانشناختی ، کاهش قابل توجه وزن ، بدتر بودن وضعیت روانشناختی به هنگام آغاز روز و احساس گناه زیاد بود.
بر اساس یکی از جدید ترین طبقه بندیهای تشخیصی (یعنی DSM-V) اختلالات افسردگی شامل اختلال افسردگی اساسی (Major depression disorder) اختلال افسردگی مداوم (Persistence depression disorder ) ، اختلال بد تنظیمی خلقی (ِDysregution mood disorder ) ، اختلال ملال قبل از قاعدگی و سایر اختلالات افسردگی طبقه بندی می شوند.
اختلال افسردگی اساسی ( Major depression disorder )
اختلال افسردگی اساسی شایعترین نوع اختلال افسردگی است. دو علامت اختلال افسردگی اساسی وجود حالت خلق افسرده و عدم رضایت از انجام فعالیتها می باشد که حداقل یکی از این علایم در نود درصد مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی وجود دارد . سایر علایم اختلال افسردگی اساسی شامل مواردی مانند از دست دادن وزن به میزان مهم ( حداقل از دست دادن 5 درصد وزن بدن در عرض یک ماه ) ، بیخوابی و یا پرخوابی تقربیا به صورت روزانه ، خستگی یا احساس از دست دادن انرژی تقربیا در هر روز از زندگی ، احساس بی ارزشی یا احساس گناه زیاد ، کاهش توانایی برای توجه یا تمرکز نمودن ، وجود افکار تکراری در مورد مرگ یا وجود افکار خودکشی می باشد . برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی علاوه بر آنکه لازم است که برخی از علایم فوق وجود داشته باشد در میزان کارکردهای اجتماعی و شغلی شخص مبتلا نیز باید کاهش معناداری بوجود بیاید. همچینن برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی لازم است که علاوه بر علایم فوق نشانه های اختلال افسردگی حداقل به مدت دو هفته تداوم داشته باشد.
در مبتلایان به اختلال افسردگی میزان علایمی که اصطلاحا علایم نباتی نامیده می شوند و شامل مواردی مانند بیخوابی یا پرخوابی و بی اشتهایی یا پراشتهایی است در مقایسه با سایر انواع اختلالات افسردگی زیادتر است. بر اساس جدیدترین طبقه بندی DSM یعنی DSM_V اختلال افسردگی اساسی می تواند انواع فرعی مختلفی مانند اختلال افسردگی با اشکال مالخیولیا ( Melancholic ) ، با اشکال غیر تیپک (Atypical ) ، با اشکال اختلال پیسکوتیک (Psychotic ) منطبق یا غیر منطبق با خلق داشته باشد .
در کودکان حالت تحریک پذیری (Irritability )زیاد یکی از علایم مهم تشخیصی برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی است. میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی در بین مردان حدود 8 در صد و در بین زنان حدوذ 16 درصد است . عواملی که در ابتلا به اختلال افسردگی اساسی امکان دارد نقش داشته باشند شامل عوامل سرشتی (Temperament) ، عوامل محیطی ، عوامل ژنتیکی و عوامل بیوشیمیایی می باشند. عوامل سرشتی عواملی می باشند که از هنگام تولد در شخص وجود دارند و در شکل گیری رفتارها و در نحوه ی پاسخ دادن وی به محرک های محیطی نقش مهمی را دارند. نتایج برخی از پژوهش ها نشان می دهد اشخاصی که به میزان زیادتری از نوعی صفت سرشتی به نام صفت سرشتی نوروتیک بودن را به ارث می برند به میزان بیشتری در خطر ابتلا به اختلال افسردگی قرار دارند. از بین عوامل محیطی که در بالا بردن خطر ابتلا به اختلال اقسزدگی نقش مهمی دارند می توان به عامل استرس اشاره نمود. نتایج پژوهش ها نشان می دهد که حدود 70 درصد اشخاصی که مبتلا به اختلال افسردگی اساسی تشخیص داده می شوند چند ماه قبل از ابتلا به این اختلال محرک های استرس زای مهمی را دریافت داشتند .عامل دیگری که در ابتلا به اختلال افسردگی اساسی نقش مهمی دارد عامل وراثت می باشد . نقش عامل وراثت در ابتلا به این اختلال حدود 40 درصد برآورد شده است. اختلال افسردگی اساسی اختلالی دوره ای می باشد و دوره ی این اختلال می تواند از 3 الی 12 ماه در نوسان باشد.
