ویژگیهای درمان فراشناختی (MCT ) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT)
مقدمه
درمان فراشناختی (Metacognitive therapy)وشناخت درمانی متنی بر ذهن آگاهی (Mindfullness based cognitive therapy) دو نوع از درمان های موج سوم رفتاری می باشند . درمان های موج سوم رفتاری از جمله درمانهایی هستند که در دو دهه ی اخیر استفاده از آنها برای درمان اختلالات روان شناختی گسترش یافته است.فرایند ابداع و رشد این نوع از درمانها بعد از کاربرد گسترده ی درمانهای رفتاری و درمان شناختی- رفتاری کلاسیک بوده است. درمان های رفتاری حدود 80 سال پیش توسط ایوان پاولف و جان واتسون گسترش پیدا نمود . درمان های رفتاری بر اساس اصول یادگیری شرطی کلاسیک و شرطی کنشی بینان گذاری شده اند . نظریه ی یادگیری شرطی کلاسیک بر پایه ی حالت تداعی است و در این نوع یادگیری پیوند محرکی که محرک شرطی نامیده می شود با یک محرک طبیعی که محرک غیر شرطی نامیده می گردد سبب می شود که محرک شرطی خاصیت محرک طبیعی یا غیر شرطی را پیدا نماید. نظریه ی یادگیری شرطی کلاسیک را برای اولین بار ایوان پاولف با استفاده از آزمایشهایی که بر روی حیوانات انجام داد معرفی نمود. همچینن برخی از درمانهای رفتاری از اصول یادگیری کنشی بهره می برند. در نظریه ی یادگیری کنشی فرض می شود اساس یادگیری بر روی تلاش در راه انجام رفتارها است و همچینن در این نظریه فرض می شود که در شکل گیری یادگیری دریافت تقویت و یا دریافت پاداش نقش مهمی را بازی می کند. اسکینر روانشناس معروف آمریکایی یکی از اصلی ترین مطرح کنندگان نظریه ی یادگیری کنشی می باشد. امروزه از درمانهای رفتاری برای درمان انواع اختلالات اضطرابی و بخصوص درمان انواع فوبیا استفاده می شود. همچینن امروزه از این نوع درمان ها برای درمان اختلال افسردگی نیز استفاده می گردد. موج دوم رفتاری با ابداع نوعی از روان درمانی به نام درمان شناختی- رفتاری توسط آرنون بک آغاز شد و امروزه نام دیگر این نوع روان درمانی درمان شناختی- رفتاری کلاسیک است . آرئون بک این نوع درمان را در سال 1973 برای درمان اختلال افسردگی معرفی نمود و سپس به مرور زمان از این نوع درمان برای درمان سایر اختلالات روانشناختی مانند اختلال وسواسی- اجباری نیز استفاده گردید. امروزه از درمان شناختی- رفتاری کلاسیک برای درمان بسیاری از اختلالات روانشناختی (مانند اختلالات اضطرابی ) و برخی از مشکلات روان شناختی ( مانند مشکلات خواب ، مشکلات مربوط به تغذیه و مشکلات مربوط به کنترل خشم ) استفاده می گردد . درمان شناختی – رفتاری کلاسیک نوعی درمان ساختار یافته است به عبارت دیگر تعداد متوسط جلسات درمانی برای انواع اختلالات روانشناختی مشخص بوده و فعالیتهایی که روان درمانگر در طول جلسات برای درمان هر نوع اختلال باید انجام دهد نیز مشخص می باشد. تاکید عمده ی این نوع روان درمانی در ارتباط با سبب شناسی ابتلا به اختلالات روان شناختی آن است که عامل عمده ی ابتلا و یا تداوم اختلالات روان شناختی وجود خطاهای ذهنی می باشد و این خطاها در اثر فعالیتهای یک سلسله از عوامل شناختی مانند رشد طرحواره های منفی و پیدایش افکار خودکار ظاهر می شوند . در جریان روان درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک روان درمانگر با کمک یک سلسله از تکنیکهای شناختی و رفتاری مراجع را با نحوه ی شناسایی انواع افکار خودکار آشنا نموده و روش های جایگزین نمودن آنها با افکار متفاوت را به وی آموزش می دهد . همچینن در جریان اجرای