درمان اختلال وسواسی – اجباری به کمک سه نوع از روش های درمانهای شناختی- رفتاری
اختلال وسواسی- اجباری یکی از اختلالات شایع روان پزشکی است. میزان شیوع این اختلال حدود 2 الی 2/5 درصد برآورد شده است. بر اساس آخرین طبقه بندی تشخیصی اختلالات روانپزشکی که از سوی انجمن روان پزشکی آمریکا ارایه شده است و به DSM-V معروف است اختلال وسواسی- اجباری که در طبقه بندیهای قبلی در طبقه ی اختلالات اضطرابی قرار داشت به عنوان طبقه ای مستقل در نظر گرفته شده و تحت عنوان طبقه ی اختلال وسواسی- اجباری و اختلالات مرتبط با آن نام گذاری شده است. اختلال وسواسی – اجباری دو علامت مهم دارد که شامل وجود حالت افکار وسواسی (Obsession) و وجود حالت اعمال وسواسی (Compulsion) می باشد. در 90 درصد موارد ابتلا این اختلا ل دو علامت قوق الذکر همراه هم می باشند اما در 10 درصد موارد دیگر ، مبتلایان به جای دو علامت افکار وسواسی و اعمال وسواسی امکان دارد تنها علامت افکار وسواسی را تجربه نمایند . افکار وسواسی عبارت است تجربه ی مکرر یک سلسله افکار ،تصاویر و تکانه های ناراحت کننده که سبب ناراحتی شدید شخص می شوند و محتوای این افکار می تواند در ارتباط باموضوعات مختلف مانند احتمال آسیب رساندن به دیگران ، آلودگی و پرخاشگری باشند. شایعترین نوع افکار وسواسی که مبتلایان به اختلال وسواسی – اجباری آنها را تجربه می نمایند در ارتباط با احساس آلودگی می باشد. بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری که افکار وسواسی از نوع آلودگی را تجربه می نمایند در مواقع زیادی از روز با حملات افکار ناراحت کننده در ارتباط با تماس با مواد آلوده روبرو می باشند و آنان شدیدا سعی می نمایند که از موادی که احساس می کنند که آلوده هستند اجتناب نمایند. همچینن آن دسته از مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری که افکار وسواسی از نوع پرخاشگرانه را تچربه می نمایند در مواقعی زیادی از روز با هجوم افکار و تکانه های ناراحت کننده که موضوع آنها در ارتباط با آسیب زدن به اشخاص آشنا ، کودکان و اشخاص سالمند می باشد روبرو می باشند. همانطوریکه گفته شد اکثر مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری هم علامت افکار وسواسی و هم علامت اعمال وسواسی را با هم تجربه می نمایند . اما برخی از مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری تنها حالت افکار وسواسی را تجربه می نماینذ و در این اشخاص در پی هجوم افکار وسواسی انجام اعمال وسواسی مشاهده نمی شود. یکی دیگر از علایم اصلی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری انچام اعمال وسواسی می باشد. اعمال وسواسی عبارت از انجام یک سلسله اعمال تکرار و قالبی می باشد که در پی هجوم افکار وسواسی شخص آنها را انجام می دهد . انجام این اعمال سبب کاهش موقت شدت افکار وسواسی می شود اما به دنبال کاهش موقت افکار وسواسی بار دیگر این افکار با شدت بیشتری به ذهن هجوم می آورند به عبارت دیگر انجام اعمال وسواسی تنها تسکین موقتی در شخص مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری ایجاد می نماید. به طور کلی می توان گفت در برابر هر افکار وسواسی عمل وسواسی خاص نیز وجود دارد . برای مثال در برابر افکار وسواسی آلودگی عمل وسواسی شتشو وجود دارد و در برابر افکاروسواسی ترس از آسیب زدن به دیگران عمل وسواسی چک نمودن وجود دارد. برخی از اعمال وسواسی به صورت عمل وسواسی روان شناختی هستند. در این گونه از اعمال وسواسی به دنبال هجوم اقکار وسواسی ناراحت کننده شخص مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری اقدام به انجام یک سلسله اعمال روان شناختی مانند انجام محاسبات ذهنی و یا تکرار برخی از عبارات می نماید. شایعترین عمل وسواسی عمل شستن می باشد و بعد از آن عمل وسواسی چک نمودن قرار دارد . در طبقه بندی تشخیصی DSM-V برای تشخیص اختلال وسواسی- اجباری تاکید شده است که علاوه بر وجود دو علامت اصلی این اختلال (یعنی افکار وسواسی و اعمال وسواسی ) باید سایر علایم مانند شدت زیاد این علایم به نحوی که حداقل یک ساعت از وقت شخص مبتلا در طول روز را به خود اختصاص دهد نیز وجود داشته یاشد. همچینن لازم است تجربه ی این علایم ناشی از ابتلا به دیگر اختلالات جسمانی و سو مصرف مواد نباشد
در سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری عوامل زیستی و محیطی نقش دارند. عوامل زیستی شامل عامل ژنتیک و جریانات شیمیایی و فیزیولوژیکی حاکم بر مغز است. در نظریاتی که بر روی نقش عوامل زیستی در ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارایه شده است به نقش عامل ژنتیک و فرایندهای شیمیایی مغز در ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری تاکید شده است. در این زمینه نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است زمانی که یکی از اعضای خانواده مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری می شود دیگر اعضای خانواده نیز در خطر بیشتری برای ابتلا به این اختلال قرار می گیرند. همچینن نتایج این تحقیقات نشان می دهد که میزان درجه ی همسانی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری در بین دوقلوهای یکسان بسیار بالاتر از این درجه در بین دوقلوهای غیریکسان است . اگرچه می توان گفت وجود موارد فوق نشان دهنده ی تاثیر عامل ژنتیک در ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری است اما هنوز دانشمندان موفق به کشف ژن یا ژن های خاصی که ممکن است در ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری نقش داشته باشند نشده اند. عامل زیستی دیگری که امکان دارد در ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری نقش داشته باشند تاثیر برخی از فرایندهای اتفاق افتاده در مغز می باشد. از جمله ی مهمترین این فرایندها می توان به میزان آزاد شدن برخی از ناقل های عصبی اشاره نمود. ناقلهای عصبی موادی هستند که توسط سلولهای عصبی در برخی از مناطق مغز آزاد می شوند و نقش مهمی در انتقال پیامهای عصبی بر عهده دارند. البته باید توجه نمود که نقش ناقلهای عصبی تنها انتقال دادن پیامهای عصبی در مغز نمی باشد و کاهش و یا افزایش میزان آزاد شدن این مواد تاثیرات زیادی بر روی رفتارها نیز به جا می گذارند. بر اساس نتایج تحقیقاتی که بر روی نقش ناقل های عصبی در ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری انجام شده است مشخص شده که مهمترین ناقل عصبی که در این ارتباط نقش دارد ناقل عصبی سروتونین می باشد. نتایج تحقیقات فوق نشان می دهد که در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری میزان آزاد شدن ناقل عصبی سروتونین کاهش می یابد و داروهایی که اصطلاحا داروهای بازدارنده اختصاصی بازجذب سروتونین یا داروهای SSRI نامیده می شوند میزان این ناقل عصبی در مغز را افزایش داده و در نهایت میزان علایم اختلال وسواسی- اجباری را کاهش می دهند. در بسیاری از نظریه ها بر روی نقش عوامل مختلف دیگری نیز در سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری تاکید شده است. برای نمونه در نظریه های شناختی بر روی نقش تخمین زیاد خطر و وجود تحریفات شناختی در بوجود افکار وسواسی و در پی آن انجام اعمال وسواسی تاکید شده است . همچینن در نظریه های رفتاری بر روی نقش عامل شرطی شدگی کلاسیک و نقش تقویت منفی در ایجاد و تداوم افکار و اعمال وسواسی تاکید گردیده است . از سوی دیگر در نظریه های مختلف روان تحلیلی که در مورد سبب شناسی ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارایه شده است بر روی متوقف شدن شخص در جریان رشد روانی- جنسی و روبرو شدن او با رویدادهای استرس زای عمده در پنج سال اول زندگی ( مانند از دست دادن یکی از والدین ) تاکید می گردد.