اختلال افسردگی مقاوم (Persistence depression )
نام اختلال افسردگی مقاوم در طبقه بندیهای قبلی DSM اختلال افسرده خوئی (Dysthymia ) بود. علایم اختلال افسردگی مقاوم شیبه به اختلال افسردگی اساسی می باشد. دو تفاوت مهم بین اختلال افسردگی مقاوم و اختلال افسردگی اساسی وجود دارد. یکی از این تفاوتها مربوط به زمان لازم برای تداوم علایم و یا نشانه ها است . بنحوی که برای تشخیص اختلال افسردگی مقاوم لازم است که علایم در بزرگسالان حداقل دو سال و در کودکان حداقل یک سال برای اکثر روزها به صورتی که بیشتر از دو ماه علایم ناپدید نشوند وجود داشته باشند در حالی که برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی تداوم علایم برای حداقل دو هفته کافی است. تفاوت دوم بین اختلال افسردگی مقاوم و اختلال افسردگی اساسی در این موضوع است که میزان شدت علایم در اختلال افسردگی مقاوم کمتر از میزان شدت علایم در اختلال افسردگی اساسی است . علاوه بر دو مورد فوق تفاوتهای دیگری بین اختلال افسردگی مقاوم و اختلال افسردگی اساسی وجود دارد . از جمله ی این تفاوتها می توان به شدت کم علایم نبانی ( مانند بیخوابی یا پر خوابی و بی اشتهایی یا پر اشتهایی ) دربین مبتلایان به اختلال افسردگی مقاوم اشاره نمود.
اشخاصی که مبتلا به اختلال افسردگی مقاوم می باشند معمولا گزارش می دهند که شدت علایم این اختلال در آنان معمولا به هنگام غروب افتاب و یا به هنگام آغاز شب بیشتر است . همچینن مبتلایان به اختلال افسردگی مقاوم معمولا افکار خودکشی را کمتر از مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی تجربه می نمایند و احتمال اقدام آنان به خودکشی در مقایسه با مبتلایان به اختلال افسردگی بسیار کمتر است.
اختلال بدتنظیمی خلق مخرب (Disruptive mood dysregulation disorder )
اختلال بد تنظیمی خلق مخرب نوع اختلال افسردگی جدید است که در DSM-V مطرح شده است . این اختلال در کودکان و نوجوانان تشخیص داده می شود و سنین تشخیصی آن بین 6 الی 18 سال است. علامت مهم تشخیصی اختلال بد تنظیمی خلق مخرب وجود حالت های مکرر پرخاشگری و تحریک پذیری است. کودکان و نوجوانانی که مبتلا به این اختلال هستند در مواقع مختلفی از روز کنترل حالت خشم خود را از دست می دهند و با اعمال مکرر پرخاشگرانه و خشونت آمیز به دیگران پاسخ می دهند . یکی از ملاکهای مهم اختلال بد تنظیمی خلق مخرب وجود حالت پرخاشگری حداقل سه بار در هفته باشد. ملاک دیگر این اختلال وجود حالت تحریک پذیری ( Irritability ) است که این حالت می تواند اغلب منجر به ایجاد حالت های کلامی و غیرکلامی پرحاشگری گردد. میزان شیوع اختلال بد تنظیمی خلق مخرب حدود 2 الی 5 درصد می باشد و میزان ابتلا به این اختلال در بین پسران بیشتر از دختران است.
یکی از ملاک های مهم برای تعیین نوع درمان مبتلایان به اختلالات افسردگی میزان شدت آنها است . زمانی که میزان شدت اختلال افسردگی در سطح خفیف تا متوسط است روان درمانی به عنوان درمان اولیه و اساسی می تواند مطرح شود ولی زمانی که شدت اختلال افسردگی در سطح بالایی قرار دارد درمان انتخابی دارو درمانی است. همچینن اجرای روان درمانی برای درمان اختلال افسردگی اساسی و اختلال افسردگی مقاوم میزان کارآمدی بیشتری از سایر انواع اختلالات افسردگی دارد. در حالی که در برخی از انواع اختلال افسردگی مانند اختلال افسردگی فصلی و اختلال ملال قبل از قاعدگی دارو درمانی میزان کارآمدی بالاتری در مقایسه با روان درمانی دارد.