این نوع روان درمانی به طور عمده از تکنیکهای شناختی استفاده می شود و زمانی که در جریان درمان از تکنیکهای رفتاری استفاده می شود علت استفاده از آنها آن است که به کمک این تکنیک ها به مراجعان یاد داده شود تا افکار خودکار یا طرحواره های منفی خود را شناسایی نمایند . بعد از حدود 20 سال از استفاده از درمان شناختی- رفتاری کلاسیک به تدریج درمانهایی که تا حدی شیبه به درمان شناختی- رفتاری کلاسیک بودند و از بسیاری از تکنیکهای این نوع درمان استفاده می نمودند ابداع شدند . از جمله ی روان درمانیهای موح سوم رفتاری می توان به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfulness based cognitive therapy)،درمان پذیرش- تعهد(Acceptance-commitment therapy) ، درمان فراشناختی(Meta cognitive therapy) و رفتار درمانی دیالیتیک (Dialectical behavioral therapy) اشاره نمود. تفاوت مهم درمانهای موج سوم با درمان شناختی- رفتاری کلاسیک آن است که در درمانهای موج سوم بر روی موضوعاتی مانند موضوع ذهن آگاهی (Mindfulness) ، پذیرش (Acceptance) توجه بیشتری می شود .
درمان فراشناختی یا درمان MCT
درمان فراشناختی یکی دیگر از انواع درمانهای موج سوم رفتاری است که امروزه در درمان برخی از اختلالات روانشناختی بخصوص اختلال افسردگی ، اختلال وسواسی- اجباری و اختلال استرس بعد از ضربه (PTSD)مورد استفاده قرار می گیرد. درمان فراشناختی توسط ولیز (Wells) ابداع شده است و پایه ی آن بر اساس یک نظریه خود تنظیمی (Self -Regulation)قرار دارد و بر اساس این نظریه که این مدل درمانی بر اساس آن ساخته شده است . وجود یک نوع سبک شناختی نادرست عامل اصلی ایجاد علایم اختلالات روان شناختی مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی می باشد و وجود چینن سبک شناختی با ظاهر شدن علایمی مانند حالت نگرانی زیاد ،حالت گوش به زنگی و حالت نشخوار ذهنی همراه می باشد. در مدل درمانی فراشناختی این سبک شناختی نادرست به نام سندرم شناختی- توجهی (Cognitive- attention syndrome) یا CASنامیده می شود. همچینن در مدل درمانی فراشناختی اعتقاد بر این است عامل دیگری که در ابتلا به اختلالات روان شناختی مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی نقش دارد وجود اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی است . از نظر مدل درمانی فرا شناختی اگرچه هر دو این اعتقادات در ابتلا به اختلالات روان شناختی نقش دارند اما نقش اعتقادات فراشناختی منفی در ابتلا به اختلالات روانشناختی بیشتر است. انواع مختلفی از اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی وجود دارند . برای نمونه این اعتقاد فراشناختی که نگرانی به من کمک می کند تا خودم را از خطرات دور کنم از نظر مدل درمانی فراشناختی یک اعتقاد فرا شناختی مثبت است و یا این اعتقاد که نگرانی می تواند به سلامت جسمی من آسیب زیاد وارد کند یک اعتقاد فراشناختی منفی می باشد. در جریان اجرای مدل درمانی فراشناختی به کمک استفاده از تکنیکهای شناختی و رفتاری و تکنیکهایی که مخصوص خود درمان فراشناختی است دو هدف عمده دنبال می شود . یکی از این اهداف مقابله با علایم سندرم شناختی- توجهی یا CAS (مانند نگرانی زیاد ، حالت گوش به زنگی و حالت نشخوار ذهنی ) و یکی دیگر از اهداف مدل درمانی فراشناختی مقابله با انواع اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی است که فرض می شود در ابتلا و یا تداوم اختلالات روان شناختی نقش دارند می باشد.