اختلال وسواسی- اجباری امکان دارد در هر سنی آغاز شود و حتی امکان دارد کودکان 5 ساله نیز به این اختلال مبتلا شوند. به طور کلی در بین پسران سن ابتلا به این اختلال در مقایسه با سن ابتلای دختران کمتر است به صورتی که که به طور معمول پسران امکان دارد در سنین 15 سالگی به بعد به این اختلال مبتلا شوند اما در دختران امکان دارد این سن بعد از 20 سالگی باشد. همچینن در سنین کودکی میزان ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری در بین دختران و پسران تقریبا یکسان است اما در دوره ی بزرگسالی میزان ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری در بین زنان کمی بیشتر از مردان است. اختلال وسواسی- اجباری تا حد زیادی اختلالی مقاوم به درمان می باشد و در درصد زیادی از مبتلایان اختلال وسواسی- اجباری امکان دارد علایم این اختلال را تا آخر عمر وجود داشته باشد.
درمان های شناختی – رفتاری یکی از روش های درمانی مهم برای درمان اختلال وسواسی- اجباری می باشند. اولین نوع از درمانهای شناختی- رفتاری که برای درمان اختلال وسواسی- اجباری مورد استفاده قرار گرفت نوعی از درمان شناختی- رفتاری بود که به نام درمان شناختی- رفتاری کلاسیک معروف می باشد . این نوع درمان شناختی- رفتاری حدود پنجاه سال پیش توسط آرئون بک برای درمان اختلال افسردگی ابداع شد اما به تدریج برای درمان سایر اختلالات روانشناختی از جمله اختلال وسواسی- اجباری نیز مورد استفاده قرار گرفت. در این نوع درمان از یک سلسله تکنیک های رفتاری بخصوص تکنیک های رفتاری مواجهه (Exposure) وجلوگیری از پاسخ(Response prevention) برای مقابله با اعمال وسواسی و یک سلسله تکنیکهای شناختی مانند تکنیک کاهش تخمین خطر و تکنیک بازسازی شناختی برای مقابله با افکار وسواسی استفاده می گردد. درمان شناختی- رفتاری کلاسیک یا درمان شناختی -رفتاری بک معمولا به صورت هفتگی اجرا می شود و تعداد جلسات این روش درمانی به صورت میانگین بین 15 الی 18 جلسه می باشد. همچینن هر جلسه ی این روش درمانی بین 45 الی 60 دقیقه طول می کشد. امروزه نتایج بسیاری از پژوهشها نشان می دهد که اگر بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بتوانند تا اتمام درمان شناختی- رفتاری کلاسیک در جلسات درمان حضور داشته باشند احتمال دارد حدود 65 الی 70 درصد از میزان شدت علایم اختلال وسواسی- اجباری آنها کاسته شود. همانطوری که گفته شد در جریان اجرای درمان شناختی-رفتار کلاسیک از تکنیکهای مختلفی برای درمان اختلال وسواسی- اجباری استفاده می شود. از جمله مهمترین تکنیکهایی که در اجرای این روش ها از آنها استفاده می شود می توان به موارد زیر اشاره نمود :
تکنیک مواجهه (Exposure ) : در جریان اجرای تکنیک مواجهه بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تلاش می نماید که با کمک درمانگر با محرک ایجاد کننده ی اضطراب که در اختلال وسواسی- اجبری معمولا شامل یک سلسله افکار تکراری و مزاحم است و اصطلاحا افکار وسواسی (Obsession ) نامیده می شود روبرو شود. برای مثال شخصی که مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری است و نوع وسواس فکری وی از نوع آلودگی می باشد با محرک اضطراب زای آلودگی روبرو می شود .در درمان شناختی- رفتاری کلاسیک از تکنییک مواجهه علاوه بر درمان اختلال وسواسی- اجباری برای درمان انواع ترسها نیز استفاده می شود . تکنیک مواجهه می تواند به دو صورت مواجهه ی واقعی و مواجهه ی تصوری مورد استفاده قرار گیرد. در حالت مواجهه ی واقعی شحص با محرکی که از آن ترس دارد و یا از آن اجتناب می کند به صورت مستقیم روبرو می شود اما در مواجهه ی تصوری شخص در ذهن خود با محرک ترس زا روبرو می گردد. . اگرچه معمولا در جریان استفاده از تکنیک مواجهه از هر دو این روش ها استفاده می شود اما معمولا زمانی از تکنیک مواجهه تصوری استفاده می شود که شخص به دلیل وجود اضطراب و ترس زیاد آمادگی لازم برای اجرای مواجهه ی واقعی را نداشته باشد . همچینن از نظر نحوه ی اجرا تکنیک مواجهه می تواند به صورت تکنیک مواجهه ی تدریجی و تکنیک مواجهه ی شدید اجرا گردید . در حالت مواجهه ی تدریجی شخص به تدریج و در ابتدا با درجات شدت پائین تر محرک ترس زا روبرو می شود ولی در تکنیک مواجهه ی شدید شخص به صورت فوری و با تمام شدت با محرک ترس زا روبرو می شود. درمانگران شناختی- رفتاری در اکثر مواقعی که از تکنیک مواجهه استفاده می کنند ترجیح می دهند که از تکنیک مواجهه ی تدریجی استفاده کنند. به نظر آنان استفاده از تکنیک مواجهه ی تدریجی سبب می شود که مراجعان به هنگام مواجهه با محرک ترس زا اضطراب کمتری را تجربه کنند و خطر ترک درمان از سوی آنان کاهش یابد.