اختلال افسردگی آتیپک (Atypical depression ) به عنوان شکلی از اختلال افسردگی اساسی
در طبقه بندی DSM -V اختلال افسردگی آتیپک به عنوان اختلالی مستقل در نظر گرفته نشده است و این نوع اختلال نوعی از شکل فرعی اختلال افسردگی اساسی می باشد . اختلال افسردگی آتیپک چند ویژگی منحصر بفرد دارد که آن را از دیگر انواع اختلالات افسردگی جدا می نمایند . از جمله ی این ویژگیها می توان به وجود مشکلات ارتباطی بیشتر در مقایسه با مبتلایان به سایر انواع اختلالات افسردگی ، تجربه ی علایمی مانند پرخوابی و یا پرخوری ، سن آغاز کمتر ابتلا به این اختلال در مقایسه با سایر اختلالات افسردگی و نتایج بهتر درمان با داروهای ضد افسردگی که در دسته ی داروهای ضد افسردگی بازدارنده های مونوامینواکسید(MAOI) قرار می گیرند.
ویژگیهای دو اختلال افسردگی از طبقه ی سایر انواع اختلالات افسردگی
1- اختلال افسردگی جزیی(Patrial depression )
اختلال افسردگی جزیی یکی از اختلالاتی است که در طبقه بندیهای قبلی DSM به عنوان نوعی اختلال مستقل در نظر گرفته شده بود اما در جدیدترین طبقه بندی DSM ( یعنی DSM-V ) این اختلال در طبقه ی سایر اختلالات افسردگی قرار گرفته است. برای تشخیص اختلال افسردگی جزیی لازم است که شخص مبتلا برخی از علایمی که برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی از آنها استفاده می شود ( مانند حالت خلق افسرده ، عدم رضایت از زندگی ، بی اشتهایی یا پر اشتهایی ، مشکل در تمرکز و یا تصمیم گیری ) را داشته باشد. تفاوت عمده ی اختلال افسردگی جزیی با اختلال افسردگی اساسی در شدت علایم نیست بلکه تعداد علایمی که برای تشخیص اختلال افسردگی جزیی لازم است کمتر از تعداد علایمی است که برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی لازم است . برای تشخیص اختلال افسردگی جزیی وجود تنها دو علامت افسردگی از بین سایر علایم اختلال افسردگی اساسی( غیر از وجود یکی از علایم حالت خلق افسرده و یا عدم رضایت از زندگی ) کفایت می کند در حالی که برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی لازم است شخص غیر از وجود حداقل یک علامت از دو علامت ، حالت خلق افسرده و عدم رضایت از زندگی پنج علامت از علایم نه گانه برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی را داشته باشد.
2-اختلال افسردگی بعد از زایمان (Postpartum depression )
در DSM-V اختلال افسردگی بعد از زایمان نیز مانند اختلال افسردگی جزیی در طبقه ی سایر اختلالات افسردگی قرار گرفته است . علایم این اختلال معمولا در طول چهار هفته ی بعد از تولد فرزند رخ می دهد. اختلال افسردگی بعد از زایمان را باید از حالتی که اصطلاحا حالت غمگینی بعد از زایمان نامیده می شود متمایز نمود . یکی از تفاوتهای اختلال افسردگی بعد از زایمان با حالت غمگینی بعد از زایمان آن است که شدت علایم در اختلال افسردگی بعد از زایمان زیادتر از حالت غمگینی بعد از زایمان است و همچینن تعداد مبتلایان به اختلال افسردگی بعد از زایمان بسیار کمتر از تعداد مبتلایان به حالت غمگینی بعد از زایمان است.
