درمان اختلال افسردگی اساسی به کمک شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)

واژه ی افسردگی (Depression) می تواند از جبنه های مختلفی مورد بررسی قرار بگبرد . در برخی از مواقع واژه ی افسردگی به یک نوع حالت خلقی (Mood state) ناراحت کننده  اشاره می نماید و در برخی از دیگر مواقع این واژه اشاره به وجود یک نوع سندرم (Syndrome)  می نماید که شامل مجموعه ای از علایم و نشانه هایی است که در کنار هم می باشند. گاهی از مواقع هم واژه ی افسردگی اشاره به نوعی برچسب دارد که برای نامگذاری نوعی اختلال روانشناختی که با علایم متعددی همراه می باشد مورد استفاده قرار می گیرد.

محققانی که در زمینه طبقه بندی انواع اختلالات افسردگی پژوهش می نمایند موفق شده اند انواع مختلفی از اختلالات افسردگی را از همدیگر متمایز نمایند . بر اساس نتایج یکی از این پژوهشها اختلالات افسردگی را می توان در دو طبقه ی اختلال افسردگی واکنشی (Reactive depression) و اختلال افسردگی درون زا (Endogenous depression ) قرار دارد. از نظر این محققان در اکثر قریب به اتفاق مواقع علایم اختلال افسردگی واکنشی در پی روبرو شدن با رویدادهای استرس زا ظاهر می شوند و شدت علایم این نوع از اختلال افسردگی در مقایسه با شدت علایم اختلال افسردگی درون زا کمتر می باشد. از سوی دیگر ظاهر شدن علایم اختلال افسردگی درون زا ارتباط کمتری با روبرو شدن با رویدادهای استرس زا دارد و علت اصلی ابتلا به این نوع اختلال  عدم تنظیم عناصر فیزیولوژیکی بدن مانند عدم تنطیم آزاد  شدن برخی از هورمونها و یا ناقلهای عصبی می باشد

طبقه بندی دیگری که در مورد انواع اختلالات افسردگی گردیده است توسط انجمن روانپزشکی آمریکا ارایه شده است .در این نوع طبقه بندی  انواع اختلالات افسردگی در دو دسته ی اختلالات افسردگی تک قطبی(Unipolar depression )و اختلالات افسردگی دو قطبی (Biploar depression ) قرار گرفته اند . ویژگی شخصی که از اختلال افسردگی تک قطبی رنج می برد آن است که تنها یک یا چند دوره از حالتهای افسردگی را تجربه می نماید اما شخصی که اختلال افسردگی دو قطبی را تجربه می نماید یک یا چند دوره حالت افسردگی را به همراه یا یا چند دوره از حالت شادی و یا حالت تحریک پذیری زیاد را که اصطلاحا  دوره ی مانیک (Manic ) و یا دوره ی هیپومانیک (Hypmanic ) نامیده می شود را تجربه می نماید .

در آخرین طبقه بندی تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا که به DSM-V معروف است به انواع مختلفی از اختلالات افسردگی تک قطبی اشاره شده است . از نظر این انجمن از جمله شایعترین اختلالات افسردگی تک قطبی اختلال افسردگی اساسی و اختلال افسردگی مقاوم می باشند . در DSM-V ملاکهای تشخیصی اختلال افسردگی اساسی شامل موارد زیر است که برای حداقل دو هفته تداوم داشته باشند :

-وجود حداقل یکی از دو علامت حالت خلق افسرده و یا حالت از دست احساس لذت برای انجام فعالیتهایی که انجام آنها به طور معمول برای شخص لذت بخش بوده است

-تجربه ی حدافل پنج علامت از نه علامت زیر :

– وجود حالت خلق افسرده

-وجود حالت بی علاقگی (Anhedonia )