تکنیک جلوگیری از پاسخ : در تکنیک جلوگیری از پاسخ شخص مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری تلاش می کند که از انجام اعمالی که سبب اجتناب وی از روبرو شدن با محرک اضطراب زا می شود خودداری کند .
در جریان اجرای درمان شناختی- رفتاری کلاسیک که برای درمان اختلال وسواسی- اجباری انجام می گیرد علاوه بر استفاده از تکنیکهای مواجهه و جلوگیری از پاسخ از سایر تکنیکهای رفتاری مانند تکنیک مدیریت مشروط (Contingency management) ، تکنیک توفف فکر (Thought stopping ) و تکنیک های انزجاری (Aversion techniques ) نیز استفاده می شود. همچینن در جریان اجرای درمان شناختی- رفتاری کلاسیک از برخی روش های شناختی نیز استفاده می شود و یکی از مهمترین این روش ها روش بازسازی شناختی می باشد. این روش یکی از روش هایی که برای درمان بسیاری از اختلالات روان شناختی و از جمله اختلال وسوس- جباری می تواند موثر باشد و در این روش ابتدا شیوه های تشخیص افکار نادرست و منفی آموزش داده می شود و سپس روش های جایگزین نمودن افکار متفاوت به جای آن افکار آموزش داده می شود.
یکی دیگر از انواع درمانهای شناختی – رفتاری که امروزه برای درمان اختلال وسواسی- اجباری بکار می رود درمان پذیرش- تعهد است و این درمان با نام اختصاری ACT مشخص می شود. درمان ACT در گروه روان درمانیهایی است که به نام روان درمانهای موج سوم رفتاری معروف می باشند و ویژگی مهم این نوع روان درمانیها تلاش برای تغییر دادن ارتباط مراجع با رویدادهای درونی مشکل زا (مانند افکار منفی ) است تا تغییر دادن محتوا و یا فرم این رویدادها. هدف اصلی روان درمانی ACT ایجاد انعطاف پذیری روانشناختی است و معنای انعطاف پذیری روانشناختی در این مدل روان درمانی رسیدن به توانایی ماندن در لحظه ی حاضر ، انجام فعالیتهای تداوم دار برای زسیدن به ارزش های شخصی ، انجام اعمال متعهدانه و کاهش میزان اجتناب است. روان درمانی ACT روان درمانی کارآمد برای درمان اختلال افسردگی ، اختلال وسواسی- اجباری و اختلال استرس بعد ازضربه (PTSD) می باشد و یکی از کاربردهای مهم این درمان در ارتباط با اختلال وسواسی- اجباری می باشد . در روان درمانی ACTفرض بر آن است که اعمال وسواسی به وسیله ی یک سلسله عوامل شناختی هدایت می شوند و ادامه این وضعیت بخاطر آنکه شخص امکان دارد به این نتیجه برسد که تجربیات درونی که صورت منفی مورد ارزیابی قرار گرفته اند تجربیاتی خطرناک هستند و این تجربیات نیاز به کنترل و کاهش یافتن دارند می تواند مشکل زا باشد . بخاطر آنکه چینن نتیجه ای در نهایت میزان انجام اعمال وسواسی را افزایش خواهد داد. درمدل رواندرمانی ACT فرض می شود که حضور افکار وسواسی به صورت ذاتی ناراحت کننده یا بد نمی باشد بلکه نحوه ی پاسخ شخصی که این افکار را تجربه می کند و بیشتر به صورت انجام اعمال وسواسی است می تواند ضررزا باشد. همچینن در این مدل درمانی برای بالا بردن کیفیت زندگی و کاهش دادن آسیب ناشی از ابتلا به اختلال وسواسی- اجباری بر روی افزایش دادن میزان انعطاف پذیری روانشناختی شخص مبتلا تاکید می شود وافزایش میزان انعطاف پذیری روانشناختی به کمک رشد برخی از فرایندهای روانشناختی مانند ارتباط با لحظه ی حاضر ، پذیرش ، توجه به ارزش ها ، انجام فعالیتهای متعهدانه و جلوگیری از چسبندگی شناختی انجام می گیرد.