در درمان فرا شناختی فرض می شود حالت فراشناخت به عواملی گفته می شود که وظیفه نظارت و کنترل شناخت را بر عهده دارند و درمان باتغییر درحالت فراشناختی انجام می گیرد. ویلز که ابداع کننده ی درمان فراشناختی است اعتقاد دارد که برای درمان اختلالات روانشناختی ایجاد تغییراتی در شناخت که به کمک آزمون واقعیت سنجی انجام می گیرد کافی نمی باشد و لازم است که در سیستم نظارت کننده بر شناخت که دجار حالت سندرم شناختی- توچهی یا حالت CASتغییراتی ایجاد گردد. در درمان فراشناختی فرض می شود افکار خودکار منفی در همه ی انسانها وجود دارد و عامل مهمی برای ابتلا به اختلالات روانشناختی نمی باشد بلکه حاکم بودن سندرم شناختی – توجهی یا CAS عامل اضلی ابتلا به اختلالات روانشناختی است. از نظر مدل درمانی فراشناختی CASعبارت است وجود حالت نشخوار ذهنی (Rumination) ، نگرانی (Worry) ،حالت نظارت بر تهدید ،استفاده از روش های مقابله ای (Coping) ناکارآمد و حالت گوش به زنگی است. حالت نشخوار ذهنی نوعی درجاماندگی فکر (presversation) است که در طی آن شخص افکار مداومی را در مورد علل رخ دادن رویدادها و نحوه ی رهایی از درد و ناراحتی که به آن مبتلا شده است را تجربه می کند . در حالت نگرانی شخص افکار زیادی در مورد نحوه ی جلوگیری از خطرات احتمالی که امکان دارد با آن روبرو شود را در ذهنش دارد. در حالت نظارت بر تهدید شخص حالت گوش به زنگی زیاد با خطرات احتمالی را تجربه می کند. همچینن استفاده از روش های مقابله ی (Coping)ناکارآمد عبارت است از استفاده از روش های نامناسب(مانند استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر )در مقابله با تجربه ی هیجانات ناراحت کننده (مانند اضطراب و افسردگی ) را شامل می شود. درمانگران فرا شناختی اعتقاد دارند که سندرم شناختی- توجهی یا CAS نوعی سبک فکری می باشد که امکان دارد در طول زمان در برخی از مردم ایجاد گردد و با تغییر این نوع سبک فکری می توان به صورت موثری با هیجانات منفی مانند اضطراب و افسردگی مقابله نمود. از سوی دیگر در مدل درمانی فراشناختی یا مدل درمانی MCT به نقش اعتقادات فراشناختی مثبت و اعتقادات فراشناختی منفی در ایجاد اختلالات روانشناختی ( مانند اختلالات اضطرابی و افسردگی ) اهمیت داده می شود و در این مدل درمانی منظور از اعتقادات فراشناختی مجموعه ای از اعتقادات است که در آن اعتقادات به نقش سودهای ناشی از بکار بردن حالت نشخوار ذهنی ، نگرانی و نظارت بر تهدید برای رهایی از حالتهای هیجانات ناخوشایند مانند اضطراب و افسردگی تاکید می شود . از سوی دیگر در این مدل منظور از اعتقادت فراشناختی منفی مجموعه ای از اعتقادات است که در ارتباط با عدم کنترل پذیری و تاثیرات ناخوشایند وچود نگرانی و اضطراب بر روی جسم و روان می باشد . درمانگران مدل درمانی فراشناختی اعتقاد دارند که با تغییر سندرم شناختی- توچهی و تغییر اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی می توان انواع اختلالات روانشناختی (مانند اختلالات اضطرابی و افسردگی ) را درمان نمود. در مدل درمانی فراشناختی برای درمان اختلالات روانشناختی از مجموعه ای از تکنیکها استفاده می شود که برخی از تکنیک ها مربوط به تکنیکهایی است که در درمان شناختی – رفتاری کلاسیک از آنها استفاده می شود از جمله ی این تکنیکها می توان به تکنیک گفتگوی سقراطی و تکنیک آزمایش رفتاری اشاره نمود. همچینن دراین مدل از تکنیکهایی هم استفاده می شود که مخصوص خود این مدل است و از جمله ی این تکنیکها می توان به تکنیک آموزش توجه (Attention Training) اشاره نمود.