درمان اختلالات افسردگی
درمان دارویی اختلالات افسردگی با استفاده از داروهایی که اصطلاحا داروهای ضد افسردگی نامیده می شوندانجام می شود . داروهای ضد افسردگی اثرات درمانی خود را به کمک تغییراتی که در آزاد سازی برخی از ناقل های عصبی ایجاد می نمایند انجام می دهند. ناقل های عصبی سروتونین و نورواپی نفرین دو ناقل عصبی مهم در مغز هستند که تحت تاثیر مصرف داروهای ضد افسردگی میزان آنها در مغز افزایش پیدا می نمایند. بر اساس نظریه های بیوشیمیایی مختلفی که در زمینه ی سبب شناسی ابتلا به اختلالات افسردگی ارایه شده است ناقلهای عصبی سروتونین و نورواپی نفرین به هنگام ابتلا به اختلالات افسردگی کاهش می یابند و داروهای ضد افسردگی می توانند با افزایش دادن میزان این ناقل های عصبی و یا جلو گیری نمودن از بازجذب این ناقلهای عصبی سبب کاهش میزان علایم اختلالات افسردگی گردند. در بسیاری از مواقع برای درمان اختلالات افسردگی از روش های مختلف روان درمانی استفاده می شود. همانطوریکه در بخش های فوق گفته شد استفاده از روان درمانی در مواقعی که شدت اختلالات افسردگی در سطح خفیف تا متوسط است موثرتر است. انواع مختلفی برای روان درمانی ( مانند درمان شناختی – رفتاری ، روان تحلیلی ، درمان بین فردی ) برای درمان اختلالات افسردگی پیشنهاد شده است. امروزه درمانگران از بین روان درمانیهایی که برای درمان اختلالات افسردگی بکار می روند بیشتر از روان درمانیهایی استفاده می نمایند که کوتاه مدت و ساختار یافته تر باشند. از بین روان درمانیها ی موجود برای درمان اختلالات افسردگی درمان شناختی- رفتاری کاربرد بیشتری دارد. ریشه ی درمان شناختی- رفتاری باید از کارهای آرئون بک و همکارانش جستجو نمود. آنان با استفاده از بکار بردن تکنیک های شناختی و تکنیک های رفتاری این نوع درمان را برای اولین بار بر روی گروهی از مبتلایان به اختلالات افسردگی بکار بردند. اگرچه قبل از بکار بردن درمان شناختی -رفتاری توسط بک و همکارانش درمانهای شناختی مانند درمان عقلانی – عاطفی و رفتاری (REBT)برای درمان اختلالاتی مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی مورد استفاده قرار گرفته بود. اما درمان شناختی- رفتاری به علل مختلف از جمله ساختار یافته تر بودن و تجربی بودن با پیشرفت زیادتری همراه بوده است .درمان شناختی- رفتاری درمانی کوتاه مدت است و تعداد چلسات درمانی آن برای درمان اختلال افسردگی حدود 12 الی 15 جلسه ی هفتگی می باشد. در درمان شناختی -رفتاری بعد از مصاحبه و تصمیم گیری برای آغاز درمان برخی از انواع تکنیک های رفتاری و تکنیک های شناختی در جلسه ی درمان برای کاهش میزان شدت علایم افسردگی آموزش داده می شود و از بیمار خواسته می شود تکنیک هایی که در جلسات درمانی آموزش داده شده است را در خانه تمرین نماید. برخی از تکنیک های شناختی و رفتاری که در درمان شناختی- رفتاری برای درمان اختلالات افسردگی آموزش داده می شود شامل تکنیک ثبت فعالیتها ، تکنیک ثبت افکار ناکارآمد ، تکنیک شناسایی و مقابله با افکار خودکار منفی است. هدف عمده از اجرای تکنیک های شناختی و رفتاری کمک به بیمار برای آگاهی به خطاهای شناختی خود و اصلاح این خطاها می باشد. میزان کارآمدی درمان شناختی – رفتاری در درمان اختلال افسردگی حدود 70 درصد گزارش شده است.
منابع
Donohue.W.& Fisher.J.(2009). Gereral principles and supported techniques of cognitive behavior therapy. New York : John wiley & Sons Inc
Jeste.P. & etal .(2013 ). Diagnostic and ststistical manual of mental disorders .Washtigon : Americal psychiatric Association
Knaus.W.(2006). The cognitive behavioral workbook for depression . Oakland: Newharbing publication
نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی)
استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است.
96/8/6
آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور خدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم
تلفن:04135559866 و09144015140
–
بازدیدها: 1802
نظرات