فرایند درمان ACT برای درمان اختلال وسواسی- اجباری به این صورت می باشد که ابتدا در طی گفتگویی بین درمانگر و بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری راههای مختلفی که وی برای مقابله با این اختلال بکار برده است مورد ارزیابی قرار می گیرد. هدف اصلی درمان ACTدر جلسات اولیه روشن ساختن میزان کوششهای بیمار برای کنترل و یا فرونشانی افکار مزاحم است و در جلسات بعدی درمان از انواع ابزارها ( مانند ابزار استعاره ها ) استفاده می شود . یکی از علل استفاده از برخی از ابزارها مانند ابزار استعاره تسهیل و یا آسان نمودن جریان آگاهی بیمار می باشد. یکی از استعاره هایی که در جریان درمان اختلال وسواسی- اجباری استفاده می شود استعاره ی شخص در درون گودال ( Person in the hole)نامیده می شود و به کمک این استعاره شخص تصور می کند که در درون یک گودال افتاده است و به کمک یک بیلی که دارد می خواهد خود را از آن گودال نجات دهد و در این استعاره گودال به عنوان افکار وسواسی تصور می شود و بیل به عنوان اعمال وسواسی تصور می شود . در مدل روان درمانی ACT فرض بر این است که بیان چینن استعاره ای می تواند پوچی مبارزه با افکار وسواسی را در مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری روشن نماید.یکی دیگر از ابزارهایی که در مدل روان درمانی ACT در جریان درمان اختلال وسواسی- اجباری استفاده می شود مهارتهای ذهن آگاهی (Mindfulness) است که به بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری آموزش داده می شود. آموزش این مهارتها به مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری این فرصت را به آنان می دهد که با لحظه ی حاضر ارتباط بیشتری پیدا نمایند و در نتیجه بهتر بتوانند افکار مزاحم خود را تجربه نمایند. در جریان اجرای روان درمانی ACT مهارتهای ذهن آگاهی زیادی به مبتلایان اختلال وسواسی – اجباری آموزش داده می شود از جمله ی این مهارتها می توان به مهارت مربوط به تنفس عمیق و مهارت تصور نمودن هر فکر، هیجان و تجربه ی جسمی به عنوان اتومبیل هایی که در یک صف حرکت می کنند اشاره نمود. همچینن در جریان اجرای مدل روان درمانی ACTاستفاده از روش مواجهه به صورت ساختار یافته یا طرح ریزی شده نمی باشد بلکه در این مدل بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تشویق می شوند که در کنار آموختن بسیاری از مهارتها با محرکهای اضطراب زای خود نیر روبرو شوند.