تفاوتها و شباهت های مدل های درمان فراشناختی با درمان شناختی – رفتاری کلاسیک
اگرچه درمان فراشناختی در دسته ی مدلهای درمانی شناختی -رفتاری قرار دارد و شباهتهایی هم با مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک که توسط آرنون بک و همکارانش ابداع شده دارد اما میزان تفاوتهای این دو روش درمانی بیشتر از شباهتهای آن می باشد . از جمله شباهتهای مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی–رفتاری کلاسیک آن است که در این مدل درمانی هم مانند مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک به موضوع ارزیابی روانشناختی و موضوع طراحی درمان اهمیت داده می شود و مرحله ی اصلی درمان که مرحله ی اجرای تکنیکها مختلف است بعد از مرحله ارزیابی و ضابطه بندی موردی اجرا می شود. شباهت دیگر مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی -رفتاری آن است که در مدل درمانی فراشناختی از بسیاری از تکنیکهایی که در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک بکار می رود استفاده می شود. همانطوریکه در سطور فوق اشاره نمود بین دو مدل فوق الذکر تفاوتهای زیادی وجود دارد. از جمله ی این تفاوتها آن است که هدف اصلی در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک تغییر محتوای افکار است. به عبارت دیگر در مدل فوق الذکر ابتدا افکار و یا اعتقادات منفی بیماران مورد شناسایی قرار می گیرد و سپس با آزمونهای مختلف نادرست بودن آن افکار و اعتقادات مورد آزمون قرار می گیرد اما در مدل درمانی فراشناختی به جای آنکه محتوای افکار بیماران مورد بررسی قرار گیرد نحوه ی توجه و نوع برخورد آنان با افکار شان مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش بر آن است که با علایم سندرم شناختی- توجهی یا CAS مانند حالتهای نشخوار ذهنی و نگرانی ، نظارت بر تهدید ، جستجوی اطمینان و استفاده از روشهای مقابله ای ناکارآمد مبارزه شود . همچینن در مدل درمانی فراشناختی تاکید زیادی بر روی تغییر فراعتقادات مثبت و منفی و کسب آگاهی بیماران در ارتباط با نقش مهم این اعتقادات در ایجاد و یا افزایش شدت اختلالات هیجانی می گردد. تفاوت دیگر بین مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک آن است که در مدل درمانی فراشناختی هدف تغییر در حالت فراشناخت است یعنی به عبارت دیگر هدف مقابله با نوعی سبک فکری به نام سندرم شناختی- توجهی یا CASاست که این سندرم با علایمی مانند حالت های نشخوارذهنی و نگرانی زیاد ، نظارت زیاد بر تهدیدها ، جستجوی زیاد برای کسب اطمینان و اشتفاده از روش های مقابله ای ناکارآمد همراه است . اما هدف اصلی در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک آموزش نوعی آزمون واقعیت سنجی است. به عبارت دیگر در این مدل هدف آن است که بیمار با انواع افکار و اعتقادات منفی خود آشنا شده و آنها را مورد آزمون قرار دهد و با توجه به چینن هدفی می توان گفت در مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک هدف تغییر در سطح شناخت می باشد اما در مدل درمانی فرا شناختی هدف تغییر در حالت شناختی- توجهی و یا می توان گفت تغییر در سطح فراشناخت می باشد. از جمله دیگر تفاوتهای مدل درمانی فراشناختی با مدل درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک استفاده ی مدل درمانی فراشناختی از برخی از تکنیکهایی ( مانند تکنیک آموزش توجه ) است که کاربرد آنها تنها اختصاص به این مدل درمانی دارد.