-وجود تغییراتی در وزن و اشتها به غذا

-وجود حالت بیخوابی یا پرخوابی

– وجود حالت کندی روانی- حرکتی و یا حالت بیقراری

-احساس خستگی و از دست دادن انرژی

-وجود احساس بی ارزشی یا احساس گناه

-کاهش توانایی برای تمرکز یا تصمیم گیری

-وجود افکاری در ارتباط با مرگ و یا افکار خودکشی

بر اساس نظر DSM-V یکی دیگر از انواع اختلالات افسردگی که در دسته اختلالات افسردگی تک قطبی قرار دارد اختلال افسردگی مقاوم (Persistence depression ) نام دارد . نام قبلی اختلال افسردگی مقاوم اختلال دیس تایمی و یا اختلال افسرده خویی بود. اختلال افسردگی مقاوم نوعی اختلال مزمن افسردگی می باشد که برای تشخیص آن در بزرگسالان لازم است که علایم این اختلال برای حداقل دو سال و برای تشخیص آن در کودکان علایم این اختلال برای حداقل یکسال تداوم داشته باشد. اگرچه علایم تشخیصی اختلال افسردگی مقاوم بسیار شیبه به علایم تشخیصی اختلال افسردگی اساسی می باشد اما دو تفاوت مهم بین این دو اختلال وجود دارد . یکی از این تفاوتها آن است که برای تشخیص اختلال افسردگی مقاوم لازم است علایم برای مدت حداقل دو سال در بزرگسالان و برای حداقل یک سال در کودکان در اکثر روزها تداوم داشته باشد به صورتی که شخص مبتلا در طول دوره ی اختلال افسردگی بیشتر از دو ماه عاری از علایم بیماری نباشد اما برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی وجود علایم برای حداقل دو هفته کافی می باشد. تفاوت دوم بین این دو اختلال آن است که علایم اختلال افسردگی اساسی از نظر شدت شدیدتر از علایم اختلال افسردگی مقاوم می باشد.

افسردگی دو قطبی شامل اختلال دوقطبی است که که به صورت اختلال دو قطبی شماره یک و اختلال دو قطبی شماره دو ظاهر می شود . ویژگی اختلال دوقطبی شماره یک تجربه ی حداقل یک دوره ی مانیا به همراه تجربه ی یک دوره ی اختلال افسردگی اساسی است و طول دوره های مانیا و افسردگی در اشخاص مبتلا کاملا متفاوت می باشد .  ویژگی اختلال دو قطبی شماره دو تجربه ی حداقل یک دوره ی هیپومانیا به همراه تجربه ی حداقل یک دوره اختلال افسردگی است که همانند اختلال دو قطبی شماره یک طول دوره ها کاملا متفاوت می باشد اما تفاوت مهم این نوع از اختلال دو قطبی با اختلال دو قطبی شماره یک آن است که در این نوع اختلال دو قطبی شدت علایم دوره مانیا بسیار کمتراز شدت علایم دوره ی مانیای اختلال دوقطبی شماره یک می باشد.

علایم اختلال افسردگی اساسی اغلب به صورت تدریجی رشد می نماید و طول دوره ی این اختلال می تواند متفاوت باشد از جمله عواملی که در میزان طول دوره ی این اختلال می تواند تاثیر گذار باشد می توان به نقش عواملی مانند طول دوره های قبلی اشاره نمود. نتایج برخی از پژوهشها نشان می دهد که میانگین طول دوره ی اختلال افسردگی اساسی که درمان نشده است حدود شش ماه تا یک سال است . نتایج برخی از بررسیها نشان می دهد که از بین اشخاصی که مبتلا به اختلال افسردگی اساسی می باشند و اقدام به درمان نموده اند حدود 20 الی 30 درصد مبتلایان تنها حالت بهبودی جزیی را پیدا می نمایند ، 15 الی 25 درصد آنان دوره ی افسردگی مزمن را تجربه می کنند و بقیه بهبود می یابند.

میانگین سن ابتلا به اختلال افسردگی اساسی پائین می باشد و حدود سنی ابتلا به این اختلال بین 20 الی  25سال است . همچینن میزان خطر عود یا برگشت اختلال بعد از درمان متفاوت گزارش شده است ( بین 40 الی 80 درصد )

میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی در طول زندگی بین 6 الی 25 درصد گزارش شده است . نتایج برخی از برآوردها نشان می دهد که در برخی از کشورها درصد ابتلا به اختلال افسردگی اساسی پائین می باشد مثلا در ژاپن درصد ابتلا به اختلال افسردگی اساسی سه درصد  و در کانادا هشت درصد گزارش شده است. اختلال افسردگی اساسی یکی از اختلالاتی است که میزان شیوع آن در در جنس مذکر و جنس مونث متفاوت می باشد. بر اساس نتایج بررسیهایی که در این زمینه به عمل آمده است این تفاوت جنسیتی از زمان آغاز بلوغ (سنین حدود 12 الی 13 سالگی) آغاز می گردد و در سن بزرگسالی میزان شیوع ابتلا به اختلال افسردگی در جنس مونث به حدود دو برابر جنس مذکر می رسد. علل مختلفی می تواند سبب ایجاد تفاوت فوق گردد از جمله ی این عوامل می توان به نقش عوامل بیوشیمیایی ، روانشناختی و اجتماعی اشاره نمود.