نوعی دیگر از درمانهای شناختی- رفتاری که برای درمان اختلال وسواسی از آن استفاده می شود درمان فرا شناختی(Meta cognitive therapy) می باشد . درمان فرا شناختی توسط ویلز و همکاران او ابداع شده است . این نوع درمان در درمان اختلال افسردگی و اختلال وسواس کارآمدی خوبی را دارد. از نظر مدل درمانی فراشناختی یکی از مهمترین عوامل ایجاد و نگهدارنده ی علایم اختلال وسواسی- اجباری وجود نوعی الگوی خاص از پردازش اطلاعات است که به نام الگوی سندرم شناختی- توجهی (Cognitive- attentional syndrome ) یا سندرم CAS نامیده می شود. همچینن در این مدل درمانی فرض می شود یکی دیگر از عوامل ایجاد و نگهدارنده ی اختلال وسواسی- اجباری وجود برخی از اعتقادات فراشناختی است. هدف اصلی درمان فراشناختی در تمام اختلالاتی که به کمک این روش درمانی انجام می شود از میان برداشتن سندرم CAS است. در اثر اجرای این نوع درمان انتظار می رود که شخص به شیوه ی جدیدی به افکارش نگاه کند.در مدل درمان فراشناختی حالت CAS نوعی حالت سبک تفکر تصور می شود که از علایم این نوع سبک تفکر می توان به غالب بودن حالت نگرانی ، فراوانی حالت نشخوار ذهنی (Rumination)، توجه زیاد به منابع تهدید و انجام مکرر رفتارهای مقابله ای ناکارآمد ( مانند کنترل تفکر و اجتناب ) اشاره نمود. بسیاری از تکنیکهایی که در درمان فراشناختی برای درمان اختلال وسواسی –اجباری بکار می روند بسیار شیبه به تکنیکهایی هستند که در درمان شناختی –رفتاری کلاسیک از آنها استفاده می شود از جمله ی این تکنیکها می توان به تکنیکهای مواجهه و جلوگیری از پاسخ اشاره نمود . از سوی دیگر درمدل درمان فراشناختی که برای درمان اختلال وسواسی- اجباری پیشنهاد شده است از تکنیکهای دیگری مانند تکنیک آزمایش رفتاری برای مقابله با اعتقادات نادرستی که در بین مبتلایان به این اختلال وجود دارد نیز استفاده می شود . در مدل درمانی فراشناختی اعتقاد بر آن است که در بین مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری اعتقادات نادرستی وجود دارد که عامل مهمی در ایجاد و نگهداری علایم اختلال وسواسی- اجباری می باشد. از جمله ی این اعتقادات نادرست می توان به ترکیب نادرست افکار- فعالیتها اشاره نمود که در اثر این اعتقاد نادرست شخص بر این باور می باشد که تچربه ی افکار وسواسی (Obsession) می تواند سبب انجام عملی ناخوشایند شود. یکی دیگر از اعتقادات نادرست مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری ترکیب نادرست افکار- رویدادها می باشد و در اثر این اعتقاد نادرست شخص بر این باور می باشد که رخ دادن یک فکر مزاحم ، تکراری و ناراحت کننده می تواند سبب رخ دادن رویدادهای ناراحت کننده در آینده گردد. در مدل درمانی فرا شناختی علاوه بر نقش اعتقادات نادرست در ایجاد و نگهداری علایم اختلال وسواسی- اجباری بر نقش برخی از اعتقادات فرا شناختی منفی و مثبت نیز در ایجاد و نگهداری علایم اختلال وسواسی- اجباری تاکید می شود و تلاش می شود که به کمک تکنیکهایی بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بتواند با این اعتقادات فراشناختی مقابله کند . از جمله ی این اعتقادات فرا شناختی منفی و مثبت که در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری مشاهده می شود می توان به موارد زیر اشاره نمود:
– کنترلی بر روی انجام رفتارهای تکراری خود ندارم
-نمی توانم به حافظه ام اعتماد پیدا کنم
-رفتارهای تکراری به من کمک می کند که با افکار وسواسی که دارم کنار بیایم
در جریان اجرای مدل درمانی فراشناختی برای درمان اختلال وسواسی- اجباری تلاش می شود از تکنیکهایی مانند تکنیک مواجهه و جلوگیری از پاسخ نیز استفاده شود. همچینن در این مدل درمانی کوشش می شود که با استفاده از تکنیکهای مختلف شناختی تغییراتی در حالت پردازش اطلاعات بیمار مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری ایجاد گردد . از دیگر فعالیتهایی که در مدل درمانی فراشناختی برای درمان اختلال وسواسی- اجباری انجام می گیرد می توان به بکار بردن طرحهایی برای مقابله با اعتقادات نادرست فراشناختی اشاره نمود و در نهایت در این مدل درمانی تلاش می شود که حالتهایی مانند فرونشانی(Suppression) افکار و اجتناب آشکار و پنهان در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری نیز کاهش یابد
منابع
Abromowitz.J.(2017),The wiley handbook of obsessive-compulsive disorders
Flaxman.P.(2011). Acceptance and commitment therapy. Sussex : Routeldge press
Grant.J.E.(2014). Obsessive compulsive and related disorder.Oxford:oxford university press.
Kennerley.H.(2017). An inttoducion to cognitive behavior theapy. New yok: sage publication
تالیف دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی )
استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است
آدرس دفتر روانشناسی و مشاوره دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی): تبریز ، خیابان 17 شهریور جدید ، حدفاصل خیابانهای طالقانی و ارتش ، ساختمان سینا، طبقه ی هفتم
تلفن:35559866-041
1401/10/9
بازدیدها: 194
نظرات