روش اجرای درمان فراشناختی
میزان متوسط جلسات مدل درمانی فراشناختی هشت جلسه است و جلسات معمولا به صورت هفتگی اجرا می شوند و هرجلسه حدود چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت طول می کشد. امروزه موثر بودن درمان فرا شناختی در درمان اختلالات اضطرابی و افسردگی و اختلال استرس بعد از سانحه به اثبات رسیده است.
مراحل اجرای درمان فراشناختی به این صورت است که در ابتدا مرحله ای که مرحله ی ضابطه بندی فردی (Case formution)نام دارد اجرا می شود. در این مرحله درمانگر اطلاعات فراوانی در مورد بیمار بدست می آورد. این اطلاعات می تواند شامل انواع اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی ، میزان حالت نشخوار ذهنی ، میزان نگرانی ، میزان حالت نظارت و انواع رفتارهای مقابله ای بیمار باشد. هدف اصلی از اجرای این مرحله مشخص شدن سبک فکری بیمار و پی بردن به این موضوع است که آیا سندرم شناختی -توجهی یا حالت CAS و علایم آن مانند وجود حالت نشخوار ذهنی ، حالت نگرانی ، حالت نظارت بر تهدید و استفاده از روشهای مقابله ای ناکارآمد در بیمار در چه حدی می باشد. در درمان فراشناختی بعد از اجرای مرحله ی ضابطه بندی فردی مرحله ی معرفی درمان فرا شناختی آغاز می گردد. درمانگر فراشناختی در مرحله ی معرفی این درمان بیمار را با مفاهیمی مانند مفاهیم فراشناخت ،اعتقادات فراشناختی منفی و اعتقادات فراشناختی منفی و همچینن علایم سندرم شناحتی – توجهی یا CAS آشنا می کند. درمانگر فرا شناختی بعد از مرحله معرفی درمان اطلاعاتی که در مرحله ی ضابطه بندی فردی بدست آورده است را با بیمار در میان گذاشته و بر اساس نظر بیمار تغییراتی را در آن بوجود می آورد و سپس درمانگر بر اساس اطلاعاتی که از مرحله ی ضابطه بندی درمان بدست می آورد تکنیکهای مختلف را برای درمان انتخاب می کند. از جمله تکنیکهایی که می توانند به عنوان تکنیکهای موثر در درمان فرا شناختی بکار می رو د می توان به تکنیک هایی مانند تکنیک گفتگوی سقراطی ،تکنیک آزمایش رفتاری برای بررسی اعتقادات فراشناختی مثبت و منفی و تکنیک آموزش توجه اشاره نمود
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یا درمان MBCT