اشخاصی که مبتلا به اختلال افسردگی اساسی می باشند در خطر بالاتری برای ابتلا به برخی از بیماریها مانند بیماریهای قلبی – عروقی و دیابت قرار دارند . همچینن یکی از خطرات مهمی که مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی را تهدید می نماید اقدام به خودکشی می باشد. طبق برخی از برآوردهایی که در این زمینه انجام گرفته است میزان اقدام به خودکشی در مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی حدود 16 درصد و درصد خودکشی های موفق در این مبتلایان حدود 7 درصد است.

روشهای درمان اختلال افسردگی اساسی

اختلال افسردگی اساسی یک از اختلالاتی است که روشهای مختلف درمانی برای آن پیشنهاد شده است. بطور کلی روشهای درمانی اختلال افسردگی اساسی به دو نوع کلی روش های درمان دارویی و روشهای روان درمانی طبقه بندی می شوند. روشهای درمان دارویی بیشتر زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که میزان شدت اختلال افسردگی در سطح متوسط و یا شدید باشد و روشهای روان درمانی معمولا زمانی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته باشد که میزان شدت اختلال افسردگی اساسی در سطح خفیف تا متوسط باشد.

برای درمان دارویی اختلال افسردگی اساسی از داروهای ضد افسردگی استفاده می گردد . داروهای ضد افسردگی داروهایی هستند که اثرات آنها در افزایش آزاد شدن برخی از ناقلهای عصبی مانند ناقلهای عصبی سروتونین و نورواپی نفرین به اثبات رسیده است . داروهای ضد افسردگی با تاثیر گذاری بر روی سلولهای عصبی آزاد کننده ی ناقلهای عصبی سروتونین و نوراپی نفرین سبب افزایش میزان آزاد شدن این ناقلهای عصبی می شوند و یا یا جلوگیری از بازجذب ناقلهای عصبی سروتونین و نورواپی نفرین سبب افزایش میزان این ناقلهای عصبی در درون مغز می گردند.

روان درمانی اختلال افسردگی اساسی به کمک روشهای مختلفی از جمله روشهای روان درمانی تحلیلی ، شناخت درمانی ، رفتار درمانی و روش درمان شناختی- رفتاری انجام می گیرد. از بین روشهای روان درمانی روش درمان شناختی- رفتاری یکی از روشهایی که در بسیاری از کشورهای جهان برای درمان اختلال افسردگی اساسی مورد استفاده قرار می گیرد. برای اولین بار درمان شناختی- رفتاری توسط آرئون بک در حدود 50 سال پیش برای درمان اختلال افسردگی بکار رفت و بتدریج حوزه ی اختلالاتی که برای درمان به کمک این روش مناسب بودند گسترش یافت. از حدود 20 سال قبل انواع متفاوتی از درمانهای شناختی – رفتاری ابداع شده اند . این نوع درمانها به اصطلاح به درمانهای موج سوم شناختی معروف می باشند. از جمله ی این نوع درمانها می توان به درمان تعهد – عمل (Acceptance- commitment therapy) یا درمان ACT، درمان فراشناختی (Meta cognitive therapy ) یا درمان MCT، رفتاردرمانی دیالیتیک (Dialectic behavioral therapy ) یا درمان DBTو شناخت درمانی مبتی بر ذهن آگاهی (Mindfulness- Based cognitive therapy ) یا درمان MBCT اشاره نمود.

در این مقاله تلاش دارم در مورد کاربرد روش شناخت درمانی مبتی بر ذهن آگاهی یا MBCT مطالبی را ارایه دهم

شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یا درمان MBCT

شناخت درمانی مبتی بر ذهن آگاهی یا درمان MBCT یکی از انواع روش های درمانی شناختی –رفتاری جدید است که از معرفی آن بیشتر از 20 سال نمی گذرد. این روش درمانی بیشتر به صورت درمان گروهی بکار برده می شود و هدف عمده از بکار بردن این روش درمانی جلوگیری از عود و یا بازگشت اختلالات روانپزشکی مانند اختلال افسردگی اساسی است. این روش درمانی مانند سایر روش های جدید درمانهای شناختی – رفتاری بر روی اصل پذیرش (Acceptance ) رویدادهای ناخوشایند زندگی تاکید زیادی دارد. در شناخت درمانی مبتی بر ذهن آگاهی یا درمان MBCT تلاش بر آن است که شخص بتواند افکار خود را به عنوان نوعی رویداد روانشناختی ببیند و آنها را حقایقی انکار ناپذیر نداند. تفاوت مهم شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یا درمان MBCT با درمان شناختی- رفتاری کلاسیک یا درمان CBT که توسط آرئون بک و همکارانش پیشنهاد شده است آن است که در درمان شناختی – رفتاری کلاسیک تاکید زیادی بر روی شناسایی و مقابله با افکار خودکار منفی می گردد اما در شناخت درمانی مبتی بر ذهن آگاهی تلاش بر آن است که بیماران نوعی نگرش متفاوت در مورد افکار خود پیدا نموده و میزان سطح آگاهی خود از حالتهای ذهنی شان را بالاتر ببرند. یکی از مواردی که در شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با سایر درمانهای شناختی – رفتاری جدید روی آن تاکید بیشتری می شود مفهوم ذهن آگاهی (Mindfulness) است. در درمان MBCT ذهن آگاهی به عنوان حالتی تعریف می شود که در این حالت شخص به صورت هدفمندانه و بدون ارایه ی قضاوت به رویدادهایی که در لحظه ی حاضر آنها را تجربه می نماید کاملا توجه می کند. ابداع کنندگان شناخت درمانی مبتی بر ذهن آگاهی اعتقاد دارند آموزش ذهن آگاهی سبب می شود که اشخاص بتوانند به کمک استفاده از این روش آگاهی زیادتری از چگونگی انجام گرفتن فرایندهای روانشناختی خود پیدا نمایند . همچینن استفاده از روش ذهن آگاهی سبب می شود که اشخاص بتوانند حالت پذیرش رویدادهای ناخوشایند را در وجود خود تعالی بخشند. در جریان درمان MBCT بعد از آموزش حالت ذهن آگاهی اشخاص شرکت کننده در درمان آموزش می بینند که به چه صورت هیجانات منفی (مانند هیجان غمگینی ) و شناختهای منفی ( مانند حالت خود انتقادی ) خود را تشخیص دهند . همچینن درمانگر درمان MBCT در طول جلسات درمان تلاش می نماید که تا حد امکان اشخاص از بکار بردن نوعی سبک تفکر که به نام سبک تفکر نشخوار ذهنی معروف است خودداری نمایند . ویژگی مهم سبک تفکر نشخوار ذهنی آن است که شخص در اثر حاکم بودن این نوع سبک تفکر تمایل زیادی برای پافتن علل رخ دادن رویدادهای مختلف پیدا می کند . در طول درمان شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یا درمان MBCT مهارتهای مختلف رفتاری و شناختی به اشخاص شرکت کننده در درمان آموزش داده می شود که بتوانند با کمک استفاده از آنها در برابر بازگشت اختلالات روانشناختی از جمله اختلال افسردگی اساسی مقاومت نمایند.

یکی از کاربردهای مهم شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یا درمان MBCT در درمان مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی می باشد. معمولا درمان MBCT برای درمان اختلال افسردگی اساسی به صورت گروهی ( گروههای هشت تا دوازده نفری ) است و میزان متوسط جلسات هشت جلسه است. همچینن هر جلسه ی درمانی حدودا دو ساعت طول می کشد .  در جلسات اولیه ی درمان MBCT به اشخاص شرکت کننده در درمان روشهای  توجه بیشتر به زمان حال حاضر و آگاهی از لحظه ی حاضر آموزش داده می شود . در طول این جلسات شرکت کنندگان با انواع روش هایی که استفاده از آنها میزان تمرکز و آگاهی آنان را به افکار واحساسات شان را افزایش می دهد آشنا می شوند در جلسات بعدی این نوع درمان شرکت کنندگان با افکار و احساسات مشکل زای خود آشنایی بیشتری پیدا می نمایند و روش تمرکز زادیی (Dec enter) را به عنوان وسیله ای برای مقابله با این افکار و احساسات را فرا می گیرند

 منابع

Hofmann.G (2104).The wiley handbook of cognitive behavioral therapy. New York : John wiley & sons ltd

                    Kabat.J. & Didonna.F.(2009). Clinical handbook of mindfulness .New York: Springer publisher.

                                                              Maddux.J.(2008).Psychopathology. New York : Routledge publisher

 تالیف دکتر حسین لطفی نیا ( متخصص روانشناسی بالینی )

استفاده از مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است

98/5/1

آدرس دفتر روانشناسی دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی) : تبریز، خیابان17 شهریور جدید، بالاترتقاطع از خیابان طالقانی،برج سینا، طبقه ی هفتم

تلفن:04135559866

 

بازدیدها: 1397

نظرات