شناخت درمانی مبتی بر ذهن آگاهی یا درمان MBCT یکی از انواع درمانهای موج سوم شناختی- رفتاری می باشد . یکی از کاربردهای مهم این روش درمانی در ارتباط با درمان اختلال افسردگی می باشد . مدل نظری شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یا درمانی که با اسم اختصاری MBCT مشخص می شود توسط تیزدیل (Teasdale ) ، سیگل (Segal) و ویلیامیز (Williams) بیان شده است. ابداع کنندگان درمان MBCTاعتقاد دارند که مهمترین کاربرد این نوع درمان در پیشگیری از عود یا بازگشت انواع اختلالات روانشناختی بخصوص اختلال افسردگی می باشد. در یک مدل نظری که در مورد علل بازگشت یا عود اختلال افسردگی توسط تیزدیل و همکارانش ارایه گردیده است فرض می گردد که سه عامل وجود نگرش های ناکارآمد شناختی ، وجود سبک پاسخ نشخوار ذهنی و کاهش آستانه ی عصبی – زیستی در بازگشت اختلال افسردگی نقش دارند. به نظر تیزدیل و همکاران فعالیت طرحواره های منفی موجب ایجاد تفاوتهایی در الگوهای تفکر اشخاص می شود . به نظر تیزدیل و همکاران اگر این فعال شدن الگوهای تفکر منفی در حالت حداقل خود باشد شخص امکان دارد تنها حالت موقت از پائین آمدن حالت خلقی در برابر تجربه ی یک رویداد غمگین کننده را تجربه نماید. از سوی دیگر ابداع کنندگان مدل درمانی MBCT اعتقاد دارند اشخاصی که در خطر بالا برای ابتلا به اختلال افسردگی قرار دارند موقعی که حالت خلق پائین را تجربه می نمایند توجه خود را بر روی موضوع تجربه ی افسردگی شان متمرکز می نمایند به عبارت دیگر سبک پاسخ آنان از نوعی می باشد که اصطلاحا سبک پاسخ نشخوار ذهنی نامیده می شود اما اشخاصی که در خطر پائین برای ابتلا به اختلال افسردگی قرار دارند در مقابل تجربه ی حالت خلقی پائین از سبک پاسخ توجه برگردانی استفاده می نمایند و در این نوع سبک فکری توجه به سوی سایر موضوعات بیرونی هدایت می شود. بالاخره تیزدیل و همکارانش در مدل درمانی MBCT پیشنهاد می نمایند که کاهش یافتن میزان آستانه ی فعالیت عصبی- زیستی می تواند ماشه چکان (Trigger ) ابتلا به انواع اختلالات روانشناختی بخصوص اختلال افسردگی باشد. از نظر تیزدیل و همکاران شواهد کافی مبنی بر این موضوع وجود دارد که کاهش میزان آستانه های فعالیت شبکه های عصبی – زیستی می تواند ماشه چکان ابتلا به اختلالات روانشناختی باشد و یکی از عواملی که می تواند آستانه فعالیتهای عصبی – زیستی را کاهش دهد روبرو شدن با انواع محرکهای استرس زای زندگی می باشد . همچینن در برخی از مواقع امکان دارد بدون آنکه شخص محرک استرس زای مهمی را تجربه کند میزان آستانه ی فعالیت شبکه های عصبی – زیستی به صورت خودکار پائین بیاید و در چینن حالتهایی نیز امکان بازگشت اختلال اختلالات روانشناختی مانند اختلال افسردگی وجود دارد.
تیزدیل و همکارانش اعتقاد دارند که مدل درمانی MBCT به مراجعان خود کمک می کند که فاصله ی بین افکار و واقعیتهای موجود را کم نمایند. همچینن در این مدل درمانی تاکید زیادی بر روی ایجاد حالت تمرکززادیی (Decentring) ذهنی می شود و ایجاد تمرکززادیی ذهنی سبب می شود که مراجع افکار خود را منعکس کننده ی واقعیتها نداند . یکی دیگر از تکنیکهایی که دردرمان MBCT به آن اهمیت زیادی داده می شود تکنیک ذهن آگاهی (Mindfulness ) است. ازقبل از ابداع درمان MBCT استفاده از تکنیک ذهن آگاهی به عنوان راهی برای کاهش میزان استرس و دردهای مزمن مورد تاکید قرار گرفته بود . از نظر ابداع کنندگان درمانMBCT رسیدن به ذهن آگاهی به عنوان نوعی آگاهی از فرایندهایی است که در ذهن جریان دارند بدون آنکه شخص در مقابل آنها اقدامی انجام دهد و یا آنها را مورد قضاوت قرار دهد می باشد. . در جریان اجرای تکنیک ذهن آگاهی شخص تلاش می کند که هر فکر یا احساس برانگیخته شده در حوزه های مورد تهدید را مورد پذیرش قرار دهد. به عبارت دیگر شخص با کمک تکنیک ذهن آگاهی توانایی مشاهده ی مستقیم افکار و هیجانات همراه را با نگرش غیر قضاوت کننده به آنها را بدست می آورد. از سوی دیگر به کمک اجرای تکنیک ذهن آگاهی توجه شخص به تجربه های درونی اش مانند احساسات ، افکار و هیجانات کاهش می یابد . همچینن ابداع کنندگان درمانMBCT اعتقاد دارند اجرای تکنیک ذهن آگاهی و رسیدن به این حالت می تواند ذهن را از نوعی شیوه ی پردازش اطلاعات که بکار بردن این شیوه ی پردازش سبب افزایش میزان احساس اضطراب می گردد دور نماید.
روش اجرای روش درمانی MBCT
درمان MBCT درمانی کوتاه مدت است و در اغلب مواقع به عنوان درمانی برای جلوگیری از بازگشت اختلالات روانشناختی بخصوص اختلال افسردگی در بیمارانی که به کمک دارو درمانی و یا روان درمانی مورد درمان قرار گرفته اند و بهبودی کامل یا نسبی پیدا نموده اند مورد استفاده قرار می گیرد. دراکثر مواقع درمان MBCT به صورت درمان گروهی انجام می شود و میزان متوسط جلسات آن هشت جلسه است . چهار جلسه ی اول درمان MBCT به آموزش تکنیک ذهن آگاهی و آموزش عدم قضاوت نمودن در برابر تجربیات درونی لحظه ی حاضر اختصاص می یابد. همچینن در طی این چهار جلسات یک سلسله آموزش های روانشناختی مانند آموزشهایی در ارتباط با نوع علایم اختلالی که مراجع به آن مبتلا می باشد به او ارایه می گردد. در چهار جلسه ی بعدی درمان MBCT هدف عمده ی درمانگر آن است که مراجع ابزار لازم را برای جلوگیری از عود یا بازگشت اختلال روانشناختی که به آن مبتلا بوده است را بدست آورد. از جمله ابزاری که در چهار جلسه ی انتهایی درمان MBCT به مراجعان آموزش داده می شود که از آنها در مواقع مختلف زندگی خود استفاده نمایند می توان به آموزش تکنیک پذیرش تجربیات درونی خود و آموزش تکنیک ایجاد فاصله بین افکار و واقعیت ها اشاره نمود
منابع
Barlow.D.(2014).Clinical Handbook of psychological disorders.New York: The Guilford press
Bennett.R.&. Oliver. J.(2019).Acceptance and commitment therapy. NewYork: Routledge publisher
Didonna.F.(2009). Clinical handbook of mindfulness. New York: Springer publisher
Fisher.p.&Wells.A.(2009).Metacognitive therapy.Newyork:Routledge publisher
publisher
Hofmann.S.(2014). The wiley handbook of cognitive- behavioral therapy
New York: John wiley & sons Inc
Wells.A Metacognitive therapy for anxiety and depression (2009). New york: The Guilford press
نوشته شده توسط دکتر حسین لطفی نیا (متخصص روانشناسی بالینی )
استفاده از این مطالب این مقاله به شرط ذکر نام نویسنده و آدرس سایت بلامانع است
15 / 2/ 1402
آدرس دفتر روانشناسی و مشاوره دکتر حسین لطفی نیا : تبریز ، خیابان 17 شهریور ، حدفاصل خیابانهای ارتش و طالقانی ، ساختمان سینا ، طبقه ی هفتم
تلفن :04135559866
بازدیدها: 209
نظرات